• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
شنبه 14 مهر 1397
کد مطلب : 32929
+
-

پاییز، عاشق‌مان می‌کند! پاییز عاشق‌مان می‌کند؟

یک روز می‌رسم و تو را می‌بهارمت

شعر و شاعری در پاییز و کلمات خزان‌زده‌ ‌

یک روز می‌رسم و تو را می‌بهارمت

نگار حسینخانی

«مگه خودت نگفتی عاشق شبایی؟ پاییز همه‌ش شبه دیگه. نصفِ روز، غروبه!» بعد دستم را پس زد و دست شاعری را گرفت که می‌گفت: «پاییز را/ به هیچ می‌انگارد/ دستی که دست‌های تو را دارد». می‌پرسم: «واقعا چرا ما هر سال روز اول پاییز دلمون خالی می‌شه؟ چرا همه رفته‌بودناشون‌و می‌ذارن برای پاییز؟ چرا هیچ‌کی برنمی‌گرده؟ چرا تا این زرد و قرمزا رو می‌بینیم بند دلمون پاره می‌شه؟ پس کدوم رنگا قراره حال ما رو خوب کنن؟». زُل می‌زند به دست‌هایم؛ «بردار یه نارنجی بزن، رها کن این حرفا رو!» پاییز بود. رادیو می‌خواند: «هر روز پاییزه، هر لحظه پاییزه، هر ‌ماه پاییزه، هر سال پاییزه»؛ مثل شاعر که دعا می‌خواند: «کاش چون پاییز بودم/ کاش چون پاییز، خاموش و ملال‌انگیز بودم»؛ پاییز بودم و یکی داد می‌کشید: «عشق من، عشق من/ فصل پاییز است». ناظم حکمت بود. پاییز شده و باید اخوان می‌خواندیم؛ فروغ و منوچهری و مشیری؛ دنبال رنگ‌های سرخ می‌گشتیم بین زردها و شعر بیرون می‌آوردیم. از هر تفألی می‌پرسیدیم چیست خاصیت این فصل عاشق‌کُش؟

جولان افسردگی پاییزی در روح شاعران 

Autumnal depression یا «افسردگی پاییزی» اصطلاحی روانپزشکی است. انگار مطالعات نشان داده که اشخاص در فصل پاییز بیش از سایر فصل‌ها مستعد افسردگی‌اند. علت هم اوضاع جوی فصل است. تابستان تا حدود ساعت 9شب خورشید غروب نمی‌کند اما در پاییز حدود ساعت4بعدازظهر خورشید غروب می‌کند و هوا تاریک می‌شود. با تاریکی از فعالیت‌های ما هم کاسته می‌شود؛ مثلا باید خریدکردن، پیش از تاریک‌شدن هوا باشد، بیرون‌رفتن و از این‌جور حرف‌ها. 

همین هم تاریکی هوا را در ذهن ما مترادف می‌کند با اتمام فعالیت‌های روزمره و برگشتن به خانه؛ انفعال در فضای محدود و بسته‌‌ای که توأم می‌شود با سرما و باران پاییزی. اخوان می‌گوید: «ای فصل فصل‌های نگارینم/ سرد سکوت خود را بسراییم/ پاییزم! ‌ای قناری غمگینم». همه‌ اینها دست به‌ دست هم می‌دهد تا حس‌وحالی از تنهابودن و یکه‌افتادن بر ما مستولی شود.

 البته استعداد افسردگی در بیماران نوروتیک بیش از سایرین است اما به‌ هر حال هر کسی در پاییز ممکن است کم یا بیش دچار چنین حالت روحی‌‌ای شود. اگر اشعار شاعران مدرن را مرور کنیم، خواهیم دید توصیف پاییز با نشانه‌هایی از آنچه اصطلاحا افسردگی پاییزی می‌نامیم همراه است؛ ابرای پاییزی دلگیر من/ جوون‌ترای چهره پیر من.

جولان افسردگی پاییزی در روح شاعران 

اما انگار خلاف گذشته که بهار هدف شاعران بود، در ادبیات جدید پاییز جایگزین بهار شده است؛ آن‌قدر که شاعر در شورش با این فصل می‌گوید: «پاییز من، عزیـــز غــم‌انگیز برگریـــز/ یک روز می‌رسم و تو را می‌بهارمت». 

منتقد مشهور کانادایی، نورتروپ فرای 4مدل روایت در ادبیات (کمدی، رمانس، تراژدی و آیرونی) را با فصل‌های چهارگانه‌ سال انطباق می‌دهد و استدلال می‌کند که تراژدی با معانی پاییز مطابقت دارد؛ تراژدی، ‌گذاری از دنیای کمال‌مطلوب به دنیای واقعی یا از ناپختگی به تجربه و یا از میتوس تابستان به میتوس زمستان؛ و به ‌همین سبب فرای، تراژدی را «میتوس پاییز» می‌نامد. در تراژدی، قهرمان از اوجی فراواقعی به حضیضی این‌جهانی و واقعی سقوط می‌کند. اتللو و هملت نمونه‌های چنین قهرمانان تراژیکی هستند که سرنوشت هر یک به‌ شیوه‌ای با ناکامی و شکست گره می‌خورد. 

در ادبیات مدرن و معاصر از جهان خیالی و به قول فرای، ایده‌آل فاصله می‌گیریم و آلام روحی و روانی انسان محنت‌زده‌ زمانه‌ خودمان را می‌کاویم؛ مثل فریدون مشیری که می‌گوید: «دلم خون شد از این افسرده‌پاییز/ از این افسرده‌پاییز غم‌انگیز/ غروبی سخت محنت‌بار دارد/ همه درد است و با دل کار دارد». در اینجا با حسرت، ناکامی و به قول لکان با «فقدان» روبه‌رویم و از این‌رو پاییز مناسب‌ترین آرکی‌تایپ را برای بازنمایی این حال‌وهوای روحی و وضعیت روانی در اختیار شاعران و نویسندگان ما می‌گذارد. مثل مهدی اخوان‌ثالث که از این رنج، نوعی لذت بصری ایجاد می‌کند؛ «باغ بی‌‌برگی/ خنده‌اش خونی‌ست اشک‌آمیز/ جاودان بر اسب یال‌افشان زردش می‌چمد در آن/ پادشاه فصل‌ها، پاییز»

گزیده بعضی آثار داستانی و پاییزی

پاییز، فصل آخر سال 

«زمستان۶۲» نوشته‌ اسماعیل فصیح،«بادها خبر از تغییر فصل می‌دهند» جمال میرصادقی در ایران، «گتسبی بزرگ» اسکات فیتس‌جرالد و شعری از تی.اس.الیوت به نام «ترانه‌ عاشقانه جِی. آلفرد پروفراک» در جهان نمونه‌هایی از رویکرد نویسنده و شاعر به فصل پاییز هستند. این کتاب‌ها درباره‌ ناکامی و بی‌معنایی عشق در دوره‌ مدرن است و پاییز در آنها همین کارکرد کهن‌الگویی را دارد. اما نمونه‌های دیگری از این‌دست می‌توان برشمرد که در جدول مطلب به تعدادی از این آثار اشاره شده است.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید