برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
راه آمدن: سازش کردن، همراه شدن، کنار آمدن.
رد گم کردن: آثار باقیمانده را پاک کردن؛ با زدن حرفهای نامربوط شنونده را گمراه کردن.
رسم و رسوم: عادت، روش، آیین، کیش، آداب و رسوم.
رگ و ریشه کسی را زدن: از همه چیز ساقطش کردن، به خاک سیاه نشاندن.
رو قوز افتادن: لج کردن، لجبازی، پافشاری کردن، یه دندگی کردن. (همچنین: رو دنده چپ افتادن).
زار و زندگی: دار و ندار، هر چیزی که در زندگی مورد احتیاج است.
زبون پس قفا: لال شده، زبانش پس کلهاش است (با تمسخر).
زدن به سر کسی: دیوانه شدن، پاک خُل شدن، تعادلش را از دست دادن، جنون گرفتن. (همچنین: بالا خانه را اجاره دادن).
زرت و زورت: هارت و پورت، دور برداشتن، زر زیادی زدن.
زوار در رفته: شل و ول، از حال و روز رفته، سست و بیحال.
زورتپون: به ضرب روز، مجبوری، با تهدید حرف را به کرسی نشاندن.
صاب کمال: باکمال، بامعرفت، باشخصیت، وزین و متین.
صاف و پوستکنده: رک، صریح (همچنین: رک و راست، بیرودرواسی).
صرفه دارد: سود دارد، نفع دارد.
صغرا کبرا: مقدمهچینی، زمینهسازی، حاشیه رفتن.
دو شنبه 25 تیر 1397
کد مطلب :
23292
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved