• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
پنج شنبه 6 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 13819
+
-

رمانی برمبنای یک نمایشنامه از شکسپیر می‌نویسم

محمود حسینی‌زاد از ترجمه رمان «یودیت هرمان» برای نمایشگاه کتاب و آثار آینده‌اش می‌گوید

ادبیات
رمانی برمبنای یک نمایشنامه از شکسپیر می‌نویسم

مرتضی کاردر|خبر‌نگار:

محمود حسینی‌زاد، یکی از مترجمان پرکار سال‌های اخیر است. ترجمه‌های او از یودیت هرمان، اووه تیم، پتر اشتام، اورس ویدمر و... مخاطبان ایرانی را با داستان‌نویسان امروز آلمان آشنا کرده و تصویر تازه‌ای از ادبیات معاصر آلمان پیش روی مخاطبان ایرانی گذاشته است.

حسینی‌زاد که در سال 2013 «مدال گوته» را از انستیتو گوته دریافت کرد، یکی از معدود مترجمانی است که همزمان به‌عنوان یک داستان‌نویس جدی و حرفه‌ای در ادبیات این سال‌ها حضور دارد. داستان‌های او نیز با استقبال مخاطبان مواجه شده است. «سیاهی چسبناک شب»، «آسمان، کیپ ابر»، «این برف کی آمده» و «سرش را گذاشت روی فلز سرد» ازجمله مجموعه داستان‌های اوست که در سال‌های اخیر منتشر شده است. سال گذشته نیز نخستین رمان او با عنوان «بیست زخم کاری» به بازار آمد. در آستانه نمایشگاه کتاب با محمود حسینی‌زاد درباره داستان‌ها و ترجمه‌های تازه‌اش گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

از میان نویسنده‌هایی که آثارشان را به فارسی ترجمه کرده‌اید، کارهای یودیت هرمان با استقبال بیشتری مواجه شده و به چاپ‌های مکرر رسیده است. فکر می‌کنید علت استقبال مخاطبان ایرانی از داستان‌های هرمان چیست؟

به‌نظرم به‌دلیل موضوعاتی است که یودیت هرمان در داستان‌هایش به آنها می‌پردازد؛ جنس رابطه‌های انسانی و درک عمیقی که هرمان از این رابطه‌ها دارد، سبب شده است داستان‌های هرمان برای مخاطبان ایرانی جالب توجه باشد. این موضوعات در داستان‌های فارسی نیز مطرح شده، اما نویسندگانی مثل هرمان توانسته‌اند تلخی و تیرگی رابطه‌های انسانی را به خوبی تصویر کنند. علاوه بر این، به‌نظرم نثر روان و شاعرانه‌ای که هرمان دارد، دلیل دیگر استقبال از داستان‌های اوست.

آیا کار تازه‌ای از هرمان در دست ترجمه دارید؟

بله، رمان «لتی پارک» آخرین کار یودیت هرمان را ترجمه کرده‌ام که در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود.

شما آثار فردریش دورنمات رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس سوئیسی را نیز ترجمه کرده‌اید. در این مجموعه، رمان قول را هم ترجمه کردید که ترجمه خوبی از آن به فارسی موجود بود و عزت‌الله فولادوند در یکی از معدود ترجمه‌های غیرفلسفی‌اش آن را ترجمه کرده بود. چه ضرورتی برای ترجمه دوباره قول وجود داشت؟

من پیش از آن «قاضی و جلادش» را از دورنمات ترجمه کرده بودم و در حال ترجمه «سوء‌ظن» بودم. نشر ماهی می‌خواست که مجموعه آثار فردریش دورنمات را منتشر کند اما آن زمان نتوانستند با آقای فولادوند یا ناشر کتاب به توافق برسند. برای همین من دوباره قول را ترجمه کردم. ترجمه من از آلمانی انجام شده و آقای فولادوند قول را از زبان فرانسه ترجمه کرده‌اند. اگر دو ترجمه را با هم مقایسه کنید، می‌بینید که ترجمه من با آقای فولادوند تفاوت‌هایی دارد.

مجموعه آثار دورنمات هم با استقبال خوبی مواجه شده است؟

بله، تقریباً همه آنها به چاپ هشتم و نهم رسیده‌اند. معمولاً سالی یک‌بار تجدید چاپ می‌شوند.

شما با داستان کوتاه شروع کردید و سال گذشته نخستین رمانتان منتشر شد. آیا مثل بقیه داستان‌نویسان زمانی که به نوشتن رمان می‌رسید، داستان کوتاه را کنار می‌گذارید؟

یودیت هرمان یک‌بار به من می‌گفت که من هر کاری که می‌نویسم، داستان کوتاه است؛ مگر اینکه از داستان کوتاه بلندتر شود. حکایت من هم همین است. اساساً داستان کوتاه نویسم اما گاهی داستان کوتاه به داستان بلند یا رمان بسیار کوتاه تبدیل می‌شود. «بیست زخم کاری» هم همینطور است.
بیست زخم کاری هم در کمتر از یک سالی که از انتشار آن می‌گذرد، با استقبال خوبی مواجه شده است.

بیست زخم کاری سال گذشته روز آخر نمایشگاه منتشر شد و به‌عبارتی به نمایشگاه نرسید. امسال سال اولی است که در نمایشگاه حضور دارد.

فکر می‌کنم چاپ سوم آن به نمایشگاه سی‌و‌یکم می‌آید.

با این حساب، بفرمایید که مجموعه داستان بعدی‌تان کی منتشر می‌شود؟

در طول این سال‌ها چند داستان کوتاه نوشته‌ام. طرحی برای رمان هم در دست دارم که برگرفته از یکی از نمایشنامه‌های ناشناخته شکسپیر است. قصد دارم آن را در قالب رمانی به فارسی آداپته کنم؛ مثل بیست زخم کاری که در حقیقت برداشتی از «مکبث» ویلیام شکپیر است. فکر می‌کنم یکی از این دو تا را امسال تمام کنم.

این خبر را به اشتراک بگذارید