• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
یکشنبه 27 مهر 1399
کد مطلب : 113399
+
-

تصورات عجیب یک قاتل

داخلی
تصورات عجیب یک قاتل


«تصور می‌کردم برادرم قصد تصاحب ارثیه پدری‌مان را دارد و به همین دلیل او را به قتل رساندم.» این بخشی از اعترافات مردی ٤٠ ساله است که برادر ٥٠ ساله‌اش را با ضربه چاقو به قتل رساند.
به گزارش همشهری، عصر پنجشنبه ٢٤ مهر‌ماه مردی با ١١٠ تماس گرفت و گفت: «من آدم کشته ‌ام؛ برادرم را کشته‌ام. »
 اپراتور پلیس، مرد را به آرامش دعوت کرد و از او خواست نشانی محل حادثه را اعلام کند. مرد با صدایی لرزان آدرس خانه‌ای در غرب تهران را به اپراتور گفت و طولی نکشید که مأموران کلانتری در محل حادثه حاضر شدند. آنها وقتی قدم در خانه گذاشتند با جسد خونین مردی حدودا ٥٠ ساله روبه‌رو شدند که با یک ضربه چاقو به قتل رسیده بود. در این شرایط گزارش این جنایت به قاضی ساسان غلامی، کشیک جنایی تهران اعلام شد و او به همراه تیم تجسس پلیس آگاهی تهران در قتلگاه حضور یافتند.

بازداشت قاتل در صحنه جنایت
محل جنایت، خانه مقتول بود و بررسی‌ها نشان می‌داد که او از سوی برادرش غافلگیر شده و جانش را از دست داده است. عامل جنایت برادر ٤٠ ساله این مرد بود که با دستانی خون‌آلود کنار جسد نشسته بود و همانجا دستگیر شد. او در همان بازجویی‌های اولیه به قتل برادرش اعتراف کرد و گفت: تصور می‌کردم که او قصد تصاحب اموال پدرم را دارد به همین دلیل جانش را گرفتم. متهم به قتل در ادامه مدعی شد که به‌شدت از قتلی که مرتکب شده پشیمان و دچار شوک شده است.
 وی توضیح داد: سال‌ها قبل مادرم فوت شد و بعد از مرگ او پدر و خواهرم بیمار شدند. من و برادرم هر دو متاهل هستیم و مسئولیت نگهداری از خواهرم را من به‌عهده گرفتم. برادرم نیز مسئول نگهداری از پدرمان شد اما این اواخر به رفتارهای برادرم مشکوک شده بودم. بارها او را زیرنظر گرفتم و احساس کردم که قصد دارد اموال پدری‌مان را تصاحب کند. تصورم این بود چون از پدرمان نگهداری می‌کند می‌خواهد اموالش را به نام خودش بزند و به من سهمی از ارثیه پدری‌ام ندهد. حتی بارها برسر این مسئله با او درگیر شدم اما با وساطت اطرافیان آشتی کردیم. با این حال ذهنم به‌شدت درگیر این مسئله بود و فکر می‌کردم برادرم قصد فریب مرا دارد تا اینکه تصمیم اشتباهی گرفتم.
وی ادامه داد: روز حادثه به خانه برادرم رفتم. چون می‌دانستم خانواده‌اش نیستند و او به همراه پدر بیمارم در خانه بودند. وقتی رسیدم با یکدیگر صحبت کردیم و وقتی برادرم برای ریختن چای و پذیرایی از من به آشپزخانه رفت به‌دنبالش رفتم و با چاقویی که از قبل همراه خود برده بودم ضربه‌ای به گردنش زدم. پس از آن برادرم غرق در خون روی زمین افتاد و من به‌شدت شوکه شدم. نیم ساعتی بالای سرجسد او نشستم و وقتی به‌خودم آمدم به پلیس زنگ زدم تا خودم را معرفی کنم. باورم نمی‌شد که جان برادرم را گرفته‌ام و حالا به‌شدت پشیمانم چرا که بزرگ‌ترین اشتباه زندگی‌ام را مرتکب شده‌ام.
متهم به قتل پس از اقرار به جنایت با دستور بازپرس جنایی تهران بازداشت شد و در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت تا به‌زودی برای بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی منتقل شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید