مسیر درست را انتخاب کنید
نقش بانکها در خلق نقدینگی چقدر است؟
ایمان اسلامیان ـ تحلیلگر بانکداری توسعه
اکنون دیگر کسی در تأثیر بنیادی نقدینگی بر نظام اقتصادی، عدالت اجتماعی و امکانپذیری پیشرفت ملی تردیدی ندارد.
از سوی دیگر توجه به ظرفیت بانکها در خلق پول و البته تأثیر مستقیم و ناگزیر ناترازی بانکها در افزایش شتاب رشد نقدینگی، بانکها را به یکی از عوامل یا موانع پیشرفت و بهبود شاخصهای کلیدی کشور تبدیل میکند. برخی از صاحبنظران، ناترازی بانکها، پرداخت سود غیرواقعی و موارد دیگر را از عوامل شتاب نقدینگی و رشد تورم میدانند. اما قبل از همه اینها باید یکی از ظرفیتهای کلیدی بانکها که آنها را قادر به اقدامات وسیع و مؤثر میسازد بررسی کنیم؛ خلق پول.
مهمترین ظرفیت ساختار عملیاتی بانکداری مبتنی بر اصل ذخیره جزئی، امکان خلق پول توسط بانکهای تجاری است. توضیحا در بانکداری براساس ذخیره جزئی، بانکها موظف هستند جزئی از هر واحد پولی سپردههای تجهیزشده خود را بهعنوان ذخیره قانونی نزد بانک مرکزی یا ذخیره اضافی درنظرگیرند و مابقی را به مصارف اعتباری تخصیص دهند.
لذا بانکها همواره میتوانند مابقی سپردههای جذبی خود را در قالب اعطای وام یا سرمایهگذاری مستقیم تخصیص دهند، اما باید درنظر داشت که بانکها هنگام پرداخت وام یا سرمایهگذاری، عملا از موجودی سپردههای مردمی نزد خود چیزی کسر نمیکنند و چون خود عامل نگهداری ارزش و پول هستند، صرفا بهصورت دادهای به موجودی وامگیرنده نزد خود اضافه میکنند.
درصورتیکه وامگیرنده و زنجیرههای بعدی نزد بانک عامل وامدهنده، اقدام به گردش موجودی خود کنند، بانک نیز ارزش نمایشی مزبور را منتقل میکند و درصورتی که از بانک خارج کند، مبالغ مذکور در نظام تسویهگری بینبانکی تسویه خواهد شد. در حالت اخیر با توجه به سازوکار مشابه سایر بانکهای طرف حساب و وجود زنجیرههای ارائه پول اعتباری، تسویه متقابل و بعضا پایایی صورت میگیرد. مبنای امکانپذیری این اقدام ظاهراً عجیب، فرض عدممطالبه همزمان سپردههای نقدی توسط سپردهگذاران است. این فرض بانکها را قادر میسازد بدون بیم از تسویهگری آنی تمامی سپردهها، نسبت به خلق پول و قدرت خرید جدید اقدام کنند.
با توجه به تأثیرات عمیق و چندوجهی خلق پول توسط بانکهای تجاری، نظرات متعدد و بعضا متضادی (از لزوم ذخیرهگیری 100درصدی تا پول اعتباری صرف) مطرح شده است. در مجموع مخالفتهای مطروحه علیه امکانپذیری خلق پول توسط بانکهای تجاری را میتوان به 6دسته محوری زیر تقسیم کرد:
پرمخاطره بودن فرآیند خلق پول و امکان بروز ریسک بیمایگی بانکها بهدلیل خروج کلان سپردهها یا نکول تسهیلات پرداختی عمده؛ در این حالت بانکها عملا در ایفای تعهدات خود ناتوان خواهند شد.
ناگزیر بودن ایفای نقش ضربهگیری و پوشش ریسک بانکها توسط مدیریت جامعه هنگام وقوع بحرانهای عمیق که این امر عملا بهمعنای پوشش ریسک و جبران زیانهای خصوصی از محل منافع و منابع عمومی است، چراکه مدیریت جامعه بهدلیل پرهیز از بروز بحرانهای ملی ناشی از بحران بیمایگی بانکها، مجبور به حمایت از آنها خواهد بود. این سواریگیری مجانی بانکها از منابع عمومی منجر به افزایش فربگی بانکها خواهد شد.
تأثیرگذاری خلق پول بر التهابات تورمی و افزایش سطح عمومی قیمتها.
بروز نوعی تدلیس و فریبکاری بهدلیل عدمتبیین دقیق فرآیند خلق پول برای سپردهگذاران. بهبیاندیگر سپردهگذاران دقیقا توجیه نمیشوند که چون بانکها چیزی که ندارند را میفروشند، درصورت مطالبه همزمان سپردههایشان، عملا امکان ایفای تعهدات بانک وجود ندارد. این امر بهویژه هنگام بروز ریسک عدمتطبیق سررسید دارایی و بدهیهای بانکی (Duration) التهابی مضاعف خواهد یافت.
دستدرازی بخش خصوصی به بخشهای مرتبط با مدیریت اقتصادی و مداخله غیرمشروع بخش خصوصی در اموری که در انحصار مدیریت کلان جامعه است. این امر گذشته از امکان انتفاع بخش خصوصی از فضاهای حاکمیتی، ریسک ایجاد انحراف و اختلال در سیاستگذاریهای عمومی کشور را نیز به همراه خواهد داشت.
ابهام در هدایت اعتباری منابع مالی و پیشبینی تأمین مالی بخشهای غیرمولد و عمدتا سوداگرانه بر مخالفتها با ایجاد امکان خلق پول توسط بانکهای تجاری دامن میزند.
در این یادداشت نمیتوان صحت یا نادرستی ادعاها و ایرادات وارده بر خلق پول در بانکها را بررسی کرد، اما باید درنظر داشت که درصورت هدایت اعتباری خلق پول صورتگرفته در بانکها میتوان موتور محرکه پیشرفت ملی را با آن حرکت داد. این تجربه بهصورت زنجیرهای در چندین کشور موفق جهان مورد بهرهبرداری قرار گرفت. برای نخستین بار یالمارشاخت، نفراول اقتصاد آلمان، در 1930 با اولویتدهی به بخشهای اقتصادی و مناطق جغرافیایی، بانکها را ملزم به تامینمالی بخشهای هدف کرد.
این اقدام موجب خیزش اقتصادی آلمان پیش از جنگ جهانی دوم شد. ایشیمادا، رئیس بانک مرکزی ژاپن که مدتی در آلمان فعالیت داشت تجربه آلمانها را در ژاپن پیاده کرد که نتیجه در آنجا نیز خارقالعاده بود. در ادامه کشورهایی مانند کره و چین از این روش بهرهبردند که میتوان نتایج آن را در رشد خیرهکننده اقتصادشان دید. بهطور کلی شاید بانکها یکی از عوامل جدی خلق پول و رشد نقدینگی باشند، اما درصورت هدایت اعتباری مناسب میتوانند بدون ایجاد عوارض جانبی سنگین، موجب رونق در اقتصاد ملی شوند.