آرامش یک پیاده در حضور دیگران
دیشب نشسته بودم و داشتم با خودم تأمل میکردم، یادم افتاد که چقدر دلهایی را شکستهام و یکدفعه عذاب وجدان عجیبی بر من مستولی شد. با خودم گفتم هی فلانی، چرا این همه دل شکستهای و چرا حواست نیست که شاید فردا صبح از خواب بیدار نشوی