پاییز بهونه ست...
یکی از نارنجی ها و نارنگی ها می خواند و دیگری فصل زرد را کرده بهانه سرخ رویی عاشقی، یکی منتظر است که برگ های سقوط کرده زیر پایش صدا کنند تا احساس خردشدن های خودش را در سمفونی رنج و درد گم کند و دیگری مشتاق است این جنازه های بی صدا را از خاطرات پادشاه فصل ها پاک کند.