حس بدون قیمت مؤثر بودن
دانیال معمار
گاهی آدمها کارهای بزرگی انجام میدهند اما نمیتوانند یا نمیخواهند که بزرگی این کار را برای دیگران بیان کنند. گاهی وقتها زندگی دلیرانهای را میگذرانند اما رویشان نمیشود که به دیگران بگویند که چه دلیرانه، این زندگی را تاب آورده و علیه مشکلاتی که داشتهاند شوریدهاند. بهنظرم این روزها تصاویری از همین آدمها در حال انتشار گسترده در شبکههای اجتماعی است؛ آدمهایی که حاضرند زندگیشان را وقف دیگران کنند تا گرههای زندگی آنها باز شود. تعداد آدمهایی که بهعنوان نیروهای جهادی خودجوش این روزها در شهرهای سیلزده مشغول فعالیتند آنقدر زیادشده که گویی سالهاست آنها در حال سازماندهی بودهاند. بله! فرهنگ کار جهادی، چند سالی میشود که در کشورمان عرف شده، اما در این ماجراهای سیل، به اوج خودش رسیده است. گروهی جوان، گروهی دانشجو، گروهی مؤمن، جمع میشوند و میروند به شهرهای سیل زده که به آنها نیاز هست و بعد شروع میکنند به خدمت کردن؛ غذا میپزند، محل اسکان فراهم میکنند، گلها را از خانهها تخلیه میکنند و هزار و یک کار دیگر.
خیلیها دوست دارند که در زندگی احساس خوشبختی کنند، صبح تا شب تلاش میکنند و به هزار راه میزنند تا به همین احساس خوشبختی برسند، به اغنای عاطفی و حس رضایت درونی. اما باز هم به مقصد نمیرسند، چرا؟ چون فکر میکنند باید همهچیز را برای خودشان مهیا کنند تا خوشبخت شوند. اما جهادیها درست برعکس این مسیر را میروند و خوشبختی را با تمام وجود احساس میکنند. در حدیثی نبوی آمده است، کسی که شب را صبح کند و تنها در اندیشه خودش باشد، هیچ وقت روی آرامش بهخودش نخواهد دید. آنها راه را پیدا کردهاند و فهمیدهاند که وقتی که برای خوشبختی و شادی دیگران کار میکنند، خود نیز طعمی و سهمی از این خوشبختی و شادی میبرند.
در حوزه ارتباط اشخاص با یکدیگر، مدلهای رفتاری مختلفی تبیین شده است. نخستین مدل، بازنده- بازنده است. مدلهای بعدی، بازنده-برنده، برنده-بازنده و در نهایت برنده-برنده است. هر یک از این مدلها، مقتضیات خاص خودش را دارد. در مدل بازنده- بازنده، ارتباط گیرنده تنها به فکر باخت طرف مقابلش است، حتی اگر شده به قیمت باخت خودش. در مدلهای برنده-بازنده و بازنده-برنده، طرفها، به فکر برندهشدن خودشان یا به فکر فداکردن خودشان برای برندهشدن طرف مقابل هستند. مدل بازنده-بازنده مال آدمهای دیوانه و حسود است. مدل برنده-بازنده هم مال آدمهای فرصتطلب و خودمحور است. مدل بازنده-برنده هم متعلق به آدمهایی است که حس میکنند بار تمام بشریت و اطرافیانشان را باید به دوش بکشند. و در مقابل اینها، مدل دیگری هم هست به نام برنده- برنده. این مدل جدید، میپرسد چرا هر دو سود نکنیم؟ چرا هر دو از زیان فرار نکنیم؟ چه اشکالی دارد که هر دو، برنده باشیم؟ جهادگرانی که این روزها در شهرهای سیلزده مشغول کمکرسانی به هموطنان خود هستند دقیقا سراغ همین مدل رفتاری رفتهاند. زندگی ما پر است از موقعیتهایی که باید یکی از این مدلها را انتخاب کنیم. برنده واقعی کسی است که این روزها شال و کلاه میکند و به یاری سیلزدگان میشتابد؛ برندهای که میان همه روزمرگیهای زندگی، حس خوب مؤثربودن به او دست میدهد؛ حسی که نمیتوان برایش قیمتی گذاشت.