مجتبی هاشمی
«به شرطی صحبت میکنم که تیتر نزنید گفتوگو با گزارشگر جنجالی! چون جنجالی در کار نیست...» این نخستین واکنش گزارشگر تبریز به تماس روزنامه همشهری است. مجتبی ساعی که جملاتش حین گزارش بازی تراکتورسازی و استقلال با بازخوردها و انتقادات زیادی همراه بوده بعد از بازی فقط با یکی از سایتها گفتوگو کرده و از اینکه او را «گزارشگر جنجالی» خطاب کردهاند راضی نیست. طنزهایی که در این چند روز روی صحبتهای مجتبی ساعی ساخته شد، او را تا مرز ترند شدن در شبکههای اجتماعی هم پیش برد. اما ساعی معتقد است چیز عجیبی نگفته و حرفهایش را اشتباه تعبیر کردهاند.
آقای ساعی، حتما واکنشهای این چند روز را رصد کردهاید. نظر خودتان چیست؟
نظرم این است که اگر استقلال برنده این بازی شده بود این واکنشها بهوجود نمیآمد. استقلال بعد از 6کلینشیت و چند برد متوالی در تبریز شکست خورد و برانگیخته شدن احساسات هواداران این تیم باعث شد به همهچیز واکنش نشان بدهند. آن توییتهایی که میگویید، هم درباره داوری وجود داشت و هم درباره گزارش من. بهنظرم اگر استقلال نمیباخت این واکنشها را نمیدیدیم. من از شما میپرسم، کدام جمله من توهین به رقبا یا کار غیراخلاقی تلقی شده است؟
اینکه گفتهاید عظمت یک تیم به تعداد جامهایش نیست به تعداد هواداران روی تپههاست!
شما یکبار دیگر گزارش من را بشنوید. این جملهای که شما گفتید جملهای نیست که من گفتم. یک جملهای را ملاک قرار دادهاند که اصلا من چنین چیزی نگفتم. گاهی معنای یک جمله با یک ویرگول عوض میشود. من گفتم «عظمت باشگاه تراکتورسازی به تعداد جام نیست، به همین هوادارانی است که عاشق تیماند، روی تپه مینشینند و حاضر نیستند تیم خود را حتی در برف و باران تنها بگذارند.» این جملات اصلا توهین به هیچ تیم دیگری نیست. بله، آن جملهای که شما گفتید را میتوان کنایه یا توهین به دیگر تیمها دانست اما من اصلا آن جمله را نگفتم. چرا باید یک بیگناه را بابت اینکه از خوبیهای یک نفر دیگر تعریف کرده محاکمه کنیم؟ من کجای حرفم گفتم جام گرفتن، افتخار و عظمت نیست؟
پس معتقدید هیچ توهین یا حتی کنایهای نسبت به تیمهای پرافتخاری که جام زیاد گرفتهاند در کار نبوده است؟
البته که نه. یک عده میآیند جمله مرا تغییر میدهند و براساس آن جوک میسازند. یک عده دیگر هم همان را دنبال میکنند و اینطوری با آبروی حرفهای یک نفر بازی میشود. من در آن گفتوگو هم مثالی زدم که اینجا تکرار میکنم. من میگویم اقیانوس خیلی عظمت و بزرگی دارد، آیا این عظمت کویر را زیر سؤال میبرد؟ من وقتی میگویم تراکتور بهخاطر هوادارانش عظمت دارد، آیا عظمت تیمهایی که جام زیاد دارند زیر سؤال میرود؟
خب همین هوادار را هم خیلی از تیمها دارند که از اماکن و ساختمانهای اطراف بازیهای تیمشان را نگاه میکنند.
خب آنها هم عظمت دارند. هوادار نساجی و سپیدرود و سپاهان و... قابل تقدیرند. اینکه من از هواداران تراکتور تعریف میکنم خوبیهای آنها را که زیر سؤال نمیبرد. باز هم تکرار میکنم؛ کویر و اقیانوس هردو عظمت دارند.
نکته دیگری که خیلی در گزارش شما مورد توجه قرار گرفت آماری بود که از تماشاگران ارائه دادید. این اعداد 110هزار و 120هزار را از کجا آورده بودید؟
ورزشگاه یادگار امام دقیقا 68هزار نفر گنجایش دارد. اما روز بازی با استقلال تماشاگران ایستاده بازی را نگاه میکردند. وقتی تماشاگران ایستاده باشند تقریبا بهازای هر صندلی یکونیمنفر میتواند در ورزشگاه جا بگیرد.
یعنی کل ورزشگاه ایستاده بودند؟
حدود 70، 80درصد تماشاگران ایستاده بودند. بهدلیل فشار جمعیت و حساسیت بازی تقریبا کسی نمیتوانست روی صندلی بنشیند. اینکه در یک شهری -چه تبریز، چه اصفهان یا هر جای دیگری- آمار بالایی برای تماشاگر اعلام شود جای خوشحالی دارد نه ناراحتی. این سعادت فوتبال ایران است.
قطعا همینطور است. کسی از پرتماشاگر بودن یک بازی ناراحت نیست. فقط احساس میشود در تبریز گزارشگران خیلی با اغراق صحبت میکنند؛ چه درباره تعداد تماشاگران و چه درباره عظمت تیمشان و شهرشان و...
فکر نمیکنم. همیشه هم اینطور نیست. خیلی در این مورد یککلاغ چهلکلاغ میشود. وگرنه شما بروید همین گزارش مرا یکبار دیگر بشنوید. روی موقعیتهای تیم استقلال همان تُن صدا و هیجانی را داشتم که روی موقعیتهای تراکتورسازی.
البته استقلال که موقعیت خاصی نداشت. ولی درست میگویید، یادمان هست که آبیها یک کرنر ساده هم میزدند شما با صدای بلند به صحنه هیجان میدادید.
دقیقا مشکل من هم همین بود که استقلال موقعیت آنچنانی نداشت و بازی یکطرفه بود. برای بازی یکطرفه خیلی سختتر است که بیطرف گزارش کنم. باور کنید بعد از بازی تراکتورسازی و فولاد من در تبریز تحت فشار بودم، چون بهنظرشان طرف تیم میهمان را گرفته بودم. میگفتند بیطرف که هیچ، طرفدار تیم فولاد بودی. من به جان مادرم و همسرم قسم میخورم که هرگز در گزارش دنبال هواداری کردن نیستم.
پس بهنظرتان این سوءتفاهم از کجا شکل گرفته که شما هوادارانه گزارش میکنید؟
بهنظرم بهخاطر همین کریهای هواداری است. هواداران دیگر تیمها اینطور احساس میکنند که من علیه تیمشان گزارش میکنم.
چرا این احساس درباره گزارشگران شهرهای دیگر به این شدت نیست؟
خب این هم بهخاطر همان عظمت است دیگر. نگاهها به تراکتورسازی جور دیگری است. شما یادتان باشد حوالی سالهای 84 و 85 دیگر تماشاگر زیادی به ورزشگاهها نمیآمد. حتی پرسپولیس و استقلال در ورزشگاه آزادی مقابل حریفان خود با 5هزار تماشاگر بازی میکردند. کلی انتقاد میشد که ورزشگاهها خالی است. وقتی تراکتورسازی به لیگ برتر آمد انگار توفیق اجباری شد. وقتی حمایت همهجانبه تراکتوریها را دیدند، وقتی دیدند که در ورزشگاه آزادی هم مقابل تراکتور دارند حالت میهمان را پیدا میکنند آنوقت استقلالیها و پرسپولیسیها هم بیشتر آمدند.
خب این هم دلیل نمیشود که کسی با تراکتورسازی و هوادارانش دشمن شده باشد. انگار تراکتوریها همیشه این ذهنیت را دارند که فضای فوتبال ایران با آنها دشمن است و چشم دیدن موفقیتهایشان را ندارد.
خب این را دیگر باید از تراکتوریها پرسید چون من نماینده آنها نیستم. شخصا فکر میکنم چنین ذهنیتی 50-50 درست است. اما این موضوعی است که بحث مفصلتری را میطلبد.
استقلال احتمالا با این باخت مقابل شما از جمع مدعیان خارج شد.
مقابل ما؟! چرا از لفظ «شما» استفاده میکنید؟ مگر من نماینده باشگاه تراکتورسازی هستم؟
نه، منظورم این است که شما تبریزیها!
همین کلمه «شما» را اگر در مصاحبه استفاده کنید میتواند به مخاطبتان ذهنیت بدهد. به هر حال من مطالعاتی در زمینه روانشناسی دارم. وقتی شما این حرف را میزنید حتی اگر در خودآگاه مخاطب هم چیزی شکل نگیرد در ناخودآگاهش این ذهنیت ایجاد میشود که مجتبی ساعی از بدنه باشگاه تراکتورسازی است.
آقای ساعی، بعضی از گزارشهای قبلی هم به این ذهنیتها درباره گزارشگران تبریز دامن زده است. بازی تراکتورسازی و فولاد را یادتان هست؟ همان مسابقهای که لوسیانو پریرا گل زد و شادی بعد از گلش جنجالساز شد.
بلهبله، خاطرم هست. در مورد آن بازی حق با شماست. گزارش آن بازی واقعا گزارش خوبی نبود.
او بابت یک شادی که نمونهاش را زیاد دیده بودیم، گلزن و داور و مسئولان فدراسیون و همه را محکوم کرد. احتمالا به او دیگر میشود گفت «گزارشگر جنجالی».
من خودم پای گزارش آن بازی نشسته بودم و از خجالت سرخ شدم. بله آن گزارش جانبدارانه بود اما خوب است بدانید که آن گزارشگر دیگر گزارش نمیکند. به هر حال ما گزارشگرها هم مثل بازیکنان روزهای خوب و بد داریم دیگر. گاهی روزمان هست، گاهی نیست.
بازی تراکتورسازی و استقلال، روز خوبتان بود؟
بله. فکر میکنم این از روزهای خوبم بود.
کدام بازی روز بدتان بود؟
بازی تراکتور و نفت تهران. جمعه سیاه.
همان جشن معروف نایبقهرمانی؟
دقیقا. یک اتفاقاتی افتاد که باعث شد روز خوبی نداشته باشم. من دسترسی به اینترنت و اخبار بازی همزمان داشتم ولی تماشاگران نداشتند. بنابراین من میدانستم تراکتورسازی نایبقهرمان شده اما آنها فکر میکردند قهرمان شده است. من فکر نمیکردم که با یک دروغ توانسته باشند 70هزار نفر را گول بزنند. بهخاطر همین حالا همه میدانند که آن کار، کار یک نفر نبوده است. من دیدم همه دارند شادی میکنند و نمیتوانستم دلیل شادی آنها را بفهمم. گفتم لابد بعضیها بابت همین نتیجه و کسب سهمیه و... سعی دارند خودشان را خوشحال نشان بدهند و بقیه را هم شاد کنند تا غم از دست رفتن قهرمانی را راحتتر تحمل کنند. وضعیت عجیبی بود. آنقدر روز بدی بود که بعد از آن تا ماهها نتوانستم گزارش کنم و حتی از اتوبان منتهی به ورزشگاه یادگارامام هم رد نشدم.
دو شنبه 29 بهمن 1397
کد مطلب :
48119
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/GVBJ
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved