نیمروز
جدال با ظلم
فرد زینه مان، کارگردان فیلم «نیمروز» وسترنساز نبود. او مثل جان فورد و هواردهاکس، بهصورت مداوم در این ژانر فعالیت نداشت. «نیمروز» تنها فیلم وسترن کارنامه زینه مان است؛ یک وسترن غیرقراردادی که با آنچه وسترن سنتی خوانده میشد تفاوتهای زیادی داشت. کارل فورمن، فیلمنامهنویس «نیمروز» چپ بود، چنانکه فرد زینه مان هم گرایش به چپ داشت. فیلم محصول فضای ملتهب ابتدای دهه ۵۰ میلادی است. ماجرای مک کارتیسم و همه تنشهایی که جامعه آمریکا را درگیر کرده بود. کلانتر کین، قهرمان فیلم «نیمروز» که نقشش را گری کوپر بازی میکرد در واقع خود کارل فورمن، سناریست فیلم بود که تحت فشار اعضای کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی قرار داشت، درست مثل کلانتر کین که مورد تهدید قرار داشت. اهالی ریاکار شهر خیالی هادلیویل، ساکنان هالیوود بودند که در برابر نیروهای سرکوب منفعلانه ایستاده بودند. کارل فورمن بعدها در مصاحبهای به وضعیت دیوانهوارش موقع نوشتن سناریو اشاره کرد. فیلم «نیمروز» در چنین اوضاعی ساخته شد. مهارت چشمگیر فرد زینهمان در کارگردانی، حضور گری کوپر در نقش اصلی و فیلمنامه کارل فورمن به وسترن غیرقراردادی خوشپرداختی منجر شد که در مراسم اسکار مورد توجه قرار گرفت و ۵ اسکار هم برد. پایان فیلم، جاییکه کلانتر کین ستارهاش را از سینه جدا کرد و به زمین کوبید تعبیرهایی سیاسی به همراه داشت. شیوه نمایش تنهایی کین که مردم شهر حاضر به کمک کردن به او نمیشوند، نمای از بالایی که از مدیوم شات شروع میشود و به عقب میرود تا به لانگ شات برسد که کلانتر را تنها در قاب بینیم، همچنان دیدنی است. ماجراهای فیلم از این قرار است که شخصیت ویل کین؛ کلانتری که در روز بازنشستگیاش با ایمی ازدواج میکند با خبر میشود خلافکارانی که او به زندان انداخته، آزاد شدهاند و حالا قصد انتقام دارند. ابتدا تصمیم میگیرد شهر را ترک کند اما میماند تا همانطور که با شجاعت زندگی کرده، شجاعانه هم بمیرد. سعی میکند عدهای را برای مقابله با این تبهکاران گرد آورد اما آنان همراهش نمیشوند. همسر وفادار ویل، اعتقادات مذهبیاش را کنار میگذارد و به یکی از راهزنان شلیک میکند. پس از پایان درگیری، اهالی برای دلجویی نزد ویل میروند اما او نشان کلانتری را پیش پای آنان میاندازد. کارگردان فیلم، فرد زینه مان درباره این فیلم گفته است: سعی نمیکردم کمدیهای بزرگ بسازم، چون میدانستم که حس زمانسنجی در من قوی نیست. دلم میخواهد فیلمهای مثبت بسازم. به این معنا که با شأن و مقام انسانی سروکار و در مورد ظلم و جور حرفی برای گفتن داشته باشند، نه لزوما به شیوههای سیاسی بلکه به روشی انسانی.