درباره افسانه «بازدارندگی»
سیدعلی سیدان؛ روزنامهنگار
دوستانی که مطالبه عمل متقابل را بهمنظور «بازدارندگی» طرح میکنند، چند خطا مرتکب میشوند.
1 انگاره «انفعال» و «ضعف» را تثبیت میکنند که این دقیقاً در جهت خواست دشمن است. ببینید چطور کلیپهای دوستان خودی سر از رسانههای بیگانه درمیآورد.
2 نزاع واقعی و اساسی ما در منطقه با اسرائیل و آمریکا را میپوشانند و جنگ را به عملیات تاکتیکی کوتاهمدت تقلیل میدهند و نیروی روانی مردم را برای یک عملیات کوچک تخلیه میکنند. آیا واضح نیست که جمهوری اسلامی با حضور در منطقه تا بیخ گوش اسرائیل و آمریکا، عرصه را بر آنها تنگ کرده و ترورها و تحرکات دشمن، پاسخ انفعالی او به ماست؟
3 این دوستان حواسشان نیست که اگر یک عملیات نقطهزن هم بکنیم و روی آن مانور رسانهای هم بدهیم تا دل حزباللهیها مثلا خنک شود و بهقول خودشان افکارعمومی بازسازی شود، اگر دشمن متقابلاً پاسخ سختتر بدهد، همه آن وعدههای بازدارندگی دود میشود و به هوا میرود و انگاره ترسوهای واداده تثبیت میشود که: باید عملی نکنیم که تنش درست کند؟!
4 توجه ندارند که مگر ممکن است که شما یک عملیات بکنید و بازدارندگی ایجاد کنید و دشمن بترسد و دیگر حرکتی نکند و شما در یک مسیر هموار مدام نیروهای مقاومت منطقه را تجهیز کنید و او هم بنشیند و شما را تماشا کند؟! مگر اسرائیل ابله است که پاسخ مقطعی شما را ببیند و بترسد و جرأت نکند دیگر مستقیما به شما ضربه بزند و آن تهاجم اساسیتر شما بهخودش را نادیده بگیرد؟!
5 منطق بازدارندگی، منطق جنگ نرمال 2کشور معمولی در جهان است. جنگ ایران با آمریکا و اسرائیل، جنگی اساسی و تاریخی است. نحوه آرایش ایران هم متناسب با همین معنا از جنگ است. هدف میانمدت این جنگ هم اخراج آمریکا و سگ نگهبانش از منطقه است. نمیتوان با منطق «بازدارندگی» عمل ایران را توضیح داد یا عملی را تجویز کرد.
6 دوگانه «نزدن برای جلوگیری از وقوع جنگ» و «زدن برای بازدارندگی از جنگ» هر دو باطل است چون پیشفرضش ندیدن جنگ جاری یا به تعویق انداختن آن است.
7 اینکه ما باید حرکت رسمی تلافیجویانه و نقطهزن داشته باشیم یا نه، حرفی است که میتوان دربارهاش بحث کرد اما این بحث باید درون منطق جنگ اساسی جمهوری اسلامی طرح شود، نه با ادبیات تخصصی و نرمالیزشده «بازدارندگی» وگرنه حاصلی جز تخلیه انرژیها و سرخوردگی ندارد.