«خیرالنساء» مادر مهربان جبههها
کتاب «خیرالنساء» داستان مهربانی و از خودگذشتگی بانویی بهنام «خیرالنساء صدخروی» را روایت میکند که در دوران جنگ خاضعانه برای رزمندهها نان میپخت و به جبههها میفرستاد. ماجرای 8سال خدمت مادرانه او را سمانه آتیهدوست، نویسندهای جوان و خوشذوق نوشته است. کسانی که شاهد فعالیت خیرالنساء بودند روایت کردهاند: «از خیرالنساء پرسیده بودند اگر برایتان آرد بیاوریم، برای جبهه نان میپزید؟» زن میانسال صدخَروی هم لابد به خیال اینکه حکایت یکی دو کیسه است گفته بود: «چرا که نه؟!» و چند روز بعد شده بود حکایت یک خاور آرد گندم ناخوانده، وسط یک روستای کویری در سبزوار.» خیرالنساء صدخروی مقاومت را از دل خانه گلیاش در روستایی کوچک به جهان صادر کرد؛ زنی «نه شرقی، نه غربی» که هر جا بود رسالتش را انجام میداد؛ چه در طول 8 سال جنگ که چادرش را به کمر بست و برای جبههها مادری کرد، چه آن روز که باحوصله، تمام یک قرن زندگیاش را برایمان هجی کرد تا برای همیشه، مثل کشکولی انباشته از حکمت ناب در دل تاریخ بماند. این بانو در آذرماه سال 1399از دنیا رفت و برای همیشه نامی جاودانه از خود بهجا گذاشت.