شایعهپروری، ضدفرهنگ ایام بحران
ونوس بهنود
هنوز تب و تاب قطعی اینترنت فروکش نکرده بود که قطعی دوباره تجربه شد.اما ازآنجا که همهچیز به اینترنت وابسته شده و تمامی زیرساختهای خدماتی و تقریبا تمامی مشاغل از آن بهرهمند میشود، قطعی اینترنت میتواند زندگی تکتک شهروندان را از روال عادی خارج کند. با وجود اینکه نتبلاکس، نهاد ناظر بر اینترنت جهانی اعلام کرد 24درصد از اینترنت ایران قطع شده است. اما مطابق عادت ناپسندی که در بروز بحرانها شایع شده و دلایل آن تشریح خواهد شد، بازار داغ شایعات گرم شد.
مردم از هر فرصتی استفاده میکردند تا به یکدیگر درخصوص دلایل قطعی اینترنت اطلاعرسانی کنند. گروهی معتقد بودند قطعی، تعمدی و برای کاهش دسترسی کاربران به اینترنت است. نهادهای ناظر آتشسوزی و فرسودگی تجهیزات را دلیل قطعی عنوان میکردند. اما درحالیکه شهروندان علاوه بر زیست فیزیکی خود در دنیای مجازی نیز زندگی میکنند و در راهروها، صفحات و اتاقکهای گفتوگو به تبادل اطلاعات میپردازند، به سرعت میتوان نظرات خود را اعلام کنند. دیگر مانند گذشته تبادل نظر با تأخیر زمانی همراه نیست. اما اینکه چطور شایعات میتواند بسیار موفقتر عمل کند، یکی از موضوعاتی است که در بافت فرهنگی ایرانیجماعت، ریشه دوانده است.
برخلاف دیدگاه مسئولان، شایعات نهتنها مدتی بعد کمرنگ نمیشود بلکه اثرات سوء خود را در اعتماد عمومی و شهرت افراد و سازمانها باقی میگذارد. ابهام در پاسخگویی و خودداری از شفافسازی در شرایط بحران مقدمه بروز شایعات است. برای خیل عظیمی از شهروندانی که سواد رسانهای کافی نداشته و بدون معلومات در فضای مجازی حضور یافته و ابراز عقیده میکنند، بهمراتب بازار شایعه داغتر خواهد شد و حتی ممکن است اخبار ضدو نقیض به حدی بالا بگیرد که مخاطب را در آن درگیر و آشفته کند. شایعهپروری یکی از برآیندهای عدمشفافیت است. زمانی که شما علت اصلی را نمیشنوید و علتهای ذکر شده قانعکننده نیست و زمانی که معلومات لازم برای کسب و فهم علت اصلی یک ماجرا را ندارید دست به دامن هر حدس و گمانی خواهید شد. ضدفرهنگ شایعه به حدی در بین شهروندان ایرانی شکل گرفته که توانسته به یکی از ابزارهای تخریب وجهه نیز تبدیل شود. حرف مالیات ندارد، پس شما میتوانید بیتوجه به اخلاقیات و قبل از اینکه مورد توجه قانون قرار بگیرید، هر نظر و دیدگاهی را در مورد فرد با مسئلهای ابراز کنید. شایعهپروری بهویژه بهدلیل تعدد بحران و مشکلات متنوع موجب شده تا به یک ابزار سرگرمی نیز تبدیل شود. تصور سرگرم شدن با اخبار کشتار زلزله یا سیل و یا تصادف 2قطار با یکدیگر و حتی رسوایی یک مقام مسئول به همان اندازه وحشتآفرین است که بیتوجهی و وجدان خفته شهروند در مقابل یک واقعه تلخ. در واقع شایعهپروری از زمانی آغاز میشود که افراد چه در مقام شهروند عادی و چه در کسوت یک متولی، مسئولیتی در مقابل حرف و عقیده خود نمیپذیرند. در نتیجه برآورد آن وضعی را فراهم میکند که واقعیت، پشت پرده شایعه پنهان میماند. هر قدر موضوعی همهگیرتر باشد شایعهپراکنی و ابراز نظر غیرمنصفانه و فاقد وجاهت فکر و اندیشه بیشتر میتواند رواج یابد. در موضوع بهخصوص قطعی اینترنت یک بچهدبستانی، یک دانشجو، یک زن خانهدار و یک مدیر میتوانند زبان به شایعه بگشایند یا گوش به آن بسپارند. اما در مقابل زمانی که ساختار فکری جامعه طوری تربیت یافته که بدون معلومات ابراز عقیده نمیکند و از سویی مسئولان درخصوص همهچیز نظرات شفاف و بهموقع دارند، شایعه جایگاهی نخواهد داشت. به راستی در چنین شرایطی کدام خبر صحیح است و آیا درستی هر چیزی احتمال ندارد؟ چنین فضای مبهمی آیا خالق بیاعتمادی و اضطراب نیست؟