هیچچیز بهاندازه پنجره نقل و انتقالات، تضاد طبقاتی رایج در فوتبال ایران را به تصویر نمیکشد. درست در همان زمانی که پرسپولیسیها مشغول بستن یک تیم کهکشانی و رونمایی از خریدهای تازه هستند، درست همان زمانی که استقلالیها مربی خارجی آوردهاند و یا گلگهریها ستاره موردعلاقه سرخابیها را با یک پیشنهاد نجومی جذب میکنند، سایر تیمها تنها در حال تماشای بازار و هیاهوی آن هستند. تا همین چند روز دیگر و با ورود رسمی سپاهان، فولاد و تراکتور به بازار نقل و انتقالات، تعداد تیمهای فعال در این بازار به عدد 6 میرسد اما بلاتکلیفی سایر باشگاهها همچنان ادامه خواهد داشت. تیمهایی که نمیتوانند با این رقمهای سرسامآور بازیکن بخرند، باید منتظر روزهای بعدی بازار و ترکیدن حباب قیمتها باشند. فصل نقل و انتقالات در فوتبال ایران اساسا زمانی برای سوزاندن اسکناس است. جایی برای ریخت و پاشهای نجومی که هرگز با منطق فوتبال سازگار نیستند. رقابتی بین چند مدیر که میخواهند با عکس با خریدهای تازه، محبوب هواداران باشگاه شوند. غافل از اینکه پشت بسیاری از این عکسها، سرمایههای به تاراج رفته زیادی دیده میشود.
قرارداد 40میلیاردی یک مربی، دیگر هیچکس را در فوتبال ایران شگفتزده نمیکند. درست همانطور که رقم 15میلیاردی قرارداد یک بازیکن هم دیگر برای کسی عجیب نیست. این رقمها چطور بهعنوان رقم قرارداد معقول یک بازیکن در فوتبال ایران جا افتادند؟ چه اتفاقی رقم خورد که یک بازیکن به جایگاهی برسد تا به ازای هر ماه بازی از باشگاهش یک میلیارد دستمزد بگیرد؟ بهنظر میرسد آنچه بازار نقل و انتقالات فوتبال ایران را اینچنین بیمنطق کرده، بالا رفتن قیمت دلار است. در حقیقت خیلی از این بازیکنها درصورت بازی در لیگهای عربی یا اروپایی، به دلار رقم قابل توجهی دریافت میکنند اما آیا آنها همیشه واقعیت ماجرا را در این خصوص به هواداران فوتبال گفتهاند؟ در اروپا بخش بسیار مهمی از دستمزد باید صرف مالیات شود. در نتیجه اگر یک بازیکن ایرانی در یک لیگ اروپایی یک میلیون دلار دستمزد بگیرد، باید بخش عظیمی از آن را صرف پرداخت مالیات کند. همان بازیکن اما از یک باشگاه ایرانی 16میلیارد حقوق میگیرد و مالیات را هم به گردن باشگاه میاندازد و حتی در این ژست فرو میرود که با این قرارداد به تیمش لطف کرده است! قراردادها در فوتبال ایران همه چارچوبها و خطوط قرمز را پشتسر گذاشتهاند و همچنان هیچ ارادهای برای اصلاح این ساختار معیوب وجود ندارد.
باشگاه خارجی به پشتوانه درآمدی که دارد، به بازیکنانش دستمزد میدهد و تراز مالیاش نیز همواره مثبت است. باشگاههای ایرانی اما همچنان روی مدار «ضرر» به حیاتشان ادامه میدهند و چیزی به نام تراز مثبت مالی هم برایشان معنی ندارد. البته سرخابیها هر چند سال یکبار با روشی خاص به درآمد میرسند. یکبار با دست دراز کردن روبهروی هوادارها، یکبار با دست دراز کردن روبهروی هوادارها به شکل غیرمستقیم و استفاده از سامانههای پیامکی و یکبار دیگر هم با دست دراز کردن روبهروی هوادارها به شکل غیرمستقیمتر و فروش سهام در بورس. نتیجه کار هم همیشه یکسان بوده است. پولی که ناگهان به باشگاه تزریق شده نه برای تسویه بدهیهای قبلی بهکار رفته و نه صرف بهبود زیرساختهای باشگاه شده است. این پول همیشه قیمت بازیکنان را در بازار بالا برده و در نهایت به جیب بازیکنان و مربیان رفته است.در همین پنجره نقل و انتقالات هم، نشانههای واضحی از تکرار این اتفاق وجود دارد. ظاهرا استقلال و پرسپولیس برای مدت کوتاهی ثروتمند شدهاند اما همین قراردادهای نجومی امروز، باشگاهها را دیر یا زود دوباره در باتلاقی از بدهی فرو خواهند برد.
هیچ متر و معیار مطلوبی برای استانداردسازی دستمزدها در فوتبال ایران وجود ندارد. در پنجره نقل و انتقالات مدیران تحت فشار هوادارها قرار میگیرند و هوادارها هم بیشتر از هر چیزی بهدنبال نتیجه هستند. افراد تصمیمساز در فوتبال ایران هم اقتدار و برنامهریزی کافی را ندارند و در نهایت به تمام خواستههای یک فوتبالیست در قرارداد تن میدهند. حاصل همه این ماجراهای ریز و درشت، بالا رفتن وحشتناک رقم قرارداد بازیکنان فوتبال است. البته که قرار نیست این رقم را با متوسط درآمد جامعه مقایسه کنیم و یا به سراغ حرفهای کلیشهای قبلی برویم. این بار قرار است فقط یک سؤال از باشگاههای فوتبال بپرسیم. اینکه چطور یک مجموعه بدهکار و ضررده ریسک امضای چنین قراردادهایی را میپذیرد؟ فقط در فوتبال ایران باشگاهها با جیب کاملا خالی، پز عالی میدهند.
پنج شنبه 2 تیر 1401
کد مطلب :
164158
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/zpRZr
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved