گفتوگو با هادی کوخایی، مجموعهداری که گرامافونهای هندلی را نگهداری میکند
نوای نوستالژی
بهنام سلطانی
تماشای مجموعه گرامافونهای رنگارنگی که غبار کهنگی حسابی روی آنها نشسته این تصور را که نخستین دستگاه پخش موسیقی به کالایی کهنه و قدیمی بدل شده باطل میکند. مجموعه هادی کوخایی، کلکسیونر جوان و خوشذوقی که تنها دغدغهاش جمعآوری انواع گرامافون هندلی است، هر بینندهای را برای مدت کوتاهی هم که شده به چند دهه قبل میبرد و خاطرات تصنیفهای بنان و سماور زغالی و رادیو لامپی و یک استکان چای قندپهلو را زنده میکند. صدایی که از همین گرامافونهای عهد قدیم شنیده میشود با هیچ صدای دیگری قابل قیاس نیست و شنونده را به اوج لذت میرساند. مجموعه گرامافونهای هادی کوخایی جای مناسبی برای آگاهی از سیر تاریخی نشر و پخش موسیقی در روزگار قدیم است و جایی برای مرور خاطرات خوش گذشته.
قصه از کجا شروع شد
هادی کوخایی یکی از مجموعهدارهایی است که انواع و اقسام گرامافون هندلی را که به چند دهه قبل تعلق دارند در مجموعهاش نگهداری میکند و به قول خودش از خاطرات غبارگرفته چند دهه قبل مردم مراقبت میکند؛ «مجموعهداری گرامافون را بهطور کاملا اتفاقی و با خرید یک دستگاه گرامافون قدیمی و تعمیری شروع کردم. از نخستین گرامافون برای تزئین دکوراسیون داخلی مغازهام استفاده کردم و خیلی مورد توجه مردم قرار میگرفت تا اینکه به صرافت خرید تعداد بیشتری گرامافون افتادم. بیشتر گرامافونهایی که پیدا میکردم به تعمیرات اساسی نیاز داشت و همان موقع بود که راه و روش تعمیر آنها را پیدا کردم. بعد از دو سال مغازهام را تعطیل کردم و از همه شهرهای دور و نزدیک و گاهی اوقات از کشورهای خارجی مثل سوئد گرامافون خریدم. مجموعهداری را با 5دستگاه گرامافون شروع کردم و حدود 2سال بعد 60دستگاه گرامافون داشتم.»
گرامافون برای جهیزیه عروس
گوش کردن نوای موسیقی با گرامافونهای هندلی دنیای متفاوتی دارد. درست است که کیفیت صدایی که از این دستگاهها بیرون میآید با کیفیت صدای دستگاههای جدید قابل قیاس نیست اما حس خوشایندی به شنونده القا میکند و از همه مهمتر اینکه خاطرات خوش گذشته و زندگی بیهیاهو و بیدغدغه مردم در دهههای گذشته را برای آنها زنده میکند. کافی است هندل دستی گرامافون را چندبار بچرخانید و سوزن را روی صفحه قرار بدهید تا مدیتیشن واقعی را تجربه کنید. مجموعهدار تهرانی میگوید: «وقتی سوزن را روی صفحه میگذارید دستگاه شروع به خواندن میکند و بین یک تا دو دقیقه میتوانید از شنیدن صدای خواننده لذت ببرید. صدای دستگاه کم و زیاد نمیشود و فقط با یک ترمز که کنار دستگاه قرار دارد قطع و وصل میشود. این گرامافونها با صفحههای سنگی که کمیاب و شکستنی است کار میکند و پیدا کردن صفحه سالم که عمدتا از هندوستان وارد ایران میشود برای خودش داستانی دارد. گرامافونهای هندلی تا 6- 5سال قبل در دسترس بود اما امروزه ارزش پیدا کرده و کمیاب شده است. شاید جالب باشد بدانید که عدهای که برای جهیزیه دخترشان دنبال گرامافون قدیمی میگردند به من مراجعه میکنند. گرامافون حس آرامش را به شنونده القا میکند و خیلیها هم از سر کنجکاوی گرامافون میخرند. نسل جدید دوست دارد بداند این صدای دلنشین چگونه از دستگاهی با این مکانیسم ساده در میآید و برای خیلیها قابل باور نیست که با یک هندل دستی میتوانند به چند دهه قبل بروند و تصنیفهای دلنشین آن روزها را گوش بدهند».
هندل بزنید و موسیقی گوش کنید
گرامافون بهعنوان پرکاربردترین دستگاه پخش صدای ضبط شده در اواخر دوران ناصری وارد ایران شد و آنطور که مورخان روایت کردهاند صدای مظفرالدینشاه و یکی از وزیرانش برای نخستین بار ضبط و با گرامافون پخش شده است. در دوره پهلوی اول استفاده از گرامافون رواج بیشتری پیدا کرد و از همان سالها بود که ضبط موسیقی روی صفحات رونق گرفت و موسیقی طرفداران بیشتری پیدا کرد. گرامافون بعد از چند دهه خاموشی یکبار دیگر به دکوراسیون خانهها و لوکیشن بسیاری از فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی برگشته و بهعنوان کالایی لوکس جای خودش را باز کرده است. مجموعهدار تهرانی، استفاده از گرامافونهایش را در پروژههای سینمایی یک اتفاق عادی میداند؛ «مردم وقتی گرامافون را کنار لالهعباسی، سماور زغالی و رادیو لامپی میبینند حس خوبی پیدا میکنند. حدود ده سالی میشود که مردم به این وسیله روی خوش نشان میدهند و بین گرامافونهای هندلی و گرامافونهای برقی و فلشخور تفاوت قائل میشوند. این روزها افرادی به من مراجعه میکنند که قصد دارند برای فرزندان خردسالشان یک دستگاه گرامافون بخرند تا در آینده یک کالای عتیقه و در عین حال لوکس و کمیاب داشته باشند. توجه روزافزون مردم به گرامافون گاهی اوقات تعجببرانگیز است. حتی کارگردانهای سینما به این موضوع پی بردهاند و در سریالهای شهرزاد و معمای شاه از گرامافونهای مجموعه من برای طراحی صحنه استفاده کردهاند».
فلشخورها مشتری ندارند
گرامافون این روزها از داخل انبارهای قدیمی به بهترین جای خانههای مردم راه پیدا کرده اما هنوز هم هستند کسانی که شنیدن صدای موسیقی با دستگاههای پیشرفته و جدید را به صدای خشخش صفحههای گرامافون ترجیح میدهند و ارتباط چندانی با سنتها برقرار نمیکنند. هادی کوخایی نقطه مقابل چنین افرادی است و دغدغهاش خرید و بازسازی گرامافونهایی است که توسط صاحبانشان مورد بیمهری قرار گرفتهاند؛ «بارها با افرادی مواجه شدهام که قصد داشتند گرامافونشان را دور بیندازند و در این مواقع آنها را منصرف میکنم. من این گرامافونها را جمع میکنم و شیوه تعمیر و راهاندازی آنها را هم یاد گرفتهام. میتوانم بگویم در این 10سال متخصص گرامافون شدهام و هر نوع گرامافون هندلی را میتوانم راه بیندازم. در این مجموعه 3دستگاه گرامافون دارم که عمرشان به نیمقرن میرسد و نمیتوان روی آنها قیمت گذاشت. یکی از آنها سالها زیر زمین یکی از دوستان خاک میخورد اما موتورش سالم مانده است. گرامافونی که دیافراگم و موتورش سالم مانده باشد با یک هندل شروع بهکار میکند و کار کردن با آن خیلی لذتبخش است. این روزها انواع گرامافون برقی و حتی فلشخور در بازار موجود است اما هنوز نتوانستهاند گرامافون هندلی جدید بسازند و به همین دلیل این نوع گرامافونها باارزش است.»
گرامافون 50میلیون تومانی
گرامافونهای هندلی به چند دهه قبل تعلق دارند اما استقبال مردم از این وسیله قدیمی قیمت آن را بالا برده و امروز خرید مدلهای مختلف گرامافون میلیونها تومان برای خریدار آب میخورد. مجموعهدار تهرانی حدود 200دستگاه گرامافون هندلی را در مجموعهاش نگهداری میکند و جمعآوری این تعداد دستگاه را ماموریت غیرممکنی میداند که با چاشنی عشق و علاقه به سرانجام رسانده است؛ «قیمت گرامافونهای مجموعه من از حدود 4میلیون تومان شروع میشود و به 50میلیون تومان میرسد. برای خرید برخی از این گرامافونها ماشینم را و گاهی اوقات طلاهای همسرم را فروختم. یک روز پیرمردی با من تماس گرفت و برای خرید دو دستگاه از گرامافونهای من اصرار کرد. پیرمرد از من خواهش کرد تا گرامافونها را به خانهاش ببرم و من با اکراه این کار را انجام دادم. وقتی به خانهاش رسیدم او را با کپسول اکسیژن و در بستر بیماری دیدم. هر کدام از گرامافونها را در گوشهای از خانهاش نصب کردم و برایش راه انداختم. آن موقع بود که فهمیدم گرامافون چقدر برای عدهای از مردم آرامبخش است و از آن روز تلاش دوچندانی به خرج دادم تا گرامافونهای بیشتری جمعآوری کنم.» مجموعهدار تهرانی، مجموعه گرامافونهایش را نوعی میراث فرهنگی میداند و میگوید آنقدر به جمعآوری گرامافون ادامه خواهد داد تا روزی برسد که همه گرامافونهای ایران را تصاحب کند.
در همینه زمینه :