• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
پنج شنبه 18 دی 1399
کد مطلب : 121172
+
-

نگاهی به پادشاهان و شخصیت‌های مطرح سلسله‌ای که صد سال بر ایران حکم راند

معروف‌ترین‌های عصر قاجار


یکی از عجیب‌ترین و خاص‌ترین پادشاهی‌های ایران را باید همین سلسله قاجاریه دانست. البته چنین نبود که یک دفعه از زمین سبز شده باشند، بلکه یک طایفه و خاندان بانفوذ و با قدرت در منطقه خودشان بودند تا اینکه کار به آغامحمدخان قاجار رسید و او هم توانست سلسله پادشاهی قاجاریه را تأسیس کند. معمولاً پادشاهان این سلسله را به بی‌کفایتی می‌شناسیم و به قراردادهای ننگین گلستان و ترکمنچای و دیگر امتیازات ریز و درشتی که به خارجی‌ها داده شده است. بخشی از نگاه منفی به قاجارها، به‌دلیل این است که سلسله پهلوی که بعد از آنها آمد، دشمن این پادشاهی بود و طبیعی است که از آنها خوب ننوشته. بحث بعدی هم آن است که در واقعیت، این پادشاهان بی‌عرضه بودند و کار خاصی برای ایران انجام ندادند. با هم، پادشاهان این سلسله و البته سه‌شخصیت معروف دیگر این دوره را مرور می‌کنیم تا نگاه کامل‌تری به آن داشته باشیم؛ البته منهای مظفرالدین‌شاه که بالای صفحه به آن پرداخته شده است.

 آغامحمد‌خان قاجار

نزدیک به 278سال پیش بود که آغامحمدخان قاجار به دنیا آمد. او فرزند محمدحسن‌خان، رئیس ایل قاجار بود. در نوجوانی اسیر و اخته شد، به همین دلیل در تاریخ به آغا شناخته می‌شود. اما از حیث نظامی و قاطعیت، باعرضه‌ترین قاجارها بوده است. مدتی در دربار زندی‌ها اسیر بود تا اینکه گریخت و درنهایت با شکست‌دادن لطفعلی‌خان زند، توانست پادشاهی قاجارها را تأسیس کند. ماجرای خشونت‌های او هم خیلی شهره است. معروف‌ترین آنها فاجعه کرمان است که می‌گویند این شهر را محاصره کرد و 20هزار چشم را از حدقه درآورد. تهران در زمان او بود که به‌جای شیراز تبدیل به پایتخت شد.

 فتحعلی‌شاه قاجار

این شاه قاجار، البته فرزند پادشاه قبلی خودش نبود، چراکه آغامحمدخان قاجار نمی‌توانست بچه‌دار شود. چنین بود که بعد از مرگش، برادرزاده‌اش را به‌عنوان پادشاه انتخاب کردند تا یکی از ننگین‌ترین دوره‌های پادشاهی ایران آغاز شود. او که در سال1151 خورشیدی به دنیا آمده و در سال1213 خورشیدی هم درگذشته، در قم مدفون است. حمله روس‌ها به ایران از زمان آغامحمدخان آغاز شده بود که در زمانه فتحعلی‌شاه هم ادامه پیدا کرد. درنهایت اینکه عهدنامه‌های گلستان و ترکمنچای بین ایران و روسیه امضا و بخش‌هایی از ایران برای همیشه جدا شد. کنترل خلیج‌فارس هم به‌دست انگلیسی‌ها افتاد که تبعات بعدی‌اش جدایی بحرین و... بود.

 امیرکبیر

شاید بشود این قائم‌مقام ناصرالدین‌شاه را از همه شخصیت‌های دیگر قاجاریه معتبرتر و مهم‌تر و معروف‌تر و دست به‌خیرتر دانست. امیرکبیر، علاوه بر اینکه نخستین صدراعظم ناصرالدین شاه بود، داماد او هم محسوب می‌شد؛ همچنین پدرزن مظفرالدین شاه و در نتیجه پدربزرگ محمدعلی‌شاه. اما هیچ‌کدام اینها باعث نشد تا مورد سوء‌ظن ناصرالدین قرار نگرفته و در حمام فین کاشان جانش را از دست ندهد. او سه‌سال و سه‌ماه صدارت کرد و همین دوره کوتاه، برای بلندآوازگی او کفایت می‌کرد. دارالفنون از یادگارهای طلایی اوست. جالب اینکه داماد امیرکبیر، به‌نوعی فرمانده قشون شاه هم محسوب می‌شد. امیرکبیر در کربلا دفن است.

 عباس ‌میرزا

قرار بود که جانشین فتحعلی‌شاه شود. نسبت به پدرش و دیگر قاجارها هم سعی کرد که عرضه بیشتری از خودش نشان دهد. در نبرد اولیه با روس‌ها شکست خورد، چراکه در آن دوره والی آذربایجان بود. برای اینکه شکست‌های خودش را جبران کند و در برابر دیگر مدعیان تاج و تخت پیروز شود، برخی از ناآرامی‌های داخلی را هم سرکوب کرد. در جنگ با روس‌ها چندتایی هم پیروزی به‌دست آورد، اما سازمان‌یافتگی روس‌ها و عدم‌حمایت شاه قاجار و...، باعث شد تا این کار هم به سرانجام نرسد. فتحعلی‌شاه امید زیادی به او داشت، اما عباس‌میرزا قبل از مرگ پدرش دار فانی را وداع گفت.

 ناصرالدین‌شاه قاجار

این یکی به تنهایی نیمی از تاریخچه سلسله قاجارها را به‌خودش اختصاص داده است؛ نزدیک به نیم قرن. معروف به سلطان صاحبقران. البته به قبله عالم و ظل‌الله و شاه‌بابا و شاه شهید هم معروف است. عیش و نوش‌ها و عیاشی‌های او هم که شهره است. قبل از سلطنت به او ناصرالدین‌میرزا می‌گفتند تا اینکه یک روز مانده به پنجاهمین سالگرد سلطنتش، توسط میرزارضای کرمانی ترور شد. ماجرای انتصاب امیرکبیر به صدارت و اقدامات اصلاحی او و البته کشته‌شدنش، در همین دوره به وقوع پیوست. فتح هرات و البته واگذاری آن با فشار انگلیسی‌ها و همچنین ماجرای تحریم تنباکو هم در این دوره بود.

 احمدشاه قاجار

تصور کنید که مشروطه‌خواهان تهران را فتح کنند و یک پسربچه 12ساله را به عنوان شاه انتخاب کنند. انتظار دارید چنین مملکتی روی خوش به‌خودش ببیند؟ پدر و مادرش هم که خیلی دوستش داشتند. اما تقدیر چنین بود که او سلسله قاجارها را پایان ببخشد و تحویل پهلوی‌ها بدهد. احمدشاه وقتی که می‌خواست پادشاهی را بپذیرد، خیلی گریه و زاری کرد و از سفارت روسیه که پدرش و درباریان در آن پناهنده بودند، راهی محل سلطنتش شد. البته چون به سن قانونی نرسیده بود، نمی‌توانست کاری کند و یک نفر از بزرگان قاجار به جایش امور را انجام می‌داد. تا اینکه به سن قانونی رسید و تاجگذاری رسمی کرد و 17سال سلطنت کرد.

 قائم‌مقام فراهانی

داستان زندگی این شخصیت بسیار شبیه به امیرکبیر است. مانند او در اراک به دنیا آمد و مانند او صدارت یافت و کفایت داشت و مانند او هم مورد سوء‌ظن قرار گرفت و مانند او جان سپرد؛ البته به‌جای اینکه رگش را بزنند، خفه‌اش کردند. احتمالاً هنوز یادداشت‌ها و قلم او را در کتاب‌های ادبیات مدرسه به یاد دارید؛ فردی که با عنوان سیاستمدار، ادیب، صدراعظم و... از وی یاد می‌شود. اجداد او در دربار زندیه هم کارهایی انجام دادند و در کل خاندان خوشنام و بزرگی بودند. خودش هم تحت تربیت پدر دانشمندش قرار گرفت و بزرگی را از همان دوره کودکی آموخت. با اینکه در تثبیت سلطنت محمدشاه خیلی اثرگذار بود، ولی به‌دست او کشته شد.

 محمدشاه قاجار

این یکی هم 12سال پادشاهی کرد. جالب اینکه نوه فتحعلی‌شاه و فرزند عباس‌میرزا بود. تا پیش از تاج و تخت هم که معروف به محمد میرزا و ولیعهد ثانی بود. دوران کودکی‌اش در تبریز سپری شد. مادرش را خیلی زود از دست داد، به همین دلیل عباس‌میرزا او را به حاجی میرزا‌آقاسی سپرد تا تربیتش کند. در زمانه جنگ‌های ایران و روسیه در رکاب پدرش بود. عباس‌میرزا که درگذشت، شورایی تشکیل شد و ولیعهدی را به او سپردند. زمانی که برای محاصره هرات به شرق ایران رفته بود، خبر دادند که به تهران بیاید. به همین دلیل با قائم‌مقام فراهانی به تهران آمد. سپس فتحعلی‌شاه مرد و او شاه شد.

 محمدعلی‌شاه

مظفرالدین‌شاه که داشت می‌مرد، یک عده دوست داشتند سریع‌تر بمیرد و یک عده دوست داشتند دیرتر بمیرد. گروه اول مخالف مشروطه و تغییرات و عدالتخانه بودند، در نتیجه می‌خواستند که با مرگ سریع‌تر شاه، کار به شاه بعدی بکشد که تندخوتر بود. شاه بعدی هم کسی نبود جز محمدعلی‌شاه قاجار. دولت او کاملاً مستعجل بود؛ سه‌سال سلطنت. در تبریز به دنیا آمد و در ایتالیا هم درگذشت. او از مخالفان مشروطه بود و حتی مجلس را به توپ بست. چنین بود که در دوره او عصر استبداد صغیر آغاز شد تا اینکه مشروطه‌خواهان به تهران رسیدند و پایتخت را فتح کردند و او فرار کرد. درنتیجه انقلابیون احمد‌شاه خردسال، پسر او را به سلطنت برگزیدند.

این خبر را به اشتراک بگذارید