• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
شنبه 29 آذر 1399
کد مطلب : 119095
+
-

گفت‌وگو با دوچرخه‌سواری که در جاده‌های ۳۰ کشور جهان رکاب زده‌ است

تهران را با دوچرخه آشتی دهیم

تهران را با دوچرخه آشتی دهیم

سحر رمضانعلی‌پور


از نخستین باری که به شوق سفر و آشنایی با فرهنگ ملل مختلف به دل جاده‌های بی‌پایان زد ۱۵ سال می‌گذرد؛ ۱۵ سالی که کوله‌بارش را از خاطره‌های تلخ و شیرین پر کرده و هنوز هم شوق سفر با دوچرخه به دورترین و صعب‌العبورترین جاده‌های دنیا را از سرش نینداخته است.

 «رضا چراغی» سایکل‌توریست است.

او با مهارت‌هایش در رشته دوچرخه‌سواری، کمپ زدن و حفظ جان در طبیعت به ۳۰ کشور جهان سفر کرده و هنوز هم با همان دوچرخه قدیمی علاقه‌اش برای آشنایی با فرهنگ ملل مختلف را دنبال می‌کند. چراغی اما رکاب‌ زدن در جاده‌های طولانی را بهانه‌ای برای حمایت از کودکان بی‌سرپرست، آشنا کردن مردم کشورهای مختلف با فرهنگ ایران و صرفه‌جویی در مصرف آب قرار داده و در هر سفر این دغدغه‌ها را هم در کوله‌بارش جا داده است. با دوچرخه‌سواری که در این تعطیلات کرونایی برای روزگار پساکرونا سفری دشوار به فلات مغولستان را برنامه‌ریزی می‌کند گفت‌وگو کرده‌ایم.

پیش از اینکه با دوچرخه به دل جاده‌های بی‌پایان و سفرهای طولانی به کشورهای مختلف جهان بزند، ورزش را با کوهنوردی شروع کرد. صعود به ارتفاعات شمال تهران، آغاز راه بود و فتح قله‌های مرتفع کشور، ادامه همان مسیری که هنوز هم آخر هفته‌ها او را به قله‌های صعب‌العبور فرا می‌خواند.

چراغی کوهنوردی را از سال ۱۳۸۳ آغاز و تا امروز بسیاری از قله‌های مرتفع کشور را فتح کرده است. می‌گوید: «ورزش حرفه‌ای را با کوهنوردی شروع کردم. اما همیشه به سفر علاقه داشتم. همین شد که پس از گذراندن دوره‌های آموزشی سنگ‌نوردی، یخ‌نوردی و کوهنوردی، برای فتح قله‌های مختلف کشور سفر را شروع کردم. با وجود فتح دنا، صعود به سبلان از مسیر دشوار یخچال، فتح علم‌کوه از مسیر گرده آلمان‌ها، ۱۰ بار فتح دماوند و... هنوز آخر هفته که می‌شود فتح توچال و دیگر قله‌های البرز مرکزی مثل شاه‌البرز، آبک، ‌ریزان و... در برنامه‌های من قرار دارد.»

  • آغاز ماجراجویی با دوچرخه

علاقه به سفر و آشنایی با فرهنگ ملل مختلف جهان بلیت ورود این کوهنورد حرفه‌ای به رشته دوچرخه‌سواری بود. وقتی نخستین دوچرخه‌اش را ۲ سال پس از صعود به دماوند خرید، شاید تصور سفر با دوچرخه به ۳۰ کشور جهان برای خود او هم دور از انتظار بود. چراغی تا امروز حدود ۲۵ هزار کیلومتر با دوچرخه‌اش رکاب زده و هنوز هم شوق سفر به کشورهای مختلف جهان را در سر دارد.

او می‌گوید: «همه چیز از همان نخستین سفر شروع شد. مدتی بود که برای رفت‌وآمد در شهر و گشت‌وگذارهای آخر هفته دوچرخه خریده بودم. اما وقتی به پیشنهاد یکی از دوستانم مسیر ازمیر به آنتالیا را رکاب زدم، سفر با دوچرخه به علاقه اصلی‌ام تبدیل شد. وقتی بعد از نخستین سفر با دوچرخه به تهران برگشتیم، تصمیمم را برای سفر و گردشگری با دوچرخه یا سایکل‌توریسم و آشنایی با فرهنگ ملل مختلف گرفتم. یک سال بعد مسیر طولانی استانبول به پاریس را در طول ۵۰ روز رکاب زدم. تا امروز علاوه بر سفرهای داخلی مثل رکاب زدن فاصله شیراز تا کرمان یا طی مسافت حاشیه خلیج‌فارس از بندر بوشهر تا چابهار، با دوچرخه به بسیاری از کشورهای اروپا سفر کرده‌ام.» 

  • دور دنیا با شعار حمایت از آسیب‌دیدگان

سفر با دوچرخه تنها هدف چراغی از رکاب زدن در جاده‌ها و عبور از کشورهای مختلف جهان نیست. او در برخی از سفرهایش با شعار مبارزه با موادمخدر، صرفه‌جویی در مصرف آب و حمایت از کودکان بی‌سرپرست رکاب زده و برای همدلی ملت‌های مختلف جهان تلاش کرده است.

چراغی می‌گوید: «برخی از سفرهایم را با شعارهای سازمان ملل برای حمایت از اقشار آسیب‌پذیر انجام دادم. در بسیاری از کشورهای اروپایی سفر با دوچرخه پدیده تازه‌ای نیست و مردم شهرهای مختلف با سایکل‌توریست‌ها و سبک زندگی آنها آشنایی دارند. اما همین که این شعارها یک نفر را به فکر حمایت از اقشار آسیب‌پذیر بیندازد من به هدفم رسیده‌ام. مسافت هامبورگ به لیسبون پرتغال را با شعار مبارزه با موادمخدر، مسافت ترکیه به گرجستان را با شعار صرفه‌جویی در مصرف آب و دور دریاچه بالتیک از دانمارک به روسیه را با شعار حمایت از کودکان بی‌سرپرست رکاب زده‌ام.»

  • دعای کودکان بی‌سرپرست بدرقه راه ماست

چراغی برای کودکان بی‌سرپرست و معلولان آسایشگاه‌های شمال شهر هم چهره‌ای آشناست. او و دوستانش بارها برای شاد کردن دل کودکان معلول سری به آسایشگاه‌های مختلف زده و با بچه‌ها همبازی شده‌اند. می‌گوید: «من و دوستانم که در این رشته فعالیت می‌کنند، گروه کوچکی برای حمایت از کودکان بی‌سرپرست داریم.

گاهی با کمک افراد خیر هزینه درمان آنها را تأمین می‌کنیم و گاهی هم با حضور در آسایشگاه‌های شمال شهر مثل آسایشگاه بچه‌های آسمان و مرکز نگهداری از معلولان نیاوران برای‌ این کودکان برنامه شاد اجرا می‌کنیم. می‌دانم لبخند و دعای خیر همه این بچه‌ها بدرقه راه من و دوستانم در دل جاده‌های طولانی است.» 

  • مسیرهای ایمن برای دوچرخه‌سواری بسازیم

چراغی از اهمیت‌ ترویج فرهنگ دوچرخه‌سواری در شهر می‌گوید: «دوچرخه‌ را فقط برای سفرهایم انتخاب نکرده‌ام. در شهر هم از دوچرخه برای انجام کارهای روزمره استفاده می‌کنم تا اطرافیانم هم به استفاده از دوچرخه ترغیب شوند. با اینکه چند مسیر ویژه دوچرخه‌سواری در تهران ساخته شده است اما هنوز فاصله‌ زیادی با کشورهای دیگر داریم. اگر شهرداری مسیرهای دوچرخه‌سواری بیشتر و ایمن‌تری برای شهروندان بسازد، دوچرخه‌ها با تهران هم آشتی می‌کنند و کوچه‌ها و خیابان‌های تهران پر از دوچرخه‌سوار می‌شود.»
صعود به توچال با دوچرخه

چراغی چند سالی است که کوهنوردی و دوچرخه‌سواری را با هم ترکیب و تا امروز با دوچرخه به بسیاری از ارتفاعات شمال تهران صعود کرده است. او از دوچرخه‌های آفرودی و صعود به ارتفاعات با دوچرخه می‌گوید: «صعود با دوچرخه‌های آفرودی به ارتفاعات نه تنها رشته ورزشی هیجان‌انگیزی است بلکه به مهارت و توانایی جسمی بالایی هم نیاز دارد. چند سالی است که تجربیاتم در کوهنوردی و آشنایی با مسیرهای کوهپیمایی را با دوچرخه‌سواری، ترکیب و با دوچرخه به قله‌های توچال، آزادکوه، خرسنگ و... صعود کرده‌ام. قله‌هایی را برای صعود با دوچرخه انتخاب می‌کنم که در حداقل ۲۰‌درصد مسیر صعود و ۷۰‌درصد مسیر بازگشت از قله، امکان رکاب زدن وجود داشته باشد.»
اگرچه این روزها شیوع کرونا و تعطیلی سفرها، این کوهنورد و دوچرخه‌سوار را از لذت سفر با دوچرخه محروم کرده است اما چراغی برنامه‌های زیادی برای روزهای پس از کرونا دارد. او می‌گوید: «یکی از آرزوهای من سفر به مغولستان و آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم مردم این کشور است. از همین حالا برای روزگار پس از کرونا و رکاب زدن در فلات مغولستان برنامه‌ریزی می‌کنم.»

  • یک سفیر فرهنگی تمام‌عیار

چراغی در سفرهایش به ۳۰ کشور جهان یک سفیر فرهنگی تمام‌ عیار برای فرهنگ و آداب و رسوم کشورش بوده. ماجراجویی‌ها و چالش‌های سفرهای دشوار با دوچرخه خاطرات بسیاری برای او به همراه داشته است. او از یک مهمانی متفاوت در اینسبورگ اتریش می‌گوید: «سفر با دوچرخه بیش از هر نوع سفر دیگری زمینه همکلام شدن و آشنایی با ملت‌های مختلف را فراهم می‌کند.

من هم همیشه سعی می‌کنم سفیر خوبی برای آداب و رسوم، تاریخ و فرهنگ کشورم باشم. در یکی از سفرهای سخت زمستانه مهمان یک خانواده اتریشی شدم. تصور آنها از ایران همان تبلیغاتی بود که برخی رسانه‌ها از ایران برای مخاطبان دیگر کشورها می‌سازند. برایشان از ورزش بانوان در ایران گفتم و تصاویر آخرین صعود گروهی‌مان به دماوند را که بانوان کوهنورد بسیاری در آن حضور داشتند به آنها نشان دادم. باورش برای آن زوج اتریشی سخت بود که بانوان در ایران می‌توانند به‌صورت حرفه‌ای ورزش کنند.

ساعت‌ها درباره فرهنگ و تمدن ایران حرف زدیم. من هم از پیشینه تاریخی و فرهنگی ایران برایشان توضیح دادم. همان شب تصمیم گرفتند یکبار هم که شده به ایران سفر کنند تا آن همه جاذبه گردشگری را که تا آن روز از وجودش بی‌خبر بودند از نزدیک ببینند.»



 

این خبر را به اشتراک بگذارید