• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
پنج شنبه 13 آذر 1399
کد مطلب : 117681
+
-

جهان من راوی، بلای تکرار روزگار

نقد ونظر
جهان من راوی، بلای تکرار روزگار


محمد پروین ـ نویسنده

اگر من خودم را دانای کل فرض کنم. اگر در مواجهه با جامعه و رفتار اطرافیان بگویم همه‌‌چیز را می‌دانم. اگر من خودم را مرجع همه‌‌چیز بدانم. اگر تو نوعی نیز همین چیزها را به‌خودت بگویی و دیگری هم به همین‌ها باور داشته باشد. بگوییم مرکز زمین همین جایی است که ما ایستاده‌ایم حالا خواستی برو متر کن، پس ما یک اجتماع مریض را تشکیل داده‌ایم. خب، دیده‌ایم دیگر. شما هم دیده‌اید، یعنی بیمار است؛ چون نمی‌خواهد بپذیرد که همه‌‌چیز را نمی‌داند، که مرجع نیست و اگر نظری هم دارد، این نظر طیف درست و نادرست می‌رود و می‌آید. شما همین ظهور کرونا و شرایط زیست اجباری در آن را ببینید. نظرها و رفتارها از چه آسیبی رنج می‌برد. این دانای کل بودن با تناسب سلسله مراتب قدرت و جایگاه شغلی، زیاد و کم می‌شود. اگر همدیگر را قبول نداریم. اگر تمایل به گفت‌وگو نداریم. حداقل با تیشه من راوی بودن دیگر به جان ارزش‌های جامعه و ساختاری نیفتیم. این ریشه من راوی بودن خودش نشان‌دهنده فساد است؛ فسادی که از جنس پول نیست. عدم‌رشد و بلوغ ما در پذیرفتن نظر مخالف شده است رشد اژدهایی 7دهان که من درست می‌گویم و حالا که من جایگاهم بالاتر از توست، پس محکوم به شنیدن و پذیرفتن و اجرای آن هستی. از طرفی آستانه تحمل هم نیست. اگر مخالفت کنی، اگر حرفت را بزنی به‌صورت قهری برخورد می‌شود. سرکوبگر قهاری است این من راوی به جان زندگی و زیست هرروزه آدم‌ها. تا زمانی هم که این زنجیره را پیش خودمان از بین نبریم، محکوم به تکرارش هستیم. در چاه‌اش بیفتیم، متوهم زندگی کنیم و در این توهم دست و پا بزنیم. این خودش روش ویرانی ا‌ست. باوری غلط پا بگیرد، ما را سودازده دانستن کند. غایتش هم بشود تهی در فهم و گفتمان و درک کردن. خوراک غلط و آدرس‌دهی اشتباه نیز آسیب دیگری است که به این من راوی بودن کمک می‌کند. حالا کی می‌خواهیم از این موضوع رهایی پیدا کنیم؟ شاید زمانی که قدم اول در هر کاری فکر کردن باشد و سپس پذیرفتن.

این خبر را به اشتراک بگذارید