دردناکتر از قصههای مجید
حامد فوقانی _ دبیر گروه شهر
قصههای کودکان کار جزو دردناکترین قصههای روزگار است؛ آنهایی که اغلب از روی فقر سر از فضاهای شغلی غیرامن درمیآورند. کودکی آنها به جای بازی، تحصیل و شادی در میان انبوهی از مشکلات محو میشود. عاقبتشان نیز در تاریکی محض نامعلوم است. بُعد دردناک دیگر ماجراهای مربوط به کودکان کار، فعالیتی است که آنها در طول شبانهروز انجام میدهند. زبالهگردی، آجرپزی، سبزیکاری، حمل بار، دستفروشی در گرما و سرما و فعالیتهای شبهتکدیگری، کارهایی است که کودکان کار در ایران انجام میدهند. اما اگر بخواهیم دقیقتر به پدیده کار کودکان نگاه کنیم، داستانشان بخشهای دردناکتری هم دارد؛ دردناکتر از قصه اصلی زندگیشان. طی روزهای اخیر و درست زمانی که بهخاطر 12ژوئن (23خرداد، روز جهانی مقابله با کار کودکان) خیلیها صحبت از داستانهای عجیب و غریب و گاهی سوزناک کودکان کار میکنند، برخی از ارگانها دست به اقداماتی میزنند که جای تأسف دارد. نمونهاش برنامه استعدادیابی شبکه 3صدا و سیما که در آن مجری پیش از اجرای یکی از شرکتکنندگان نوجوان به بینندگان و تماشاگران حاضر خبر داد؛ «مجید کار میکنه؛ گچکاری میکنه.» در ادامه مجید میگوید که حدودا 3سال است مشغول گچکاری است. اما قسمت دردناک این است که او از سوی مجری با عبارت «ماشاالله، ماشاالله» تحسین و سپس از سوی داوران و تماشاگران تشویق میشود. در شهر تهران مجیدهای بسیاری مانند مجید برنامه استعدادیابی هستند که تواناییهای قابل توجهی دارند؛ طبق آمار تأیید نشده در استان تهران، نزدیک به 17هزار کودک کار وجود دارد. از این میان تنها حدود 20درصد در استخدام باندهایی هستند که بهصورت خانوادگی و قومی اداره میشوند، نه بهصورت مافیا که کودکان را بخرند؛ اما همین 20درصد نباید فراموش شوند و باید دست به اقدام عملی زد؛ اقدامی مثل مقابله همگانی برای عدم بهکارگیری کودکان در حوزه زباله. همین حالا اگر در اینترنت فیلمهای جمعآوری و فروش پسماندهای خشک را جستوجو کنید، در 90درصدشان بهراحتی میتوانید کودکان کار را ببینید. حال که شهردار تهران طی بخشنامهای به سازمانهای مربوطه دستور داده تا از بهکارگیری کودکان در حوزه پسماند و زبالهگردی خودداری کنند، ما بهعنوان شهروند، نهادهای مدنی بهعنوان مطالبهگران و چهرههای معروف عرصه هنر، ورزش و... بهعنوان تأثیرگذاران بر جامعه، وظیفه حمایتی روی دوشمان است. این اقدام عملی شهرداری، میتواند به کاهش تعداد کودکان زبالهگرد از یکسو و شکوفایی استعدادهای آنها از سوی دیگر منجر شود. اما بیشک کار مردمی اثرگذاری بسیار وسیعی دارد. کرونا با همه مشکلاتی که ایجاد کرد، نشان داد که سازمانهای مردم نهاد و خیریهها چقدر در آموزش کودکان زبالهگرد میتواند برای مراقبت از خودشان موفق باشند. پس با فرهنگسازی و همچنین دیدهبانی روی کار پیمانکاری که کودکان را با دستمزد اندک برای جمعآوری زبالههای خشک به خدمت میگیرند، باید به مقابله با پدیدهای رفت که شهردار به خاطر سلامتی و آیندهشان، به درستی دست روی آن گذاشته است.