• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
چهار شنبه 16 مرداد 1398
کد مطلب : 71186
+
-

درباره تشباد داریوش غریب‌زاده

مدادی که از یک سر تراشیده‌شده


ساقی سلیمانی

داریوش غریب‌زاده، ‌متولد سال 1341در محله بهبهانی بوشهر است‌‌. ‌
غریب‌زاده را پیش‌تر به‌عنوان فیلمساز فیلم کوتاه می‌شناختیم که البته در این عرصه موفقیت‌هایی در داخل و خارج از کشور کسب کرده است و داستان‌های ‌کوتاه پراکنده‌ای ‌از وی در نشریات محلی بوشهر در دهه 70 به چاپ رسیده است. نخستین مجموعه ‌داستان کوتاه داریوش غریب‌زاده را ‌با نام «تشباد» که زمستان 97منتشر شده، از حیث تصویر می‌توان مجموعه‌ای ‌از فیلمنامه برای فیلم‌‌های ‌کوتاه دید‌‌. ‌زبان روایت غریب‌زاده، ‌زبانی روان و در عین حال بومی است‌‌. ‌
او را می‌توان در زمره ‌نویسندگانی چون احمد محمود و غلامحسین ساعدی و از این دست برشمرد که خواننده را به اقلیمی دیگر برده و با شخصیت‌‌ها ‌هم‌داستان می‌کنند‌‌. ‌شاید برای همین است که بستر داستان‌های ‌وی را برای اقتباس تصویر و متن برای فیلمنامه مناسب می‌بینیم‌‌. درونمایه ‌داستان‌های غریب‌زاده ‌انسان‌محور است و عاقبت شخصیت‌هایش را میزان انسانیت آنها رقم می‌زند‌‌. ‌غریب‌زاده ‌از هنر خوب‌دیدن برخوردار است‌ که وقتی با بیانی شیرین و ذهنی که هنر مینیمال‌اندیشیدن را داشته باشد گره می‌خورد نتیجه‌اش می‌شود مجموعه داستان تشباد که کوتاه و موجز است‌‌. ‌کوتاه‌بودن داستان‌های ‌او لطمه‌ای ‌به توصیف نزده بلکه غریب‌زاده ‌چاشنی اینها را به‌اندازه رعایت می‌کند.
جورگذر از مدرنیته و درک آن در نویسنده دیده می‌شود که به‌واسطه ‌آن درک زمان محدود اتفاق می‌افتد و در عین‌حال ضرورت داستان برای مخاطبانی که قصه و قصه‌گو می‌خواهند‌‌. ‌از گویش محلی بوشهری در متن‌هایش به قدری استفاده کرده است که مخاطب را در پیداکردن معنی دچار فرسایش نکند و گفته‌هایش مفهوم باشد. ‌به قول داریوش غریب‌زاده ‌در داستان مداد از همین مجموعه «اگه دو سر مداد بتراشی ننه و بووای آدم میمیره»، بله ما این مثل را اینگونه خواندیم و برداشت کردیم که یک سر مدادمان تراشیده باشد و در یک سمت و سو قلم بزنیم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید