• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
شنبه 14 بهمن 1396
کد مطلب : 6034
+
-

ویترین‌سازی علیه جریان‌سازی

یادداشت
ویترین‌سازی علیه جریان‌سازی

یحیی نطنزی:

فهرست فیلم‌های بخش مسابقه را برای چندمین بار مرور می‌کنم و از خودم می‌پرسم برای دیدن چه فیلم‌هایی مشتاقم و برای تماشای چه فیلم‌هایی بعید است وقت بگذارم؟ خاطرات سال‌های گذشته و تجربه مستمر حضور در جشنواره را که مرور می‌کنم، از یک چیز مطمئن می‌شوم؛ اینکه اشتیاق به تماشای خیلی از فیلم‌ها وقتی جذاب‌تر می‌شود که شرایط تماشای آنها در جشنواره به دشواری برخی از دوره‌ها نباشد. تجربه هجوم به سالن نمایش و دشوارشدن تنفس در مواقعی که مغز آدم بیشتر از هر موقعی به اکسیژن نیاز دارد، مهم‌ترین چیزی است که امیدوارم در جشنواره امسال نداشته باشم. مشتاقم در معرض مواجهه با آدم‌های بی‌ربطی قرار نگیرم که به خاطر دست و دل‌بازی‌های ستاد جشنواره کارت ورود به این سالن را در سال‌های گذشته به‌شدت بی‌ارزش کردند. و امیدوارم مدیران سینمایی بالاخره فهمیده باشند برگزاری جشنواره با به راه انداختن هیاهوی رسانه‌ای فرق دارد و توانایی برگزاری یک فستیوال محترمانه حتی از شیوه انتخاب فیلم‌ها و داوری‌ آنها هم مهم‌تر است. اما خب، این اشتیاق‌ها و امید‌ها را هر سال داشته‌ایم و همیشه سرخورده‌تر از گذشته جشنواره را به پایان رسانده‌ایم. شاید چون به‌جای کیک و شیرینی و گپ‌وگفت‌های تکراری به دنبال تماشای فیلم‌های قابل اعتنا در شرایط قابل تحمل بوده‌ایم و اگر حتی یک بار هم گذرتان به جشنواره فجر افتاده باشد، قبول می‌کنید که رسیدن به این هدف چقدر دور از دسترس است.

از این درددل‌های غم‌انگیز که بگذریم، بیایید قبول کنیم که جشنواره‌‌ها همیشه باید محلی برای ارضای کنجکاوی‌ها و کشف استعدادها باشند. اما خب، جشنواره فیلم فجر در ایران همیشه اصرار داشته یک جور ویترین برای تولیدات سالانه بماند و حتی محصولات معمولی‌اش را لای زرورق به خورد تماشاگرانش بدهد. مغازه‌هایی را دیده‌اید که با لامپ‌های رنگی چشمک‌زن و پرنور می‌خواهند به هر قیمتی توجه عابران را جلب کنند؟ جشنواره فیلم فجر در ایران هم همیشه اصرار داشته به یکی از این مغازه‌ها شبیه باشد و چقدر بد که امسال وجه ویترینی‌اش بیشتر از گذشته توی ذوق می‌زند.

اگر به لیستی که من هنوز دارم بالا و پایینش می‌کنم نگاهی بیندازید، متوجه می‌شوید که تنها 3فیلم اول (امیر، خجالت ‌نکش و مصادره) توانسته‌اند در جمع فیلم‌های بخش مسابقه قرار بگیرند. بر اساس یک تمهید بی‌پایه و اساس هم سهمیه‌ای برای دو فیلم مستند در نظر گرفته شده (بانو قدس ایران، زنانی با گوشواره باروتی) که با هیئت مجزایی وارد بخش مسابقه شده‌اند و معلوم نیست با چه معیاری قرار است در کنار فیلم‌های جریان اصلی داوری شوند. اینکه جایزه گرفتن فیلم‌های مستند آن‌ هم در موارد استثنا در جشنواره‌های خارجی را ملاک بگیریم و با سازوکاری معیوب و سهمیه‌ای آن را به جشنواره خودمان اضافه کنیم، هنر چندانی محسوب نمی‌شود. خاصیت ویترینی جشنواره وقتی بیشتر به چشم می‌آید که بین فیلم‌های بخش مسابقه کلی فیلمساز آشنا با سازوکارهای قابل پیش‌بینی در فیلمسازی توجهمان را جلب می‌کند.

مهم‌ترین مشکل این فیلم‌ها و فیلمسازها چیزی نیست جز فقدان غافلگیری. البته که در مورد بعضی از آنها مثل «به‌وقت شام» و «مغزهای کوچک زنگ‌زده» و «چهارراه استانبول» کنجکاوی‌هایی وجود دارد، اما فیلمساز‌هایشان معمولاً ترجیح داده‌اند از مسیر مشخصی که در آن به موفقیت رسیده‌اند تخطی نکنند. غافل از اینکه هر دستاورد‌ی حتی اگر موفقیت‌آمیز باشد، در دراز‌مدت می‌تواند کسل‌کننده جلوه کند. اما باید قبول کنیم همین فیلم‌‌ها به لحاظ جذابیت در ویترین بیست‌وچندفیلمه جشنواره جا را برای فیلم‌هایی مثل «جاده قدیم»، «جشن دلتنگی، سوء‌تفاهم» یا «کار کثیف» تنگ می‌کنند. هرچند که تجربه‌های قبلی سازندگان این فیلم‌ها‌ حداقل به مذاق نگارنده خوش نیامده است. در این وضعیت دیگر مشخص است که سرنوشت فیلم‌هایی مثل «امپراتور جهنم» که علاوه بر این مشکل، هیأت انتخاب جشنواره پارسال آن را فاقد شایستگی حضور در بخش مسابقه دانسته بود، چه می‌شود.

اما فارغ از «اتاق تاریک» و «دارکوب» که امیدوارم فیلم‌های خوبی از کار درآمده باشند و با وجود این‌همه مانع ریز و درشت، اگر نیمچه‌اشتیاقی باقی بماند شاید بیشتر صرف «تنگه ابوقریب» و «شعله‌ور» شود. بهرام توکلی و حمید نعمت‌الله از معدود فیلمسازهای همچنان جسور سینمای جریان اصلی هستند و خوب بلدند که بدون زرق و برق‌های بی‌دلیل، محصولشان را به دل مخاطب بنشانند.

«سرو زیر آب» هم اگر نقاط قوت «ملکه» را ارتقا داده باشد و از نقاط ضعفش کاسته باشد، قاعدتا تماشاگرش را دلسرد نمی‌کند. «بمب» و «لاتاری» هم چون یک جور بزنگاه حساس در کارنامه سازندگانشان هستند و اگر خوب از کار درآمده باشند می‌توانند جایگاهشان را در سینمای ایران ارتقا بدهند، ارزش وقت گذاشتن دارند. اما خب حتی با وجود این امیدواری‌ها، حسرت بزرگ، بعید است حتی تا آخرین روز جشنواره دست از سرمان بردارد. اینکه مدیریت سینمایی ما به‌جای جریان‌سازی و بسترسازی برای سلیقه‌ها و استعدادهای تازه همچنان ترجیح می‌دهد رویه ویترین‌سازی را در پیش بگیرد؛ رویه‌ای که شاید برای کارمندهایی که ترجیح می‌دهند برای دور ماندن از حاشیه از تصمیم‌های بی‌خطر یا کم‌خطر تخطی نکنند بهترین انتخاب باشد. جشنواره‌ای که حاصل این مدیریت محافظه‌کار است شاید برای مخاطب‌ کارمندصفتی که دوست دارد هر سال در سالن رسانه‌ها کارت بزند انتخاب جذابی هم به نظر برسد، اما خب تاریخ سینما همیشه یک جور مخاطب نداشته، همان‌طور که هیچ‌وقت یک جور فیلم هم نداشته است.

این خبر را به اشتراک بگذارید