درسی برای کاربران شبکههای اجتماعی
اشکان خسروپور/خبرنگار
شبکههای اجتماعی نخستین پلتفرمهایی بودند که خبر قتل میترا استاد، همسر دوم محمدعلی نجفی در آنها منتشر شد؛ انتقادهایی نیز در همین فضا بازگو شد و پاسخ گرفت اما در عین حال شایعهها نیز در چنین گسترهای ساخته، پرداخته و پخش شد.
تأثیرگذاری شبکههای اجتماعی نهتنها در ایران که در جهان مسئلهای مورد پذیرش است. دادههایی که در این شبکهها تبادل میشود، در سادهترین حالت میتواند برای تبلیغ هدفمند و شناسایی مخاطب مورد استفاده قرار بگیرد و در شیوهای پیشرفتهتر، کارش تولید محتوا و هدایت افکار عمومی برای رسیدن به یک هدف بزرگ مثل تغییر نتیجه انتخابات ریاستجمهوری و پارلمان خواهد بود.
برای رسیدن به چنین هدفی و البته، کنترل این فضا از باتها یا اکانتهای مجعولی استفاده میشود که از مدتها پیش به جذب کاربر پرداخته و در مواقع مورد نیاز کار اصلیشان یعنی پخش محتوای خاص را انجام میدهند. در سمت مقابل، برای جلوگیری از پخش این محتوای نامناسب ابزارهای هوشمندی ساخته شده که عموما براساس الگوریتمهای شناسایی «قالب محتوای جعلی» کار میکند و با پیوند این الگوریتمها با ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی تواناییهای خارقالعادهای نیز پیدا کرده است. به جز این، در اپهای پیامرسان و شبکههای اجتماعی که نقش مهمی در پخش محتوا بین کاربران دارند نیز تغییراتی داده شده تا اکانتهای غیرعادی قابلشناسایی و گزارش کردن باشند و امکان پخش گسترده اخبار از میان برود. همزمان استارتاپهایی در جهان شکل گرفتهاند که کارشان صحتسنجی اخبار و اطلاعاتی است که در شبکههای اجتماعی دستبه دست میشوند. این استارتاپها بهخصوص در زمان رخدادهای مهم در کشورهای مختلف جهان خبرنگاران و متخصصان ارتباطات را بهکار میگیرند تا صحت اطلاعات پخش شده در شبکه را بررسی کرده و آنچه با نام «فیکنیوز» یا «خبر جعلی» شناخته میشود را گزارش کنند. بهکار گرفتن همه این راهحلها امکانپذیر است اما اینطور که تجربههای واقعی نشان داده، لزوما نتیجهبخش نیست. انتخابات پارلمانی هند یکی از بزرگترین زمینهای بازی در حوزه سنجش اخبار درست و جعلی بود. چند هفته پیش از برگزاری این انتخابات، استارتاپهای بررسی محتوا به زبانهای انگلیسی، هندی و... مشغول بهکار شدند و توانستند بخشی از اخبار جعلی را نیز شناسایی کنند، اما نتیجه، آنقدرها هم درخشان بهنظر نمیرسید. دلیلش این بود که، سرعت تولید و پخش شایعهها خیلی زیاد بود؛ درحالیکه، صحتسنجی یک خبر در سریعترین حالت چند ساعت تا یک روز زمان میبرد. همین تجربه باعث شد، همزمان رویکرد جدیدی در «بزرگترین دمکراسی جهان» برای آموزش سواد رسانهای و توان شناسایی اخبار جعلی از واقعی در میان مردم این کشور شکل بگیرد و برنامههایی برای آموزش به عموم مردم درنظر گرفته شود.
در کشور خودمان و در ماجرای قتل اخیر، هرچند شبکههای اجتماعی و پیامرسانها در اطلاعرسانی پیرامون قتل اخیر نقش خارقالعادهای داشتند اما پخش شایعههای ریز و درشت که سرعت انتشارشان نیز بالا بود، در همین فضا صورت گرفت. تجربه چند ساعت اخیر میتواند دوباره در مقاطع حساسی مثل شرایط جنگ اقتصادی، انتخابات و... نیز تکرار شود و عواقب بهمراتب جدیتری برای کشور داشته باشد. تجربه ایران در چندین سال گذشته نشان داده، فیلترینگ راه مناسبی برای مقابله با اخبار غیرواقعی نیست. کما اینکه با فیلتر شدن فیسبوک، وایبر، توییتر، تلگرام و... خبرها همیشه راهی برای جذب مخاطب پیدا کردهاند و دنبالکننده خبر نیز به چنین پلتفرمهایی روی خوش نشان داده است. تجربه نشان داده، مهمترین عاملی که میتواند جلوی پخش اخبار نادرست را بگیرد، آموزش است؛ آموزشی که نهتنها باید مردم عادی در آن سهم داشته باشند که تولیدکنندههای نیمهآماتور محتوا یا حتی خبرنگاران سابقهدار هم باید آن را بگذرانند. تجربه اخیر در ایران و نمونههای قبلتر در کشورهای دیگر نشان میدهد، مسائل اینچنینی را باید از ریشه درست کرد؛ بدون اینکه دست زدنها و رسیدگی ناشیانه ریشه آن را بخشکاند.