• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
پنج شنبه 2 خرداد 1398
کد مطلب : 56743
+
-

تعدادی از شهروندان پایتخت از مسئولیت پذیری اجتماعی و مطالبه‌گری می‌گویند

شهر را تنها نگذارید

مهدیه تقوی راد/خبر‌نگار

مسـئولــیت اجتمـــاعــی و مسئولیت‌پذیری یکی از مهم‌ترین مولفه‌های رفتار شهروندی در هر جامعه‌ای است. جامعه شناسان از مسئولیت اجتماعی به‌عنوان «خرد جمعی» نام می‌برند که فقدان آن می‌تواند جامعه را به سمت و سویی ببرد که هیچ‌کس و هیچ‌چیز برای شهروندان آن جامعه اهمیت نداشته باشد و حس بی‌تفاوتی را در جامعه توسعه دهد اما در مقابل آن پذیرش مسئولیت اجتماعی در میان شهروندان یک جامعه می‌تواند جامعه‌ای قدرتمند، مطالبه گر و رو به توسعه به‌وجود آورد. مسئولیت اجتماعی می‌تواند به نوعی توجه مدیران به کارمندان خود در رابطه با مسائل رفاهی و معیشتی آنها و خانواده هایشان باشد یا توجه همسایه‌ها به همدیگر درخصوص مسائل و مشکلات‌شان تعریف شود و.... داشتن همین مسئولیت اجتماعی و پذیرش آن در قبال دیگران و جامعه می‌تواند پشتوانه و اعتمادی را در بین مردم ایجاد کند که زندگی راحت‌تری را داشته باشند. بخشی از وجود مسئولیت اجتماعی در مردم به موضوع آموزش در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی بر می‌گردد، آموزشی که در دوران کودکی به فرد داده می‌شود تا او را جامعه پذیر کند. داشتن مسئولیت اجتماعی یعنی اینکه همه ما در مورد اتفاقاتی که در جامعه می‌افتد مسئولیم.

مشکل شهر، مشکل همه ماست 
آقای دریانی 42سال قبل زمانی که 5ساله بود به همراه خانواده از آذربایجان شرقی به تهران مهاجرت کرده و از زمان طفولیت همراه پدر و برادرش در مغازه خواربار فروشی خیابان پاستور که حالا تبدیل به سوپری شده، مشغول کار است. دریانی می‌گوید:‌ تا چند سال معلوم نبود وقتی با مشکلی در شهر مواجه می‌شویم باید به کجا شکایت ببریم اما از وقتی سامانه 1888و 137راه افتاده هر مشکلی که مربوط به شهر می‌شود و فکر می‌کنم که شهرداری می‌تواند آن را برطرف کند حتما به یکی از این شماره‌ها زنگ می‌زنم. چون می‌دانم بالاخره یکی هست که دیر یا زود برای رفع مشکل بیاید. دریانی درحالی‌که مشغول کشیدن کارت بانکی برای یکی از مشتریانش است، سری از تأسف تکان می‌دهد و می‌گوید: طی یکی، دو سال گذشته نقش این مراکز خدمات رسانی کم رنگ‌تر از قبل شده، قبلا تا تماس می‌گرفتیم طی یکی، دو روز برای رفع مشکل می‌آمدند. مثلا دو سال قبل این دریچه فاضلاب روبه‌روی مغازه را دزدیدند صبح وقتی آمدم مغازه به 137زنگ زدم و تا عصر نشده یک اکیپ برای نصب مجدد دریچه آمدند اما هفته قبل جوی جلوی مغازه این‌قدر با خودش زباله آورده بود که آب جوی به پیاده‌رو سرریز شده بود و مردم مجبور بودند برای رفت‌وآمد از عرض خیابان رد شوند. یکی، دو بار با 137تماس گرفتم اما خبری نشد، در نهایت شب وقتی پاکبان محله برای جمع‌آوری زباله‌ها آمد خواهش کردم تا زباله‌ها را که زیر پل گیر افتاده بودند جمع کند.

مسئولان پای کار نیستند 
ایستگاه اتوبوس بی‌آرتی پل امام خمینی، خط پایانه جنوب به پایانه افشار مثل همه روزهای دیگر تعدادی مسافر منتظر را در خود جای داده، تعداد افراد حاضر در صف اتوبوس لحظه به لحظه بیشتر می‌شود. مسافران منتظر در ایستگاه مدام سرک می‌کشند تا ببینند از انتهای بزرگراه نواب اتوبوسی پیدا می‌شود یا نه. خانم حاتم خانی از مسافران هر روزه این مسیر است که حالا ربع ساعتی می‌شود منتظر اتوبوس ایستاده و مدام ساعتش را نگاه می‌کند.
حاتم خانی می‌گوید:‌ راستش را بخواهید خیلی اطمینان ندارم که اگر اعتراضی به موضوعی داشته باشم به آن رسیدگی می‌شود یا نه؟ اصلا حال و حوصله پیگیری و تلفن پشت تلفن زدن و توضیح واضحات را به مسئولانی که به اسم مسئولند و در عمل کاری انجام نمی‌دهند ندارم. بعضی وقت‌ها شده که دلم می‌خواسته یک مشکل مثل برچسب‌های تخلیه چاهی که به در خانه‌مان چسبانده شده و به سختی کنده می‌شود را به شهرداری اعلام کنم، اما بعد با خودم فکر کردم این شرکت‌ها سال‌های سال است که کارشان را انجام می‌دهند و هیچ مسئول و قانونی هم جلودارشان نبوده، حالا من هم که تلفن بزنم و شکایت کنم مطمئنم شکایتم به جایی نمی‌رسد و وقتم را تلف کرده‌ام. کاش حداقل قوانینی که داریم این قدر تند و تیز بودند که امثال این شرکت‌ها جرأت نمی‌کردند بی‌محابا این همه برچسب را به در خانه هایمان بچسبانند. حاتم خانی به موتورسواری که خلاف جهت در بزرگراه حرکت می‌کند، اشاره کرده و می‌گوید: بارها به این فکر کرده‌ام که این خلاف‌ها را به پلیس گزارش دهم اما وقتی می‌بینم موتورسوارها به هیچ قانونی پایبند نیستند و ظاهرا از دست پلیس هم کاری برنمی‌آید از فکرم پشیمان می‌شوم.

مسئولیت‌پذیری از کودکی باید شروع شود 
دو طرف بزرگراه نواب سال‌هاست به راسته آکواریوم فروشی‌ها و لوازم جانبی آنها تبدیل شده. احسان پسر جوان 26-25ساله‌ای است که هندزفری قرمز رنگی را دور گردنش انداخته و نگاهش را از ماهی‌های رنگارنگ آکواریوم فروشی برنمی‌دارد. احسان همانطور که حرکت ماهی‌های یک آکواریوم را دنبال می‌کند، گاهی هم با انگشت اشاره‌اش تقه‌ای به شیشه آکواریوم می‌زند تا ماهی آنجل بی‌حالی‌که کرخت شده را به حرکت وادار کند. احسان می‌گوید:‌ پدر و مادر من هر دو فرهنگی هستند؛ ما از همان بچگی یاد گرفتیم که نسبت به هیچ‌چیز بی‌تفاوت نباشیم. در خانه مادرمان یادمان داده بود که هر مشکلی که می‌بینیم را بلافاصله به مادر یا پدرمان بگوییم تا با کمک هم آن را رفع کنیم، طی سال‌های کودکی یاد گرفته بودیم که هیچ مشکلی حل نشدنی نیست و فقط باید راهی برای رفع آن پیدا کنیم. حالا یا آن را خودمان حل می‌کردیم یا با کمک پدر و مادرمان و یا اگر مربوط به کوچه و خیابان و شهر می‌شد باید به مرکزی که به آن مربوط می‌شد زنگ می‌زدیم.
احسان نیم نگاهی به بطری‌های آب معدنی که حالا محل نگهداری آرتمیاهای دریاچه ارومیه شده‌اند، می‌اندازد و می‌گوید:‌ مسئولیت پذیری باید در خانواده‌ها به بچه‌ها آموزش داده شود؛ آن وقت است که همه افراد خود را در برابر مسائلی که در شهر وجود دارد مسئول می‌بینند و با درخواست‌های خود از مسئولان می‌خواهند که مشکلات را برطرف کنند، اگر هرکس به وظیفه انسانی خود عمل کند آن وقت شهری خواهیم داشت که زندگی در آن مثل الان سخت نیست و شهروندان بی‌تفاوت نیستند.
وی می‌گوید: یک‌بار در بزرگراه چمران بعد از خروجی نیایش یک ماشین که مسیر را اشتباه رفته بود، با زدن فلاشر دنده عقب می‌آمد تا بتواند وارد ورودی نیایش شود، اکثر ماشین‌هایی که با سرعت در بزرگراه چمران در حال تردد بودند با بوق‌های ممتد به راننده اعتراض می‌کردند اما دریغ از کمی اهمیت. من همان جا به پلیس 110زنگ زدم و جریان را اطلاع دادم، همان موقع با گرفتن شماره پلاک خودرو و محل دقیق خلاف راننده اعلام کردند که به مسئله رسیدگی می‌کنند. حالا من نمی‌دانم به این موضوع رسیدگی شده یا نه؟ اما از اینکه راننده خلافکاری را که به مقررات احترام نمی‌گذارد و ممکن است باعث تصادف در بزرگراه شود را معرفی کردم خوشحالم.

مردم در کلانشهرها بی‌تفاوت شده‌اند 
آقای عطارزاده، فروشنده لوازم جانبی آکواریوم در بزرگراه نواب است، مغازه بزرگ عطارزاده مملو از گیاهان طبیعی و مصنوعی، سنگ‌های ریز و درشت، انواع و اقسام صدف‌های رنگی، آکواریوم‌های کوچک و بزرگ و هر چیزی که یک آکواریوم باز به آن نیاز دارد، است. عطارزاده، دانش آموخته جامعه شناسی است و می‌گوید: هنوز هم بعد از سال‌ها فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، مطالعاتی را در زمینه جامعه شناسی دارد و به مسائل پیرامونش در شهر توجه می‌کند. عطارزاده ‌دخل را به شاگردش می‌سپارد، روی صندلی چرخدارش کمی جا به جا می‌شود و می‌گوید:‌ متأسفانه آنچه در شهرهای بزرگ شاهد آن هستیم بی‌تفاوت شدن مردم نسبت به مسائل شهرشان است، شاید یکی از این دلایل بی‌تفاوتی شهروندان این است که احساس تعلق خاطری به شهرشان ندارند، شهروندانی که هر کدام از شهرشان دل کنده و به ناچار از سرزمین مادری‌شان جدا شده‌اند، تعلقی به شهری که هیچ در و پیکری ندارد و هرکس به‌دنبال زندگی خود است، ندارند.
عطار‌زاده می‌گوید: باید جامعه ما به سمتی حرکت کند که جمع‌گرایی جایگزین فردگرایی شود و خانواده‌ها مسئولیت پذیری را از کودکی در بچه هایشان نهادینه کنند. در این صورت افراد مسئولیت پذیر نسبت به جامعه و شهرشان بی‌تفاوت نمی‌شوند و هر جایی که زندگی کنند خواه شهر مادری‌شان باشد و خواه به اجبار به شهر دیگری کوچ کرده باشند، آن جا را محلی برای زندگی امن خود و خانواده‌شان می‌دانند و در اداره شهر مشارکت و همدلی خواهند داشت.
عطارزاده صدف‌های رنگی ریز و درشت را از همدیگر جدا می‌کند و هر کدام را داخل ظرفی جداگانه می‌ریزد و ادامه می‌دهد: اگر می‌خواهیم همدلی و مشارکت بین مردم زیاد شود مسئولان هم باید پای کار بیایند. اینکه مدام از مردم بخواهیم که در امور شهر مشارکت داشته باشند و بعد وقتی مردم مشکلات را بیان می‌کنند ببینند که هیچ اعتنایی برای رفع آن نمی‌شود کم کم به حالت انفعال می‌رسند و تلاشی برای مشارکت نخواهند داشت و فقط خود و خانواده‌هایشان برایشان مهم است. الان این موضوع را در برخی خانواده‌ها می‌بینیم، خانواده‌هایی که زندگی و خانه تمیزی دارند اما خود و بچه‌هایشان زباله‌هایشان را به بیرون خودرو پرت می‌کنند و هیچ تعلقی نسبت به شهر ندارند. یا پارک کردن خودرو روی پل‌های ورودی پارکینگ و نگذاشتن شماره تلفن روی آن یا پارک دوبل در خیابان. مطمئنا فردی که این کارها را انجام می‌دهد هیچ درکی از حقوق شهروندی ندارد و باید با اعلام این خلاف به پلیس 110با وی برخورد شود. من بارها همین موضوع را به پلیس اطلاع داده‌ام و دیده‌ام که مأموران برای ثبت واقعه و جریمه در محل حاضر شده‌اند.


   مسئولیت اجتماعی برای مردم تعریف نشده

خانم صبحی، کارمند سازمان تامین اجتماعی می‌گوید:‌ متأسفانه طی 25سالی که کارمند هستم، شاهد این بوده‌ام که مسئولیت اجتماعی خیلی در کشور ما تعریف نشده و هر فردی برای خودش فعالیت می‌کند. البته برخی شرکت‌ها و مؤسسات خیریه هستند که از این قاعده مستثنی هستند اما در کل کمتر شاهد این موضوع هستیم. صبحی که 2‌ساعتی از محل کارش مرخصی گرفته تا به کارهای بانکی‌اش برسد، ادامه داد:‌ به‌نظرم اگر روی مسئولیت اجتماعی در بین مردم کار کنیم، شاید در آینده‌ای نزدیک احتیاج به‌وجود نهادهای حمایتی مثل کمیته امداد و بهزیستی نداشته باشیم، چراکه مردم به‌صورت خودجوش به کمک خانواده‌های نیازمند می‌آیند و با حس مسئولیتی که در خود احساس می‌کنند، نمی‌گذارند تا خانواده‌ای یک شب سرگرسنه بر زمین بگذارد.

همه در برابر جامعه مسئولیم

کریم یاریگر، برای خرید دارو به داروخانه آمده است. یاریگر معلم بازنشسته است و حالا 2روز در هفته در یک مدرسه غیرانتفاعی که با مدیرش سابقه رفاقت 30ساله دارد، تاریخ تدریس می‌کند.  یاریگر می‌گوید: مسئولیت اجتماعی موضوعی است که از قدیم در میان مردم کشورمان رواج داشته، همین خیریه‌هایی که در گوشه و کنار شهرمان بی‌منت فعالیت می‌کنند و افراد ناتوان را تحت پوشش دارند، به نوعی مسئولیت اجتماعی خودشان را ایفا می‌کنند. برخی ضرب‌المثل‌های ما هم ناشی از همین موضوع است؛ اینکه گفته می‌شود همیشه مرگ برای همسایه نیست، شاید می‌خواهد به ما یادآوری کند که ممکن است اتفاقی که دیروز برای همسایه و دوست و آشنایمان افتاده، برای من هم اتفاق بیفتد. یاریگر می‌گوید:‌ ما باید از کودکی مسئولیت اجتماعی را در فرزندان خود تقویت کنیم. هر چقدر این مسئولیت اجتماعی در میان مردم قوی‌تر باشد، بی‌شک جامعه‌ای قدرتمندتر خواهیم داشت چراکه مردم خود را ملزم به مشارکت در همه ابعاد جامعه می‌دانند و همه مسئولیت‌ها را به‌عهده حاکمیت نمی‌اندازند. اگر امروز ما شاهد این هستیم که سالانه هزاران نفر در تصادفات جاده‌ای کشته و معلول می‌شوند، کشورمان با بحران آب روبه‌روست، آلودگی هوا سالانه باعث مرگ تعداد زیادی از افراد می‌شود و هزار مشکل دیگر همه ما در برابر این مسائل مسئولیم و تنها زمانی گره کور این مشکلات از زندگی‌مان باز می‌شود که همه خود را در برابر هر مشکلی که اتفاق می‌افتد، مسئول بدانیم. این معلم بازنشسته ادامه داد:‌ اگر بچه‌های ما اول در خانه و بعد در مدرسه یاد بگیرند که به همه مسائلی که در اطرافشان اتفاق می‌افتد اهمیت بدهند و از کنار آن رد نشوند، آن‌وقت در بزرگسالی جامعه‌ای خواهیم داشت که مشکلات عدیده آن را محاصره نکرده‌اند و همه افراد برای خود و دیگران دل می‌سوزانند. یاریگر می‌گوید: من در کلاس‌هایم به همه بچه‌ها مسئولیت داده‌ام، از ابتدای سال‌های تدریسم تا همین امروز به دانش‌آموزانم می‌گویم که وظیفه نظافت کلاس به‌عهده خودشان است و نباید انتظار داشته باشند بابای مدرسه بعد از تعطیل‌شدن مدرسه، کلاس‌ها را تمیز کند، این کار را به نوبت به بچه‌ها سپرده‌ام و بچه‌ها هم با جان و دل این کار را انجام می‌دهند. البته برخی والدین به این کار من اعتراض می‌کردند اما در نهایت با صحبت‌هایی که با آنها می‌کردم، قانع می‌شدند. به‌گفته این معلم بازنشسته، این بچه‌ها با همکاری والدینشان در آینده یاد می‌گیرند که نسبت به محیط اطراف و زندگی خود بی‌تفاوت نباشند و همانطور که در خانه اتاق خودشان را تمیز نگه ‌می‌دارند، شهر و خیابان را هم تمیز نگه دارند.

این خبر را به اشتراک بگذارید