• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
شنبه 25 اسفند 1397
کد مطلب : 50953
+
-

3حکایت از حاتم اصم

قصه‌های کهن
3حکایت از حاتم اصم

1
حاتم را گفتند: «تو را چه آرزو می‌کند؟»
گفت: «عافیت.»
گفتند: «مگر همه‌روزه در عافیت نه‌یی؟»
گفت: «عافیت من، آن روزی‌ست که در آن روز، عاصی نباشم!»


2
حاتم را گفتند: «فلانی، مال بسیار جمع کرده است.»
گفت: «زندگانی نیز به آن جمع کرده است؟»
گفتند: «نه.»
گفت: «مرده را مال به چه کار آید؟»


3
کسی حاتم را گفت: «تو را حاجتی هست؟»
گفت: «هست.»
گفت: «بخواه.»
گفت: «حاجتم آنست که نه تو مرا ببینی و نه من تو را!»

تذکره ..الاولیا – عطار نیشابوری

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :