تازهترین فیلم آبیار چگونه توانست با تروریسم دست به گریبان شود؟
انتحار عشق، مرگ تروریست
درباره فیلمی که به برادران ریگی و گروه جندالله میپردازد
نگار حسینخانی
«من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی/ چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی»؛ عبدالحمید در بازار تهران عاشق چشمهای فائزه شد؛ دختر یکی از مشتریانش. زنی که در نبود پدر بچههایش، با سختی فائزه و شهاب را بزرگ کرده بود و رغبتی به عروسکردن دخترش آن هم به راه دور نداشت. با این همه، عشق آن دو عاشق به مخالفتها چربید و ماجرای دوساعت و نیمه فیلم نرگس آبیار جور شد. هنوز تن این متن از حادثه تلخ زاهدان در رعشه است؛ تصویری نزدیک به داستان «شبی کهماه کامل شد». گروهک جیشالعدل نمیخواست مردم با جشن سینمای ایران بار دیگر خوش باشند از اینکه به تکفیر نه میگویند و از هر افراطی بیزارند. آنها میخواستند حضور کم بنیه خود را بار دیگر بهخودشان ثابت کنند. این بود که تصویر سینمای ایران پس از اکران جشنوارهای شبی که ماه کامل شد، شد آن زن افتاده در باند فرودگاه کنار فرزندش و به هقهقی جمعی تن داد. شبی که ماه کامل شد حتی اگر با همه جوایزی که در جشنواره از آنِ خود کرد و با چشمپوشی از رأی داوران، فیلم خوبی نباشد، اثر قابل احترامی است زیرا به هر نوع افراط و تکفیری نه میگوید. اما این داستان چگونه شکل گرفت؟ چطور توانست تروریست را محکوم کند و چه شرایطی را برای تولید پشت سر گذاشت؟
آغاز ماجرا
در کانال تلگرامی «عدالت نیوز»، منتسب به گروهک جیشالعدل، در کنار بیانیه حمله انتحاریشان، در نوشتهای دیگر، به فیلم نرگس آبیار اشارههایی شده است. اشارههایی مثل اینکه فیلم به سفارشارگانهای امنیتی و اطلاعاتی ساخته شده یا افسانهسرایی بیش نبوده و.... اینکه آبیار در فیلمش از مشاورانی در وزارتاطلاعات کمک گرفته باشد، اصلا بعید نیست، اما اینکه سپاه در اینباره ذینفع باشد، تنها میتواند دشمنیاین گروه را با سپاه معنا کند. داستان فیلم آبیار با الهام از ماجرایی واقعیساختهشده و حتی اسامیشخصیتهایفیلم هم تغییر نکردهاند. آبیار و محمدحسین قاسمی، تهیهکننده فیلم، بارها در مصاحبههای خود گفتهاند که هیچ نهاد دولتی و رسمی در تولید این فیلم به آنها کمک نکرده و حتی در تأمین پوکه فشنگ، خودشان دست بهکار شدهاند و صحنههای جنگی آن را تهیه کردهاند. اما در همین مصاحبهها آنها به شخصی به نام مرتضی اصفهانی بهعنوان فیلمنامهنویس اشاره میکنند. از نکات جالب شبی که ماه کامل شد این است که چطور فیلم سخت و مردانهای اینچنینی به ذهن آبیار میرسد و تن به ساخت آن میدهد؟ پاسخ این سؤال را محمدحسین قاسمی داده است: «فیلم ایده مرتضی اصفهانی بود. وقتی این ایده را مطرح کرد، نظر من و آبیار به قصه جلب شد و برایمان جذاب بود، چون میخواستیم روی نگاههای افراطی در قالب موضوعی کار کنیم.اصفهانی بهواسطه اشرافی که به موضوع داشت، ماجرا را برایمان شکافت و آبیار از آن پس شروع به تحقیق و بررسی کرد».
میانه ماجرا
ایده اصلی فیلم در مغز اصفهانی جرقه خورده بود؛ مردی که نامش امروز در کنار آبیار بهعنوان یکی از نویسندگان فیلمنامه مطرح است. نامی مشترک در فیلمهای «تعبیر وارونه یک رویا» فریدون جیرانی، «روباه» بهروز افخمی، «امکان مینا»ی کمال تبریزی، «بادیگارد» ابراهیم حاتمیکیا، «سیانور» بهروز شعیبی و «ماجرای نیمروز» یک و دو محمدحسین مهدویان.
سناریست و مشاور امنیتی سالهای اخیر. او که چهرهاش را تا امروز از شکارچیان مطبوعات و عکاسان، پنهان کرده است تنها یکبار در گفتوگویی مکتوب با صبح نو گفته بود پیش از این فعالیتهای چریکی، عملیاتی و... داشته و در سینما بهدنبال آن است که تجربه 50 سال فعالیت خودش را در اختیار فیلمسازان قرار دهد. او مشوق خودش برای ورود به سینما را پروژه «ضیافت» مسعود کیمیایی دانسته است؛ «سابقه من در تولید مستند است. پس از تولید حدود 3هزار دقیقه مستند وارد کار سینما و تلویزیون شدم ولی هنوز کار اصلیام مستندسازی است. مشوقم برای ورود به سینما، کیمیایی بود و با فیلم ضیافت آغاز شد. از حاتمیکیا آموختم که میتوان «به رنگ ارغوان» ساخت و همیشه به ایشان مدیونم و برای مشورت بادیگارد هم افتخار در کنارشانبودن را دارم.»
امین میری، بازیگر نقش دایینورالدین در این فیلم، در گفتوگوی هفته گذشتهاش با روزنامه همشهری گفته است که در مراحل تولید، اصفهانی به آنها اطلاعات میداده تا بهتر بتوانند نقش خود را درک کنند. اصفهانی در کنار آبیار ایستاد تا این کارگردان بتواند با دقیقشدن روی موضوع، فیلمی در نفی افراطیگری بسازد. در این گزارش نیز درباره فیلم شبی که ماه کامل شد به شکل مکتوب از او سؤالهایی پرسیدهایم و با او گفتوگو کردهایم.
پایان ماجرا
میگویند پاکستان، بوروکراسی عجیب و غریبی دارد؛«ناهماهنگی و عدمهمراهی این دولت با موضوعات فرهنگی، بهدلیل شرایط امنیتیای که در کشورشان دارند، کار هر فیلمسازی را سخت میکند. از سویی خطرات کارکردن در آن کشور همه گروه را تهدید میکرد و مناطقی که فیلم در آنجا ساخته میشد، نقاطی بودند که دولت پاکستان میخواست گروه در آن کار نکند؛ دلیلشان هم ناامنی بود. همه اینها دستبهدست هم میداد تا شرایط تولید فیلم سخت باشد.»
این صحبتهای قاسمی درباره تولید فیلم نشان میدهد که با همه ناامنیهای موجود هم باعث نشده فیلم با شرایط دیگری ساخته شود یا حداقل عضو امنیتی گروه میتوانسته تدابیر امنیتی را به فیلمساز و دیگر عوامل تذکر دهد. کل فیلمبرداری این فیلم نزدیک به 4ماه طول کشیده و بخشی از آن در پاکستان ضبط شده؛ ۱۲ جلسه کاری. فیلمبرداری مصادف با انتخابات پاکستان انجام شد.
قاسمی میگوید: «دیگر اجازه کار به ما ندادند. مجبور شدیم در داکای بنگلادش، محله پاکستانیها کار را جلو ببریم». تأثیرات نگاههای افراطی و تکفیری جهان، فیلم را تحتتأثیر قرار داده است؛ آنقدر که بر عشق نیز فائق میشود و معشوق را به مسلخ میکشاند. شاید مهمترین داغی که فیلم بر دامن تماشاگر پس از اتمامش مینشاند این باشد که جهان هنوز آبستن چنین پسرانی است؛ پسرانی سبکسر و داغساز؛ آنها که به هیچکس، حتی نزدیکترینها رحم نمیکنند. نه مادر میشناسند، نه فرزند و نه عشق، فقط تکروی، خودسری و ویرانگری را بلدند و باید مقابل این نگاه ایستاد؛ مقابل تروریست. و عاشق شد مثل آن شعر: من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر/ چیزی از آنسوی یقین، شاید کمی هم کیشتر/ آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود/ دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود.
گفتوگو با فیلمنامهنویس شبی کهم اه کامل شد، درباره مراحل ساخت این فیلم از ایده تا اجرا
امنیت ما در پاکستان با توکل به خدا تأمین شد
ایده این فیلم چطور به ذهن شما رسید و آیا پرداخت زندگی این خانواده از ابتدا مورد نظرتان بود؟
درباره این خانواده مستندهای زیادی ساخته بودم و همیشه دغدغه آن را داشتم که سناریویی مخصوص ساخت سریال یا فیلم سینمایی درباره این ماجرا بنویسم. بهنظرم موقعیتهای جذاب و دراماتیک این خانواده و ماجرا و پرداخت خوب نرگس آبیار در تأثیرگذاری بر مخاطب حائز اهمیت است.
پایه اطلاعات فیلمنامه چطور تأمین شد؟
اطلاعاتی که در جریان تولید مستندها و در طول چند سال گذشته جمعآوری کرده بودم. ساعتها راش دیدیم و پس از آن نگارش را شروع کردیم.
زمانی که چنین ایدهای را مطرح کردید، چقدر در فکر تأمین امنیت گروه هم بودید؛ با توجه به اینکه فیلم در سیستان و بلوچستان و پاکستان ساخته میشد. آیا گروهی بودند که امنیت عوامل را تأمین کنند؟
مسئولیتی در اینباره نداشتم، من هم مثل بقیه عوامل. اما بد نیست بدانید که به محض حضور گروه در هر لوکیشنی در استان، وقتی اهالی بومی متوجه میشدند فیلم درباره عبدالمالک ریگی است، آنقدر مهربان با همه عوامل برخورد میکردند که همگی احساس امینت میکردیم و اصلا نیازی به تأمین امنیت از طرف غیر حس نمیشد. اما در پاکستان اینطور نبود؛ امنیت ما با توکل به خدا و آرامش تک تک عوامل تأمین شد!
با توجه به واکنش جیشالعدل به فیلم در گروه تلگرامیشان، نگران مزاحمتهایی برای خودتان و عوامل نیستید؟
فیلمی که هدفمند و برای دفاع از مردم بلوچ در برابر تکفیریها ساخته میشود ممکن است خطراتی داشته باشد و این موضوعی نیست که همه عوامل از ابتدا به آن فکر نکرده باشند. ما هم مسلمان و اهل ایران هستیم و هیچ فرقی با دیگران نداریم.
مولوی عبدالحمید و افراد تأثیرگذار دیگر هم فیلم را دیدهاند؟ چه کردید که گرفتار واکنشهای قومیتی نشوید؟
فیلم شبی که ماه کامل شد در دفاع از قوم بلوچ و در راستای وحدت شیعه و سنی در برابر اسلام جعلی تکفیریها نگارش و تولید شده و تمام کسانی که این فیلم را تاکنون دیدهاند اذعان میکنند که قهرمان این فیلم بلوچستان ایران است. مردم مظلوم و زجرکشیده استان، قربانی ستم مضاعفی هستند که تفکرات تکفیری- وهابی سرمنشأ آن است.