• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
شنبه 9 دی 1396
کد مطلب : 2671
+
-

تهران آینده؛ شهری انسان‌مدار

تهران آینده؛ شهری انسان‌مدار

سید رضا صالحی امیری استاد دانشگاه

کلانشهر تهران را می‌توان نمادی از کشور دانست و از این منظر، هر تحولی در این شهر، در عرصه ملی تأثیرگذار خواهد بود. تهران هم دارای جسم و هم روح است و نمی‌توان این شهر را صرفاً با انبوهی از سازه‌ها، خودروها، تجارتخانه‌ها و بازار توصیف کرد. روح هر شهر، فرهنگ آن است و جامعه بدون روح، به سمت میرایی سیر خواهد کرد؛ بنابراین کلانشهر تهران نیازمند دمیدن روح تازه‌ای است که از آن به «فرهنگ و هنر» تعبیر می‌شود. روح فرهنگی به‌معنای توجه و گرایش به فضایل، اخلاق، انسانیت، سازگاری، انسجام، وفاق، اعتماد، مشارکت و رضایت اجتماعی است که متضمن در کنار هم بودن و داشتن فهم مشترک نسبت به مسائل نیز هست. دمیدن روح فرهنگی در جامعه، مستلزم احیای ارزش‌های فرهنگی در این کلانشهر و این سرزمین است. مردم تهران اگرچه چندی است از مشکل آلودگی هوا در سختی و رنج هستند اما آشکار است که تنفس در فضای آلوده فرهنگی و اجتماعی به‌مراتب دشوارتر است. امروز آسیب‌هایی چون اعتیاد، خشونت، تکدیگری، فقر، حاشیه‌نشینی، طلاق، ناامنی و ده‌ها مسئله دیگر روح شهر را آزرده کرده و برای رفع این آزردگی باید راهکارها و تمهیداتی اندیشید. این امر مستلزم بازتعریف عنصر بسیار بااهمیت «انسان» است. از این منظر ضروری است که جهت‌گیری بر مبنای ساخت شهری با محوریت انسان باشد. تهران امروز بیش از هر زمان دیگری به احیای فضایل انسانی نیاز دارد؛ چراکه با چالش افول معرفت، اخلاق ، همدلی، همنوایی و همگرایی مواجه است که همه اینها به عنصری به نام انسان بازمی‌گردد. برای سیاستگذاری و حرکت در جهت تحقق شهری فرهنگی و اخلاقی، داشتن تصویری صحیح و دقیق از جامعه متحول و پویای کنونی از اهمیت فراوانی برخوردار است. مهم‌ترین چالش در نظام فرهنگی و اجتماعی، مقدم بودن تغییرات در جامعه بر تدابیر و سیاست‌هاست و از این منظر دچار تأخر تحلیلی، سیاستگذاری و برنامه‌ریزی نسبت به تغییر و تحولات اجتماعی جامعه ایران هستیم. هنگامی که از خشونت، حاشیه‌نشینی، طلاق، کودکان کار، تکدیگری، ناامنی اجتماعی، فساد، شکاف طبقاتی و ده‌ها آسیب اجتماعی دیگر سخن به میان می‌آید، مقصود، مدیریت کاهش یا توقف این آسیب‌هاست و در حوزه تدبیر به‌معنای پیش‌نگری و نگاه کلان دچار غفلت بوده‌ایم؛ چراکه رویکردی مقطعی و سامان‌نیافته مدنظر بوده است. ضرورت‌های حوزه فرهنگی و اجتماعی برای مواجهه با آسیب‌های اجتماعی را می‌توان چنین برشمرد:

۱- تبیین گفتمان مشخص اجتماعی و فرهنگی؛ طراحی و تدوین این گفتمان مشخص، نیازمند پرهیز از روزمرگی است. ۲-  ایجاد انسجام؛ به‌معنای همگرایی و رابطه هماهنگ همه نیروها و اجزای یک نظام در جهت هدف واحد و حرکت به سوی قله تعالی و توسعه، نه به مفهوم ادغام و یکی‌شدن. ۳- به‌کارگیری رویکرد اثربخشی؛ این رویکرد باید جایگزین رویکرد فعالیت‌محوری باشد؛ به این معنا که اثربخشی و مطالعه اثر و نتیجه فعالیت‌ها و اقدامات در اولویت قرار گیرد. ۴- تغییر ریل و ریل‌گذاری جدید، متناسب با تحولات جامعه کنونی؛ بی‌تردید اصل ثابت و دائمی در جامعه ما تغییر است و نمی‌توان براساس ویژگی‌های جامعه گذشته برنامه‌ریزی کرد.

 باید خاطرنشان کرد که تغییر در سیاست‌های شهری الزاماً مربوط به سازوکارهای ساخت‌وساز و کالبد شهری نیست که البته در معنای کلی، این تغییرات را هم شامل می‌شود اما تغییری که مردم انتظار دارند، تغییرات بنیادی از جنس اخلاقی و انسانی است. برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی باید به سمت تقویت هویت اسلامی، انقلابی، ایرانی و توسعه مشارکت‌های شهروندی و فرهنگ شهروندی باشد. همچنین، اصول، الگو و روش‌شناسی برنامه‌های مدنظر باید بر مبنای رضایت، اعتماد، نشاط و مشارکت اجتماعی و در یک مفهوم کلان علمی، «سرمایه اجتماعی» اتخاذ شود. نشاط اجتماعی به‌معنای رضایت درونی نسبت به تحولات محیطی است که در آن زیست می‌کنیم و از این منظر زیست در کلانشهر تهران باید با زیست فرهنگی و اخلاقی همراه باشد. آنچه مسلم است، برای تحقق این تحول فرهنگی به زمانی بیش از یک دهه نیاز است؛ چراکه در این مورد با انسان سروکار داریم و نه سازه و قانون و مقررات. در نهایت اینکه جامعه‌ای سلامت‌محور، انسان‌محور و اخلاق‌مدار باید مدنظر قرار گیرد که در آن اقتصاد فرهنگی رشد و گسترش یافته و فضاهای جدید فرهنگی امکان بهره‌برداری بیشتری را ایجاد کند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید