• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
یکشنبه 31 تیر 1397
کد مطلب : 23922
+
-

دکتر مهران کامروا در گفت‌وگو با همشهری پاسخ می‌دهد:

آیا ترامپ عامل روسیه است؟

گفت وگو
آیا ترامپ عامل روسیه است؟

محمدامین خرمی | خبرنگار:

متن و حاشیه نشست هفته گذشته دونالد ترامپ با ولادیمیر پوتین در پایتخت فنلاند، پس از حضور او در نشست ناتو و سفر به لندن، به سرگیجه تحلیلگران سیاسی افزوده است. بدون شک ترامپ را باید متمایزترین رهبر سیاسی این روزهای جهان دانست که درک رفتارها و سخنانش آنقدرها ساده نیست. برای خیلی‌ها سؤال است که میان او و پوتین در 2‌ساعت مذاکره خصوصی‌شان چه گذشته است. آیا ترامپ امتیازی داده که ممکن است به ضرر منافع آمریکا باشد؟ آیا آنها بر سر موضوعی معامله کرده‌اند؟ آیا قرار است طی ماه‌های پیش رو بر سر کشور یا بحرانی معامله کنند؟ در آمریکا اما خیلی‌ها می‌پرسند آیا ترامپ با پوتین و مسکو ارتباط ویژه‌ای دارد؟ آیا می‌توان گفت او آدم روس‌هاست؟ در گفت‌وگو با دکتر مهران کامروا، استاد علوم سیاسی دانشگاه جورج‌تاون، نظر او را درباره این مسائل جویا شده‌ایم.

این روزها بر تعداد افرادی که از ارتباط میان دونالد ترامپ و روسیه سخن می‌گویند افزوده شده است. شما نسبت میان ترامپ و مسکو را چگونه می‌بینید؟

دونالد ترامپ از قدیم با برخی شرکت‌های روسیه و برخی ثروتمندان روس روابط تجاری داشته است. مشخص است که در طول این سال‌ها، روسیه اطلاعات شخصی خاصی از ترامپ به‌دست آورده که اکنون می‌تواند علیه او استفاده کند. به‌نظر می‌رسد به‌خاطر همین اطلاعات است که ترامپ با روسیه محتاطانه رفتار می‌کند. ببینید در جامعه آمریکا پس از سال‌ها تکرار، گفتمانی به‌وجود آمده که معتقد است آمریکا 2دشمن اصلی دارد؛ یکی ایران و دیگری روسیه. در این فضا، اگر سیاستمداری قدمی بردارد که در ابراز دشمنی و خصومت با این دو کشور قرار نگیرد، پذیرش آن سخت می‌شود. در چنین شرایطی شاهد آن هستیم که دونالد ترامپ با روسیه و به‌خصوص با شخص ولادیمیر پوتین به‌صورت کجدار و مریز رفتار می‌کند و حتی در جاهایی سخنانی را مطرح می‌کند که بیش از آنکه در راستای منافع آمریکا باشد به‌نظر می‌رسد در راستای منافع روسیه است. رفتار ترامپ در چنین فضایی که اشاره کردم، باعث شده تا رسانه‌ها و مردم بیش از حد معمول متوجه این مسئله باشند.

در شرایط عادی، تحقیقات رابرت مولر، بازرس ویژه پرونده ارتباط تیم ترامپ با روسیه، شاید باید یکی، دو ‌ماه پیش تمام می‌شد، اما او همچنان در تلاش است تا از خود ترامپ یک آتوی درست و حسابی بگیرد. تحقیقات مولر به امید اینکه سند یا مدرکی علیه ترامپ به‌دست بیاید همچنان ادامه دارد. اینجا در آمریکا این شایعه بسیار نقل می‌شود که می‌گویند زمانی که ترامپ برای فستیوالی در روسیه بوده، با افرادی ارتباط داشته و روس‌ها به‌خاطر همین ماجرا از او آتویی دارند که می‌توانند به‌عنوان اهرم فشار علیه‌اش استفاده کنند. این موضوع درصورت اثبات، صلاحیت ترامپ برای ادامه حضور در جایگاه ریاست‌جمهوری را خدشه‌دار می‌کند.

خب، می‌توانیم بگوییم سیاستمداران زیادی هستند که ممکن است در شرایط مشابه قرار گیرند و به قول معروف نهادهای اطلاعاتی آتوهای این‌چنینی از آنها داشته باشند.

بله، اما جو سیاسی امروز آمریکا را نمی‌توانیم نادیده بگیریم. ببینید در آمریکا به‌طور تاریخی مردم و نخبگان سیاسی همیشه یک تصور خاص نسبت به روسیه و پیش از آن شوروی و حکام این کشور داشته‌اند؛ مثلا همیشه رهبران روس مسن بودند و همیشه درگیری‌های سیاسی داخلی وحشتناکی با هم داشتند. آمریکایی‌ها همیشه خود را برتر از روس‌ها می‌دیدند و روسیه برای آنها یک رقیب رده پایین بود. پوتین اما یک چهره جوان است، قلدر است و قدرت نظامی روسیه را تقویت کرده است. به گرجستان و اوکراین حمله کرده، جزیره کریمه را تصرف کرده و در سوریه حضور جدی دارد. سیاستمداران و رسانه‌های آمریکایی پس از دهه‌ها با دولتی در روسیه روبه‌رو شده‌اند که بیش از یک دهه قدرت را در دست دارد، محبوبیت دارد و به هر حال توانسته ثبات را در این کشور برقرار کند. ببینید یک نمونه دیگر برای شما می‌گویم. من نیمی از مسابقات جام‌جهانی را در قطر دیدم و نیمی را در آمریکا. اینجا در آمریکا کارشناسان ورزشی رسانه‌ها واقعا نمی‌توانستند قبول کنند که روسیه مسابقات جام جهانی را موفق برگزار کرده است و کمتر کسی را در رسانه‌ها می‌دیدید که از موفقیت روسیه بگوید. ترامپ اما چنین کرد. او در نشست هلسینکی به راحتی برگزاری موفق جام‌جهانی را به پوتین تبریک گفت. روسیه برای آمریکایی‌ها همیشه در قامت یک دشمن بوده است، اما آنها الان می‌بینند رئیس‌جمهوری دارند که رئیس‌جمهور روسیه را نه پایین‌تر از خود، بلکه همتای خود می‌داند؛ بنابراین نمی‌توانند با این مسئله کنار بیایند و دائما ترامپ را از ناحیه ارتباط با روسیه تحت فشار قرار می‌دهند.

جو سیاسی این روزهای آمریکا کاملا دوقطبی است؛ گروهی به‌شدت از ترامپ متنفرند و گروهی به‌شدت هوادار او هستند. دلیل تنفر از ترامپ را می‌شود فهمید. اما چرا هواداران او همچنان هوادارش باقی مانده‌اند؟

برای سؤال شما 2جواب دارم؛ جواب‌ کوتاه‌تر اینکه باید بگویم اکنون وضع اقتصادی آمریکا نسبتا بهتر شده است؛ یعنی همانطور که ترامپ مدعی است تولید ناخالص ملی رشد داشته و نرخ بیکاری سیر نزولی پیدا کرده است. اگر همین امروز دوباره انتخابات برگزار شود، ترامپ برنده است. شاید درآمد شخصی افراد تغییر چندانی نکرده باشد اما به هر حال نمودارهای اقتصادی، همه روند مثبت دارند. بنابراین آنهایی که به او رأی داده‌اند، دلیل خوبی برای باقی ماندن بر سر موضع‌شان دارند.

اما رأی دادن به ترامپ یک دلیل اجتماعی عمیق‌تری دارد. کمی به عقب برویم. از دهه 1950 و 1960 میلادی، دمکرات‌ها دائما تلاش می‌کردند حمایت تهیدستان، زنان، سیاهپوستان و اقلیت‌ها را به‌دست بیاورند؛ اقلیت‌های مذهبی، بومی، نژادی. در مقابل، جمهوریخواهان سعی کردند حمایت ثروتمندان و سرمایه‌داران را به‌دست بیاورند. مثلا دمکرات‌ها برای تعیین حداقل دستمزد قانون تصویب می‌کردند و جمهوریخواهان برای کاهش مالیات ثروتمندان و چیزهایی شبیه این. در تمام دهه‌های گذشته، آن گروهی که حامی سیاسی مشخصی نداشت، سفیدپوستان طبقه متوسط بودند. دونالد ترامپ برای نخستین بار آمد و این قشر را مورد خطاب قرار داد. مخصوصا مردان سفیدپوست طبقه متوسط را چراکه به هر حال دمکرات‌ها حامی حقوق زنان هم بودند. ترامپ روی جذب مردان سفیدپوست طبقه متوسط متمرکز شد و در واقع حامی کسانی شد که هیچ‌گاه در آمریکا حامی نداشته‌اند. اینها طی دهه‌های اخیر در مقایسه با گروه‌های دیگر از وضعیت اقتصادی و اجتماعی مناسبی برخوردار نبوده‌اند و اکنون صاحب رئیس‌جمهوری هستند که صدای آنهاست. او با وجود فساد اخلاقی که دارد، با وجود تمام راهبردهای اشتباهی که در عرصه سیاست خارجی در پیش گرفته، به دلایلی که اشاره کردم هوادارانی دارد که فعلا حاضر نیستند از او دست بردارند.
 
در پرونده ارتباط تیم ترامپ با روسیه، چهره‌های شاخص حلقه نزدیکان او ازجمله مایکل فلین مشاور امنیت ملی متهم شده‌اند. بازرس ویژه پرونده در واقع به چند قدمی رئیس‌جمهور رسیده است. با این تفاسیر به‌نظر شما دوره ریاست‌جمهوری ترامپ یک دوره کامل خواهد بود؟ آیا ماجرای استیضاح را باید به کلی فراموش کنیم؟

گروه اندکی اینجا در آمریکا هستندکه طرفدار استیضاح هستند و دائما آن را دنبال می‌کنند اما به اعتقاد من از 2جنبه یکی جنبه سیاسی و دیگری جنبه قانونی چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. از جنبه سیاسی آنقدر مسئله دوقطبی در آمریکا جدی است که فکر می‌کنم اگر دمکرات‌ها جرأت کنند استیضاح را دنبال کنند، شاید چیزی شبیه جنگ داخلی در بگیرد. اما مانع اصلی از جنبه قانونی است. دمکرات‌ها نه رأی لازم را دارند و نه بهانه کافی برای استیضاح. دمکرات‌ها خود چار اختلاف شده‌اند و جوان‌ترهای این حزب به‌دنبال حذف چهره‌های قدیمی‌تر مثل هیلاری کلینتون و نانسی پلوسی هستند؛ چرا که معتقدند شکست حزب دمکرات‌ در انتخابات نتیجه عملکرد اینها بوده است؛ بنابراین به‌نظر من فعلا باید مسئله استیضاح را فراموش کنیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید