• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
یکشنبه 21 اردیبهشت 1399
کد مطلب : 100306
+
-

پایان فرار عامل شلیک‌های مرگبار در پانسیون مردان

پایان فرار عامل شلیک‌های مرگبار در پانسیون مردان


عامل جنایت مسلحانه در پانسیون مردان 24ساعت پس از جنایت دستگیر شد.
به‌گزارش همشهری، این جنایت شامگاه سه‌شنبه 16اردیبهشت‌ماه درخوابگاه مردان حوالی پل چوبی رخ داد. 2هم‌اتاقی که با هم درگیر بودند وارد اتاقک نگهبانی در خوابگاه شدند و یکی از آنها اسلحه‌اش را به سمت دیگری نشانه گرفت و 4گلوله شلیک کرد. مرد مسلح پس از تیراندازی فرار کرد و فردی که گلوله خورده بود به بیمارستان انتقال یافت، اما پیش از اینکه به بیمارستان برسد جانش را از دست داد. در این شرایط گروهی از مأموران تحقیقات خود را درخصوص این حادثه آغاز کردند. بررسی‌ها حکایت از این داشت که مقتول جوانی 21ساله و اهل یکی از شهرهای شمالی بوده است. او مدتی قبل پس از قبولی در یکی از دانشگاه‌های تهران راهی پایتخت شده و در خوابگاه مردان می‌ماند. عامل جنایت نیز هم‌اتاقی مقتول بود که حدود یک‌سال قبل از یکی از شهرهای مرکزی ایران به تهران آمده و در پانسیون اقامت داشت. در تحقیقات مشخص شد که آنها از مدت‌ها قبل با یکدیگر دچار اختلاف مالی شده‌ بودند، به همین دلیل عامل جنایت برای انتقام‌جویی جان هم‌اتاقی‌اش را گرفت و فراری شد. 
در این شرایط مشخصات عامل این جنایت در اختیار همه واحد‌های گشتی قرار گرفت تا اینکه وی ظهر چهارشنبه گذشته و در کمتر از 24ساعت فرار در خیابان حافظ شناسایی شد. متهم وقتی مأموران را دید پا به فرار گذاشت که در جریان عملیات تعقیب و گریز دستگیر شد.


گفت‌وگو
اختلاف 15میلیونی


متهم به قتل دیروز برای انجام تحقیقات به شعبه یازدهم دادسرای امورجنایی منتقل شد و پیش روی قاضی مصطفی واحدی به قتل هم‌اتاقی‌اش اقرار کرد. او انگیزه‌اش را اختلاف 15میلیونی با مقتول دانست.

انگیزه‌ات از قتل، اختلاف مالی بود؟ 
به خاطر 15میلیون تومان با او اختلاف داشتم و مقصر خودش بود که خون مرا به جوش آورد.
چرا؟
من به‌خاطر بدهی‌هایم از اصفهان به تهران فرار کردم. به چند نفر بدهکار بودم و نتوانستم پولشان را جور کنم. به تهران که آمدم زندگی جدیدی را شروع کردم. می‌خواستم پول جمع کنم و دوباره به شهرمان بازگردم، بدهی‌هایم را بپردازم و دیگر از دست کسی فرار نکنم. اما مقتول مرا بدبخت کرد. ماجرا از این قرار بود که وقتی به تهران آمدم در رستوران‌ها و شرکت‌های خدماتی کار می‌کردم و بعد به سراغ کار خودم رفتم. کار اصلی خودم مجسمه‌سازی‌ و طراحی دکوراسیون بود. متوجه شدم مجسمه‌سازی‌ در تهران هم درآمد خوبی دارد. به همین دلیل مشغول به این کار شدم اما چون فراری بودم از مشتریانم می‌خواستم که پول را به‌حساب مقتول که هم‌اتاقی و دوست صمیمی‌ام بود واریز کنند.
چه شد که با یکدیگر دچار اختلاف شدید؟
به مقتول گفتم پولم را می‌خواهم اما او منکر شد. پولم را بالا کشیده بود و حاضر نمی‌شد بدهد.
چقدر بود؟
15میلیون تومان. وقتی دیدم او حاضر نمی‌شود پول مرا بدهد نقشه‌ای کشیدم تا شاید به پولم برسد. به او پیشنهاد دادم که باهم خانه بگیریم و از پانسیون برویم. نقشه‌ام این بود که وقتی با یکدیگر همخانه می‌شویم به سراغ کارت‌های عابربانکش بروم و پولم را از حسابش خارج کنم اما او مخالفت کرد. احساس می‌کنم متوجه شده بود که می‌خواهم به پول‌هایم برسم. من حتی تمام پول‌هایی که به‌حساب مقتول واریز شده بود را در دفترچه‌ام نوشته بودم اما او زیر بار نمی‌رفت که پول را برگرداند. چون می‌دانست من فراری‌ام و نمی‌توانم از او شکایت کنم.
همین انگیزه‌ای شد تا نقشه قتل بکشی؟
وقتی دیدم حاضر نیست پولم را برگرداند تصمیم به قتل او گرفتم. برای اجرای این نقشه به یکی از شهرهای غربی کشور رفتم و یک اسلحه و 5تیر خریدم. حتی در آنجا آموزش‌های لازم را برای تیراندازی دیدم و بعد از 2روز راهی تهران شدم برای اجرای نقشه قتل.
از روز جنایت بگو.
زمانی که مقتول از پانسیون بیرون رفت او را تعقیب کردم. متوجه من شد و فرار کرد. نمی‌خواستم در خیابان به او شلیک کنم تا برای مردم اتفاقی بیفتد. به همین دلیل با او درگیر شدم و وقتی اسلحه را دید به پانسیون برگشت. به‌دنبالش رفتم و چند تیر به او شلیک کردم.
 بعد از قتل چه کردی؟
شب حادثه به خانه یکی از اقواممان در کرج رفتم. شب را آنجا ماندم و صبح به تهران برگشتم. بی‌هدف در خیابان پرسه می‌زدم و به روز جنایت فکر می‌کردم. کم‌کم عذاب وجدان به سراغم آمده بود که همان لحظه مأموران مرا شناسایی کردند و گیر افتادم.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید