تنبیه ۶۰ روزه
داستانک
خورشید فقط نمیتابید، انگار «ها» میکرد توی صورتمان، مثل دایناسورهای تو کارتونها که یک «ها» میکنند و آتش را تف میکنند بیرون و همان، میشد قطرههایی روی پیشانی ما.
مادرم! تنها گریه کن
گزارش
دلکندن از محمد پسرنوجوانی که با هزار دعا و نذر و نیاز از بیماری و مرگ نجات پیدا کرده و خدا به او جانی داد، سخت بود اما حاجخانم اشرفسادات منتظری که پسرش را با عشق به ائمه و امامحسین ع بزرگ کرده بود،