شرط تداوم یک رابطه عاطفی
برای خیلی از ما پیش آمده که گاهی وارد یک رابطه عاطفی میشویم اما احساس خوبی به آن رابطه نداریم؛ در این شرایط باید چه کرد؟
یکتا فراهانی_خبرنگار
گاهی در رابطه عاطفیای هستیم که احساس خوبی نسبت بهخود نداریم. هر کدام از دوطرف رابطه، خود را محق میداند و طرف مقابل را مقصر جلوه میدهد. مدام همدیگر را سرزنش میکنیم و در بگومگوهای هرروزه، احساس گناه داریم که چرا وارد چنین بازیهایی میشویم و به خودمان قول میدهیم که دیگر چنین رفتارهایی نداشته باشیم ولی متأسفانه باز هم درگیر چنین ماجراهایی میشویم. عادتهای بدی پیدا کردهایم؛ دائم سیگار میکشیم، حوصله دیدن دوستانمان را نداریم و از همه فرار میکنیم. اغلب به خودمان دروغ میگوییم و فکر میکنیم چون عاشق طرف مقابل خود هستیم نمیتوانیم او را ترک کنیم؛ در صورتی که حتی تعریف مشخصی از عشق نداریم. دوستان و اطرافیان، رابطه ما را تأیید نمیکنند اما ما از آنها میرنجیم و فاصله میگیریم. ولی آیا وقتش نرسیده به جای رنجیدن و دورشدن از بقیه، بیشتر به خواستههای خودمان، طرف مقابل و رابطهمان فکر کنیم و از خود بپرسیم که واقعا چه اتفاقی دارد میافتد و من در کجای رابطه قرار گرفتهام؟ چرا گاهی به جای روبهروشدن با واقعیت، به خودمان دروغ میگوییم؟ شاید توان رویارویی با واقعیت و تغییر را نداریم. در این خصوص با دکتر یدالله دمیرچی، روانشناس گفتوگو کردهایم.
رابطه سالم و صمیمی
فراموش نکنیم که استاندارد یک رابطه خوب و عاطفی این است که دوطرف به نوعی بخواهند با یکدیگر در ارتباط باشند؛ یعنی خواست هر دو برای ماندن در رابطه، یکسان و نزدیک به هم باشد و اصول رابطه سالم را هم رعایت کنند. بر این اساس، روابط، به سالم یا ناسالم تقسیم میشوند. رابطه سالم ویژگیهایی دارد که به واسطه آن افراد به نوعی حس خوبی از ماندن در رابطه دارند؛ نسبت بهخودشان و طرف مقابل. در این حالت رابطه، صمیمانه است. اما رابطه خوب و سالم لزوما صمیمانه نخواهد بود؛ مانند رابطه بین همکاران یک سازمان که رابطه خوبی است ولی صمیمانه هم نیست. اما وقتی رابطه سالمی صمیمانه هم باشد بسیار لذتبخشتر خواهد بود و فضای امنی بهوجود خواهد آورد که دوطرف میتوانند از آن لذت ببرند. در رابطه سالم علاوه بر اینکه مشکل خاصی بین افراد وجود ندارد، احساس خوبی هم در رابطه هست؛ در رابطه صمیمی، این حس خوب، بیشتر هم خواهد شد.
رابطه ناسالم
در رابطه سالم افراد از همدیگر انتقاد نمیکنند، مدام یکدیگر را سرزنش نمیکنند و تحقیر، تهدید و توهین، جایی در رابطهشان ندارد. آنها شفاف و صریح و با صداقت، خواستههای خود را مطرح میکنند. اما در روابط ناسالم چنین سلامتی حکمفرما نیست و افراد اغلب نمیتوانند خود واقعیشان را نشان دهند. به همینخاطر بعد از مدتی حس منفی در رابطه به وجود میآید که نمیگذارد دوطرف بتوانند از بودن در کنار هم لذت ببرند. متأسفانه بسیاری از افراد بارها رگههایی از روابط ناسالم را تجربه کردهاند؛ چه در روابط زناشویی، والد ـ فرزندی یا کارفرما و کارمندی. اینگونه روابط مسموم باعث بیاعتمادی نسبت به همدیگر میشود. اما در روابط صمیمانه حس اعتماد در طرف مقابل برانگیخته میشود. البته حتما گاهی هم نظرات متفاوتی در زمینههای گوناگون دیده میشود ولی به جای انتقاد و گله و شکایت کاملا به حرف همدیگر گوش میدهند و دوست دارند از خواستههای طرف مقابل آگاه شوند؛ در واقع عشق و علاقه دوطرف به همدیگر باعث میشود که افراد دلشان بخواهد از خواستههای همدیگر آگاه باشند و از هم حمایت کنند. از همینرو در رابطه ناسالم، همدلی جای خود را به سرزنش میدهد. اعتماد، موضوع بسیار مهمی در رابطه است که اگر از جنبههای مختلف در یک رابطه از بین برود، بازگشت دوباره آن کار بسیار سختی است که قطعا صمیمیت را هم از بین خواهد برد. توجه داشته باشیم اینگونه نیست که در روابط سالم و صمیمانه هم هیچگونه تعارض و تناقضی وجود نداشته باشد؛ اما افراد صمیمی میتوانند بهخوبی آن را مدیریت کنند. مهم برخورد آنها با مشکلات و تعارضات در یک رابطه است نه وجود خود مشکلات.
رابطه صمیمانه
مهمترین موضوع در رابطه صمیمی، وجود خود رابطه و حفظ و نگهداری درست و بموقع از آن است؛ در صورتی که در روابط غیرصمیمانه، هر کدام از دوطرف به فکر اثبات و برحقبودن خودش است نه گوشدادن و توجه به حرفهای دیگری. در رابطه صمیمانه، افراد راهکارهای خود را در اختیار هم قرار میدهند و با هم به نتیجه مشخصی میرسند. یکی دیگر از خصوصیات رابطه صمیمانه این است که در این رابطه دوطرف به جای جبههگیری، تعامل زیادی با هم دارند. اما در روابط مسموم، تفاوتها ریشهای است و افراد به تقابل با هم میپردازند. در روابط صمیمانه، افراد به همدیگر محبت دارند و آن را به شکلهای مختلف به همدیگر ابراز میکنند که این موضوع بسیار مهمی است. رفتارهای ابرازی در واقع رفتارهایی است که ما حتما باید انجامشان دهیم و وظیفهای است که برعهده ماست. رفتارهای ابرازی در واقع کیفیت رابطه را مشخص میکند. افرادی که واقعا همدیگر را دوست دارند به هر طریقی آن را ابراز میکنند و به نمایش درمیآورند.
دلسردی
در رابطهای که یک طرف هیچ ابراز علاقهای به طرف مقابل نمیکند او نیز کمکم دچار دلسردی میشود که این موضوع عامل بسیار مخربی برای رابطه بهشمار میرود. دلسردی اگر پیشرفته شود مانند گلی پژمرده شده و دیگر امیدی به بازیابی طراوت آن نیست و نمیتوان امید زیادی، به بهبود و شکوفایی آن داشت. در چنین مواردی با نوعی طلاق عاطفی مواجه خواهیم شد که در بسیاری موارد، درمانی هم برای آن وجود ندارد. وقتی رابطهای از بیآبی و توجهندیدن بموقع و کافی مرده باشد آب هیچ اقیانوسی نمیتواند دوباره آن را زنده کند. در واقع ابراز علاقه یکی از نیازهای افراد در رابطه است که اگر نادیده گرفته شود رابطه رو به سردی میرود و دوام چندانی نخواهد داشت. ابراز علاقه علاوه بر گفتار باید حتی در فرکانسی که به طرف مقابل منتقل میکنیم هم به چشم بیاید. گاهی حتی یک نگاه تحسینبرانگیز و از روی مهر هم میتواند در این خصوص بسیار کمککننده باشد. تحسین، تعریف و قدرشناسی و سپاسگزاری هم بسیار مهم است که همه اینها به نوعی ابراز علاقه بهحساب میآیند؛ یعنی استفاده از زبان بدن برای تشویق و تمجید از دیگران بسیار مهم است. ضمن اینکه شوخطبعی و سربهسرگذاشتنهای دوستانه در رابطه، هم میتواند فضای آن را بسیار لذت-بخش کند و هم باعث افزایش صمیمیت شود.
اظهارنظر و بیان احساسات
در یک رابطه عاطفی هرقدر هم دوطرف تفاهم داشته باشند باز هم اختلافنظرهایی وجود خواهد داشت و احساسات متفاوتی که بیان آنها حتما حق هر کدام از دوطرف رابطه است. توجه داشته باشیم که وقتی از همدیگر انتقاد میکنیم، فضای رابطه خراب میشود و نتیجهای هم نمیگیریم؛ ضمن اینکه در بسیاری موارد، حتی مقاومت طرفمقابل هم بیشتر میشود. برای بیان خواستههای خود بهتر است جملاتمان را به جای «تو»، با «من» شروع کنیم؛ مثلا به جای اینکه بگوییم «تو باعث شدی من ناراحت شوم» میتوانیم بگوییم «من الان ناراحتم و دوست دارم آن را با تو در میان بگذارم». البته حتما میتوانیم دلیل آن را هم بیان کنیم. این موضوع مهم است که خاطرنشان کنید شما آن رفتار را دوست ندارید؛ نه اینکه صرفا رفتار طرف مقابل، آزاردهنده باشد. فراموش نکنیم رفتارها یک واقعیت عینی دارند و یک ادراک درونی. شاید گاهی دیگران قصد و نیت بدی هم ندارند ولی برداشت ما همانگونه است که خودمان میخواهیم؛ مانند توصیههای بزرگترها که در بسیاری موارد جوانان را ناراحت میکند؛ چراکه فکر میکنند میخواهند نظر خودشان را به آنها القا کنند چون خودشان بهتر و بیشتر میدانند و قصد دخالت دارند، درصورتی که شاید اصلا قصد و منظور آنها دخالت نباشد. بنابراین ادراک افراد از رفتارهای اطرافیان بسیار مهم است.
گفتوگوی سالم
بحثکردن با گفتوگوکردن سالم بسیار متفاوت است. افراد در یک رابطه چه بخواهند و چه نخواهند ناگزیر به گفتوگو با یکدیگر هستند، در غیراین صورت باید بخشی از خواستههای خود را نادیده بگیرند. بنابراین برای برخورداری از یک رابطه سالم، آگاهی از چگونگی داشتن یک گفتوگوی سالم، بسیار مهم است. توجه داشته باشیم که در گفتوگوی سالم، دوطرف گفتوگو حرفهای همدیگر را در آرامش و با حوصله گوش میدهند و به همینخاطر هم پیداکردن زمان مناسب برای گفتوگو بسیار مهم است؛ زمانی که دوطرف بتوانند با آرامش با همدیگر حرف بزنند و از خواستههای یکدیگر با اطلاع شوند. اما وقتی در زمان نامناسب و هنگامی که دوطرف یا یکی از طرفین رابطه به دلایل مختلف، برای گفتوگو آمادگی ندارد، خواهناخواه نهتنها مشکلی از میان نمیرود بلکه گفتوگو تبدیل به بحثکردنهای تکراری میشود که وقتی بیش از حد تکرار شود، علاوه بر اینکه حرمت دوطرف و همچنین رابطه ازبین میرود، کسی هم دیگر تمایلی به گوشدادن به خواستههای دیگری ندارد و به این ترتیب فاصلهها هر روز بیشتر و بیشتر میشود. توجه به چنین نکات کوچک و ظریفی بسیار مهم است و میتواند منجر به موفقیت یا شکست یک رابطه شود. به همینخاطر جدیگرفتن چنین علائمی در رابطه، مانع از پیشروی مشکلات میشود و توجهنداشتن به آنها هم باعث پیشرفت مشکلات به اندازهای میشود که حتی جدایی را برایمان رقم خواهد زد.
تعریف رابطهها
رابطه سالم ویژگیهایی دارد که به واسطه آن افراد به نوعی حس خوبی از ماندن در رابطه دارند؛ نسبت بهخودشان و طرف مقابل. در این حالت رابطه، صمیمانه است. اما رابطه خوب و سالم لزوما صمیمانه نخواهد بود؛ مانند رابطه بین همکاران یک سازمان که رابطه خوبی است ولی صمیمانه هم نیست.