امیرعلی علامه زاده- روزنامهنگار
جهان در بسامدی دارد خبرها را به ما رخ مینمایاند که هر خبری که ممکن است در آن امیدی باشد، با خبر تلخ دیگری، میسوزد و گاهی هم میان اینهمه تلخیها، چنان شاخه امیدی برمیآید که تو میگویی آری، اگر با یک گل بهار نمیشود، ولی با یک گل که بهار شروع میشود. آخر آذر،ماه آخر پاییز، میان همه آنچه پایان آبان به تندی و تلخی به یادگار ماند و ماند، رخدادی در عرصه دیپلماسی ایران پیش آمد که امیدهایی را زنده کرد و زندهنگهداشتن هر امیدی هم، خود مهمترین دیپلماسی تاریخ است. حسن روحانی- رئیسجمهوری ایران- مهمان پادشاه و نخستوزیر مالزی بود و در اجلاس بینالمللی سران کوالالامپور 2019شرکت کرد و حرفهایی زده شد و خبرهایی روایت شد که حکایت میکرد قرار است ائتلافی در عرصه سیاست جهانی با حضور جمهوری اسلامی ایران، مالزی، قطر و ترکیه شکل گیرد و از آن حتی با عنوانهایی چون نفس از شرق، نسیمی از شرق و نگاه دوباره به شرق هم یاد شد.
از دیدار با ماهاتیر محمد- نخستوزیر 94ساله مالزی- حرفهایی چون ارز مشترک، جایگزینی طلا و شکلگیری بازاری تهاتری میان کشورهای خواستار، به نیت دور زدن و پیشگیری از تحریمهای آمریکا بر سایر کشورها، خبرهایی منتشر شده بود. ماهاتیر محمد پیشتر هم گفته بود که «مالزی از وضع دوباره تحریمهای یکجانبه از سوی آمریکا علیه ایران حمایت نمیکند» و به گفته او، کشورش و دیگران، «بازار بزرگی» را بهدلیل تحریمهای آمریکا علیه ایران از دست دادهاند و این در حالی است که او معتقد است تحریمها فقط در صورت تطبیق داشتن با منشور سازمان ملل متحد، «قابل اجرا» هستند. اینها را میشود حمل بر «خیر است»، خواند اما وقت تفسیر که میشود، باید بین سطور را دریابیم که این خودش جدا از همه معادلههای نادیده و ناخوانده عرصه جهانی است. این خبرها و حرفها به ما یادآوری میکند که تحریمهای ایران، بر این دوستان ایران هم، اثر کرده است و بازاری از کف دادهاند که بر فقدان آن حسرت میخورند، شاید. و این یعنی سازوکارهای این تحریمها، مبادلههای بانکی و مالی را چنان زیرنظر برده است که امان سرپیچی آنان نیست و با اینکه تحریمها با منشور ملل متحد سازگار نیست، اما قدرت تحریمگر، بیش از تطبیق ملل متحد، قابلیت اجرایی دارد.
پس پرسشهای قدیم همچنان پابرجاست که ائتلاف جدید و این نوع ائتلافها، چه ارزش دیپلماتیکی دارد؟ عربستانسعودی و اماراتمتحدهعربی که در آن حاضر نیستند، ائتلاف چه میشود و آیا ساکت قصهاند یا کارشکن و دشمن آن؟ و الان که روابط اروپا با ایران، بنا به کارکرد ابزارهای تحریمها، کاهش یافته است و آن نقش میانجیگری که دیگر پررنگ نیست، چه دستاوردی میتواند داشته باشد و چه ایدههایی، چقدر اجرایی خواهد شد؟ مجال اندک، گزیدهگویی میطلبد و منطق اما و اگرها و اگرنشدها را خلاصه میخواهد.
مالزی با سلطان عبدالله فاقد قدرت، اکنون زیر سلطه ریاست ماهاتیر محمد، نخستوزیر برنده اعتراضهایی است که دهمین دهه عمر خویش را سپری میکند و اگر تاریخ، دهه آخر قرن پیش میلادی را فراموش کند که رئیس دولت اکنون، با معاون متحد خود، به چه کشمکشهایی وارد شد و بعدها از زیر اختلافها، چه فسادهای سیاسی و مالی بیرون آمد، طبیعی است که بپذیرد آقای دکتر نود و چند ساله، که پیرترین رهبر منتخب و سیاسی اکنون جهان در آستانه دهه سوم قرن بیستویکم است، بیاید و حرفهایی بزند و سخنانی بیان کند که در آستانه راستگرایی آمریکا و اروپا، شکستن اتحادیهها و کمرنگ شدن اتحادها، خریداری میهندوستانه شهروندان کشورهای عضو و مخاطب را به همراه داشته باشد و در پایان عمر خویش و عمر سیاسی، رهبری باشد که اگر به گفتههای او عمل میشد، آسیا و شرق و منفردها، بیشک آینده بهتری میداشتند و این حسرت نشدن و آن فقدان او، در آینده نه چندان دور، بیش از پیش به چشم آید؛ چه اوکه از سیاست و قدرت رفته بود، در دهمین دهه عمر به هر دو بازگشت و حالا منطقی است، برای پس از عمر، یادگاری بگذارد.
قطر، به امیری شیخ تمیم بنحمد بنخلیفه آلثانی، اکنون که در جایگاه دریافت پیشنهاد مصالحه با همسایه سعودی ایستاده، طبیعی است که بیش از پیش، قدرتهایی را بطلبد که ناخشنودی این همزبان تحریمکننده را، برانگیزاند تا با پس راندن آن، امتیازهای اکنون را به بردهای بیشتر فردا موکول کند. او این سالهای پس از پادشاهی، خوب آموخته است با اینکه دور از دمکراسی است، از دمکراتهای جهان بهرهها ببرد و با جمهوریخواهان خوش بنشیند و از ترامپ آمریکا، سلاح بخرد و مشاوران اروپایی بیاورد و میزبانی جام جهانی2022را از فیفا در سوئیس بگیرد. بیشتر عادی جلوه میکند اگر خیلی درگیر ائتلافی نباشد و عادیتر اینکه به ایران این روزها، که با هواپیما آذوقه غذایی ناشی از تحریمهای عربستانسعودی را دور زد، نه هم نگوید.
میماند ترکیه رجب طیب اردوغان، که شعار «نه شرقی، نه غربی» نداد هرگز و البته بیش از همه و بیشتر از همیشه، پایبند این شعار در دیپلماسی خود بوده است. او میداند که با اسرائیل که کمکرسانان بینالمللی او را کشته است، قطع رابطه کند و به محض ایجاب منافع، سفارتها را بکشاید. بلد است با روسیه که هواپیمای نظامی آن را سرنگون کرده است، وارد جنگ نیابتی در سوریه نشود و البته جوری قهر و آشتی کند که در فاصلهای اندک، تنها رهبر ترکیه و جهان باشد که با ولادیمیر پوتین دیدارهای خصوصی و اختصاصی داشته است و از پوتین موشک «S400» بخرد.
از ایران و دولت دوازدهم، که هنوز جز همین خبرهای رسمی چیز بیشتری از تصمیمها نمیدانیم و وقتی خبر میرسد که مثلا اسحاق جهانگیری ـکه خود از اهالی حزب و سیاست همه این سالهاست، و از دهیاری در سیاست زیسته و به وکالت و وزارت و نامزدی ریاستجمهوری رسیده و از قضا بسیار هم خوش درخشیده است، و حالا هم معاوناول رئیسجمهوری ایران استـ گفته است «هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم که کشور مستقلی مانند هند با تحریمهای آمریکا همراه شود و نفت ایران را نخرد»، چه از او که بیش از اینها انتظار میرود سیاست بینالملل را بشناسد و رصد کرده باشد.
اما نگاه امیدوارانه که اصلا سیاستورزی را ممکن میکند و دیپلماسی را زنده نگه میدارد، میگوید «استراتژی قابلرجوع، استراتژی قابل بحث است». این روزها که با همه بحثها و اگرها، وزیر امور خارجه و وزارتخانهاش، همان وزیر و وزارتخانه 30سال پیش نیست و نیستند که همین روزها، میزبان نیکلای چائوشسکو بود که پس از نزدیک به 25سال رهبری حزب کمونیست رومانی و آن حکومت سخت و مقتدر، فقط 5روز پس از بازگشت از یک سفر رسمی از ایران، اعدام شد. طبیعی است که این وزارتخانه باید بهتر بداند که پیگیری ائتلافهایی که وجود داشت، در زمانه مشکل، بسیار سادهتر از ایجاد همان ائتلافها، در همان زمانه است. و شاید که میداند برنامه راهبردی، ایجاد ائتلاف اکنون، در همین زمان و زمانه، برای آینده دور کشور است. درست است که عمران خان، نخستوزیر پاکستان، در تهران، گفته بود که «اگر بریتانیا در سده 19به هند نیامده بود، اکنون نیازی به مترجم نداشتید، چرا که همه ما به فارسی حرف میزدیم». شاید همان وزیر خارجه را بر آن کرده بود که پیش خودش بگوید اگر زبان فارسی را مبنای دیپلماسی عمومی و فرهنگی شبهقاره کرده بودیم، این روزها نفوذ ما و کلام ما، بُرد بیشتری میداشت؛ چه دیپلماسی با نامها، نشانهها و زبان مشترک و خاستگاه فرهنگی، که نیکوست، کاری است راهبردی و بیشک بلندمدت، ناشی از دوری از اینهمه امروزاندیشی و ایندولتمحوری.
لابد میدانست که غمض عین کرد بر شوخی «سوشی با آبه» و پایان سفر را برد به توکیو و رئیس دولت تازه از سفر برگشته را خواند که بگوید، این سفر در سالگرد 90سال رابطه سیاسی و دیپلماتیک ایران و ژاپن، رخ داد و تأکید کند که زمان دولت منتخب ملی دکترمحمدمصدق، که بریتانیا نفت ایران را تحریم کرده بود، ژاپن از ایران نفت میخرید.
شنبه 21 دی 1398
کد مطلب :
92493
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved