مجید مهرابی دلجو _ دبیر گروه سیاسی
با ثبتنام نزدیک به 14هزار نفر، قالب اولیه مجلس یازدهم درآمد. با این احتساب برای هر کرسی از 290کرسی مجلس، 48نفر در سراسر کشور رقابت میکنند. این مشارکت نسبت به دوره قبل که حدود 12هزار و 123 نفر در آن ثبتنام کرده بودند، رکورد جدیدی بهحساب میآید.
تا اینجای کار اصولگرایان در 4جبهه متفرق اما «با برنامه» برای فتح پارلمان پا پیش گذاشتهاند. اصولگرایان سنتی که از مجلس هفتم تا مجلس نهم را در دست داشتند اما از حضور در مجلس دهم بازمانده بودند، سرخوش از ناامیدیهای اجتماعی و اشتباهات دولت تدبیر، خود را فاتحان انتخابات میدانند؛ غلامعلی حدادعادل - رئیس مجلس هفتم- خیلی زودتر از اینکه سوت انتخابات به صدا درآید، لو داده بود که این طیف از اصولگرایان چقدر روی نارضایتیهای اجتماعی حساب باز کردهاند و گفته بود «جریان اسلامگرا در انتخابات پیشرو فرصتها و تهدیداتی دارد که میتواند از فرصتهای آن استفاده کند. یکی از این فرصتها نارضایتی جامعه از عملکرد دولت است.» مردادماه او از یک نظرسنجی سخن گفته بود که براساس آن ۶۰درصد مردم عنوان کردهاند که در انتخابات مجلس پیشرو به نامزدهای مخالف دولت رأی میدهند و فقط ۲۰درصد ذکر کردهاند که رأیشان به گزینههای موافق دولت است. در چنین فضایی و با چنین راهبردی، مصطفی میرسلیم نامزد موتلفهای انتخابات ریاستجمهوری سال96 که داعیه سرلیستی این جریان را دارد، چند روز قبل از ثبتنام، از روحانی برای مناظره دعوت به عمل میآورد. از این جریان نمایندگان معروفی مثل الیاس نادران هم وارد انتخابات شدند.
جریان دوم پایداریها هستند؛ اقلیتی در ادوار مجلس که کمیتشان را با هیاهوی بالا جبران میکنند، اصولگرایان میانهرو را به جمع خودشان راه نمیدهند، انتخابات را تکلیف دائم میدانند و در ایدئولوژی انتخاباتیشان «اصلح غیرمقبول» را بر «صالح مقبول» ارجح میدانند. آنها در این دوره از انتخابات با پیشبینی مشارکت اندک، روی آرای هوادارانی حساب باز کردهاند که رأیدادن را تکلیف شرعی میدانند. سر لیست این جریان احتمالا مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری باید باشد؛ روحانیونی مثل حمید رسایی که در دوره قبل ردصلاحیت شده بود، سیدمحمود نبویان، مجتبی ذالنوری و نمایندگانی مثل مهدی کوچکزاده، محمدجواد ابطحی، امیرحسین قاضیزاده هاشمی، حسینعلی حاجیدلیگانی، احمد امیرآبادیفراهانی از برندهای این جریان هستند.
جریان سوم بهاریها هستند؛ از پله اصولگرایان بالا رفتند و از سال88 راه خودشان را از اصولگرایان سوا کردند. اصولگرایان هم ناچار از این جریان اعلام برائت کردند. بعد از ردصلاحیت محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری سال92 و منع رهبری از حضور احمدینژاد در انتخابات96، این جریان، سودای بهارستان را کرده است؛ تقریبا همه وزیران وفادار محمود احمدینژاد از علی نیکزاد گرفته که در اردبیل نامزد شد تا شمسالدین حسینی و محمدمهدی زاهدی برای کرسیهای مجلس نقشه دارند. همگی هم گفتهاند بدون هماهنگی با احمدینژاد وارد انتخابات شدهاند، این جریان پتانسیل فهرست جداگانه را ندارند و احتمالا وزیران دولت بهار در فهرستهای مختلف اصولگرایان پخش شوند.
جریان چهارم نواصولگرایان یا همان قالیبافیها هستند؛ قالیباف مهمترین بازیگر بازنده در انتخابات است. او شکستش در انتخابات ریاستجمهوری را نتیجه شیخوخیت اصولگرایان میداند، در انتخابات مجلس، پرچم نواصولگرایی برداشته تا شانس خود را در این انتخابات خارج از چارچوب سازوکارهای وحدت بسنجد. بعید است فهرستش را با اصولگرایان سنتی یککاسه کند. اگر اینبار وارد سازوکار وحدت اصولگرایان شود، مومنی است که نه یکبار که چندبار از یک سوراخ گزیده میشود. به غیر از حسین مظفر، بقیه چهرههای نزدیک که در انتخابات ثبتنام کردهاند از چهرههای جوان هستند. استراتژی قالیباف چه در ثبتنام و چه در تبلیغات در انتخابات مجلس همان است که در ریاستجمهوری بود؛ تخریب رقیب و ثبتنام در لحظه آخر.
قصه اصلاحطلبان در انتخابات مجلس اما روایت حریفی است که قبل از مسابقه، بازی را واگذار کرده است، بیبرنامه و سردرگم وارد شدهاند. محمدرضا عارف عرصه را خالی کرد و از فهرست امید در تهران چهرههایی مثل پروانه سلحشوری و محمدجواد فتحی وارد انتخابات نشدند. در راهبردهای انتخاباتی این جریان اصل بر شرکت در انتخابات گذاشته شده است «مگر آنکه مفهوم انتخابات شکل نگیرد»؛ این راهبرد احتمالا ناظر به نحوه بررسی صلاحیت چهرههای ثبتنامکرده جریان اصلاحات است. علی شکوریراد، مجید انصاری، شهیندخت مولاوردی، آذرمنصوری و دیگر چهرههای شناختهشده اصلاحات توانایی تشکیل اقلیتی قوی و تأثیرگذار در مجلس آینده را دارند؛ تأثیرگذارتر از فراکسیون بهاصطلاح اکثریت امید در مجلس دهم.
ابوالقاسم رئوفیان
دبیرکل حزب ایران زمین
مجلس دهم اصلا در تناسب و شأن ملت نبوده است. بهدلیل مشاهده ضعفهای مجلس دهم حزب متبوعم کمیتهای را با عنوان کمیته پاکسازی و سالمسازی تشکیل داد که بهدنبال آن بودیم که ببینیم چه کسانی رأی مردم را میگیرند و بر گّرده آنها سوار میشوند.
علی شکوری راد (حزب اتحاد ملت)
این حزب در انتخابات شوراهای شهر سهم بسزایی از کرسیهای پارلمان شهری را گرفت و در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و مجلس نهم هم تأثیرگذار بود. شکوریراد گفته است: ما اصلاحطلب هستیم و نمیتوانیم انتخابات را نادیده بگیریم؛ بنابراین میخواهیم عرصه برای کنش اصلاحطلبان باز بماند.
مرتضی آقاتهرانی (جبهه پایداری)
جبهه پایداریها بیش از هر زمان دیگری امید به کرسیهای مجلس دوختهاند. آنها در مجلس دهم هم اقلیتی پرسروصدا داشتند که راهبردهای سیاسیشان را در صحن ولو شده با هیاهو پیش میبردند. مرتضی آقاتهرانی اگرچه گفته مستقل وارد شده است اما او را با برند حزبیاش میشناسند.
عبدالحسین روحالامینی(حزب توسعه و عدالت)
عبدالحسین روحالامینی هماکنون بهعنوان عضو حزب توسعه و عدالت است اما او بهمدت 13سال دبیرکلی این حزب را برعهده داشت. فرزند او در ماجرای اعتراضهای سال88 در کهریزک کشته شد و با پیگیری حکمی هر چند کوچک را برای سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران گرفت.
احمد حکیمیپور (حزب اراده ملت)
حزب اراده ملت ازجمله احزاب اصلاحطلب است که در انتخابات 92 و 96 از حسن روحانی، رئیسجمهور دفاع کرد. احمد حکیمیپور سابقه نمایندگی زنجان در مجلس چهارم را دارد اما او در مجلس دهم ثبتنام کرد و صلاحیتش برای مجلس رد شد. حکیمیپور سابقه عضویت در شورای شهر تهران را هم دارد.
سیدحسین موسویتبریزی (مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم)
ازجمله تشکلهای اصلاحطلب که دبیرکلی آن را سیدحسین موسویتبریزی برعهده دارد. موسویتبریزی از چهرههای قضایی نظام که سابقه دادستانی انقلاب و قاضی شرع در تبریز و ارومیه را دارد در آخرین روز ثبتنامها وارد کارزار انتخاباتی شد.
وزیران و معاونان احمدینژاد
سابقه حضور یاران احمدینژاد در مجلس را باید در حضور چهرههایی مثل مسعود میرکاظمی، وزیر بازرگانی دولت احمدینژاد در مجلس نهم و محمود بهمنی، رئیسکل بانک مرکزی در دولت احمدینژاد در مجلس دهم یا حمیدرضا حاجیبابایی، وزیر آموزش و پرورش آن دولت در مجلس دهم دانست. اکثر این وزیران که ثبتنام کردهاند گفتهاند ثبتنامشان در هماهنگی با احمدینژاد نبوده است و برخی از آنها هم گفتهاند که با رئیس دولت نهم و دهم ارتباطی ندارند. برخی از آنها هم مثل طریقت منفرد گفتهاند مگر میشود با احمدینژاد ارتباط نداشت.
آنها که ثبتنام نکردند
علی لاریجانی؛ مهمترین چهره سیاسی که در انتخابات مجلس نامزد نشد، رئیس مجلس هشتم، نهم و دهم بود. او گفته است 12سال حضور در یک عرصه کافی است و با وجود اصرارهایی که وجود دارد ترجیح میدهد از عرصه پارلمان خود را به کنار بکشد. عدهای معتقدند تنگ شدن عرصه در قم از سوی پایداریها برای او که از ذکاوت سیاسی برخوردار است، باعث شده که تصمیم بر نیامدن بگیرد. برخی هم این تصمیم او را مرتبط با آغاز فعالیتهایش برای ریاستجمهوری1400 میدانند.
محمدرضا عارف؛ اگرچه نسبت به عملکردش در مجلس در مقام رئیس فراکسیون امید، نقدهای مختلفی وارد میکنند اما محمدرضا عارف بیشک در ورود چهرههای اصلاحطلب به مجلس دهم نقش مؤثری داشت. همو بود که در مرحله دوم انتخابات مجلس دهم، استان به استان و شهر به شهر میرفت و با سخنرانیهایش موتور محرکه نامزدهای اصلاحطلب راهیافته به دور دوم میشد. او 2بار با لاریجانی برای ریاست مجلس وارد رقابت شد که هر 2بار شکست خورد.
قسیم عثمانی؛ نماینده مردم بوکان که در اعتراض به بیخبری مجلس از طرح سهمیهبندی بنزین استعفای خود را به هیأترئیسه تقدیم کرده بود یک هفته بعد در صفحه مجازی خود، نوشت: «برای هیچ حوزه انتخابیهای در انتخابات مجلس ثبتنام نمیکنم و پس از ١٢سال نمایندگی و کار طاقتفرسا و با وجود اطمینان کامل به لطف و اعتماد چندباره مردم فرهیخته بوکان و حومه، با وجدانی راحت از این سمت کنار میروم و با دنیای آلوده سیاست خداحافظی میکنم.»
محمدجواد فتحی؛ نماینده مردم تهران خیلی زود فهمید که تصورش از مجلسی که در رأس امور است، این مجلسی نیست که او واردش شده است؛ بنابراین زود استعفا داد. استعفای او اگرچه هیچ وقت در دستور کار مجلس قرار نگرفت اما وی پای حرفش ایستاد و مثل دیگر نماینده تهران - محمود صادقی - در پارادوکس استعفا و ثبتنام قرار نگرفت. محمدجواد فتحی تیرماه سال97 که استعفایش را به هیأترئیسه داد علت استعفایش را عدمتوانش برای دفاع از حقوق موکلانش اعلام کرده است.
پروانه سلحشوری؛ نماینده تهران با انتشار بیانیهای انتقادی نسبت به آنچه تحدید جایگاه مجلس خواند، از انصراف خود برای شرکت در انتخابات مجلس یازدهم خبر داد. در بیانیه کوتاه سلحشوری آمده است: با توجه به ساختارهای محدودکننده اقتدار مجلس، نادیده گرفتن نظر و خواست مردم، رویه نامناسب نظارت استصوابی و اتفاقات پاییز 98، با وجود تمام احساس دِینی که به مردم و محبتهایشان دارم، نتوانستم وجدانم را برای این حضور قانع کنم و تصمیم بر عدمشرکت در انتخابات گرفتم.
پرحاشیهها
محمود صادقی، نماینده مردم تهران در حالی وارد کارزار انتخاباتی مجلس یازدهم شد که او چندی قبل استعفای خودش از مجلس دهم را به هیأترئیسه تقدیم کرده بود.
حمیدرسایی، روحانی عضو جبهه پایداری که در انتخابات مجلس دهم رد صلاحیت شده بود، برای مجلس یازدهم ثبتنام کرد. او در روز ثبتنام به تقلید از حسن روحانی با کلید وارد ستاد انتخابات شد. رسایی در جمع خبرنگاران، گفت: کلید بنده با کلید آقای روحانی فرق میکند. کلید آقای روحانی آمریکایی بود، کلید ما آمریکایی نیست.
جوانترین نامزد: افرادی که با 30سال سن ثبتنام کردند
پیرترین نامزد
کامل عابدینزاده: نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی در حالی برای انتخابات دوره یازدهم ثبتنام میکرد که تنها یک سال با حداکثر سن قانونی فاصله دارد. وی نخستین فرمانده سپاه خوی و نماینده دور اول چهارم و پنجم خوی در مجلس بوده است.
یکشنبه 17 آذر 1398
کد مطلب :
89747
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/lYO61
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved