اگر روزی هوا ایستاد...
عباس ثابتی راد _ دبیر گروه شهر
پیش از آنکه بزرگراههای طولانی ساخته شود، پیش از آنکه برج میلاد قد علم کند و در دود آلودگی هوا پنهان شود تهران آلوده بود. سالها گذشت و این شهر همچنان آلوده است. در طول تمام این سالها هزاران میلیارد تومان در این شهر هزینه شده است. طرحهای بلندبالا راهشان را باز کردند. تونلها ، بزرگراهها و برجها ساخته شد. اما ترافیک همچنان ماند و آلودگی هم بهدنبالش. ما شهروندان تهرانی، ناگزیر از زندگی در یک آشویتس بلندبالا هستیم. هر سال به اتاق گازی بزرگ پرت میشویم و چشمانمان به آسمان خیره است تا شاید بادی یا بارانی بیاید.
به لحاظ اقلیمی، پهنه تهران گنجایش 4میلیون نفر را داراست. محدودهای به وسعت 670کیلومترمربع، اما هماکنون دوبرابر جمعیتی که توان پالایش اقلیمی پایتخت است را در خود جای داده است. شهری که قرار بود تنها 4میلیون نفر را میزبانی کند، حالا در حدود سه و نیم میلیون خودرو را در خود جای داده است و در کنارش هم بیش از 2میلیون موتورسیکلت کاربراتوری در آن تردد میکنند. چگونه شهری که امکان گنجایش تنها 4میلیون نفر انسان را داراست، حالا جمعیتی بالغ بر 9میلیون نفر را میتواند در خود جای دهد و آلودگیهای ناشی از آن را نیز رفع کند. تصور کنید اگر باد نیاید و باران نبارد، اگر هوای تهران یکباره ساکن شود اتفاقی که در سال 1952در لندن رخ داد آیا در تهران نمیافتد. در آن سال تنها در عرض 4روز هوای لندن از حرکت ایستاد و شهر به یکباره زیر ملحفهای از دود پنهان شد. بیش از 4هزار نفر تنها در عرض 4روز بهدلیل آلودگی فوت شدند. بعد از آن اتفاق لندن گامهای بلندی برای کاهش آلودگی برداشت. اگرچه حالا هم گاهی اوقات آلودگی به سراغ لندن میآید، اما دیگر نه هوای لندن آنگونه است که در سال 1952بود و نه امکانات شهری و مدیران و سیاستگذاران نسبت به آن بیتفاوت.
در طول تمام سالهای گذشته تهران مثل هیولایی خفته در دود مه، پاییز و زمستانش را گذراند. درست مثل امروز، روزهای متمادی شهر تعطیل میشد. بیمارستانها و درمانگاهها هم مثل همین روزهای گذشته، پذیرای بیماران تنفسی شهری بودند. در طول تمام سالهای گذشته به جای آنکه بهتدریج مشکل آلودگی هوای تهران حل شود، بزرگراه روی بزرگراه گذاشتند و شهر را فروختند و بر حجم خودروها افزوده شد. صنایع خودروسازی کنار این شهر بزرگ، هر روز نسل بیکیفیت خودروها را روانه خیابانهای تهران و دیگر شهرهای بزرگ کشور میکردند به امید سود بیشتر. سوختهای بیکیفیت، یکشبه از دل پالایشگاهها روانه شهرها میشد. در این میان شهروندان هم راهی جز استفاده بیشتر از خودروهای شخصی در پیش نگرفتند.
حالا بعد از گذشت نیم قرن آلودگی این شهر و بیخاصیت بودن انواع و اقسام قوانین کاهش آلودگی هوا که از دهه 70تصویب شد و هیچگاه به اجرا در نیامد، پایتخت به مانند بسیاری از شهرهای بزرگ، هر پاییز و زمستان زیر غبارآلودگی فرو میرود.
شاید بهتر است ما شهروندان آستین بالا بزنیم. شاید بهتر است همانگونه که برخی مدیران حتی در این هوای آلوده هم دست از اصرار بر ایده درست برنمیدارند ما هم همگام شویم و خودروهای شخصیمان را کنار بگذاریم و از حملونقل عمومی استفاده کنیم. هزاران میلیارد تومان طی نیم قرن گذشته در تهران هزینه شد و کمترین ارقام به آلودگی اختصاص یافت و حالا دوباره تهران تعطیل شده، پیش رویمان است. شاید بهتر است ما شهروندان به داد این شهر افسرده و دودآلود برسیم.