اهدای اعضای بدن زن 44ساله، به 3بیمار نیازمند زندگی بخشید
وداع با مادر در روز تولد
همسر و فرزندان زن جوان فکرش را هم نمیکردند که یک سردرد ساده، مادر خانواده را از آنان بگیرد و عزادارشان کند. آنها وقتی فهمیدند مادر دچار مرگ مغزی شده، با اهدای اعضای بدن او به بیماران، زندگی دوبارهای به 3بیمار نیازمند بخشیدند.
به گزارش همشهری، این زن 44ساله به نام زهرا یکهزارع که ساکن آبیک قزوین بود، چند روز قبل برای شرکت در مراسم ترحیم یکی از اقوامش راهی تهران شد. مراسم چندساعت طول کشید و او عصر همان روز به خانه برگشت. خسته شده و دچار سردرد عجیبی شده بود. او تا قبل از آن هیچوقت چنین سردردی به سراغش نیامده بود. سعی کرد با سردرد کنار بیاید اما هرچه میگذشت درد بیشتر میشد تا اینکه ساعتی بعد دیگر درد را تاب نیاورد و همراه همسرش راهی بیمارستان شد. 2فرزند نوجوان خانواده نگران مادر بودند و این زن به بیمارستان رجایی کرج منتقل شد. آنجا شلوغ و پرازدحام بود. چنددقیقهای طول کشید تا زن جوان پذیرش شود و در تمام این مدت او روی پاهایش ایستاده بود و درد را تحمل میکرد؛ اما ناگهان دچار تشنج شد و از حال رفت. آن زمان بود که پزشکان بالای سرش آمدند و زن را بعد از معاینه اولیه به بخش مراقبتهای ویژه منتقل کردند.
همسر و فرزندان زن جوان باورشان نمیشد مادر خانواده که تا همین چندساعت قبل سالم بود حالا چنین وضعیت سختی پیدا کرده است. پزشکان میگفتند دچار خونریزی مغزی شده و به کما رفته است. در این شرایط بود که تلاشها برای نجات جان او آغاز شد. زن در بخش مراقبتهای ویژه بود و خانوادهاش بیرون منتظر نتیجه بودند. هیچکدام دل توی دلشان نبود. این شرایط 3روز طول کشید تا اینکه سرانجام تیم پزشکی آب پاکی را روی دست خانواده ریخت. آنها اعلام کردند مادر دچار مرگ مغزی شده و دیگر امیدی به نجاتش نیست.
در این وضعیت بود که مسئولان بیمارستان یک راه پیش پای خانواده داغدار گذاشتند: «اهدای عضو».
برای خانواده بهخصوص 2فرزند این زن جدایی از مادر سخت و جانکاه بود اما در این شرایط اعضای خانواده پای برگههایی را امضا کردند که به تیم فراهمآوری اعضای پیوندی اجازه میداد اعضای بدن متوفی به بیماران نیازمند اهدا شود.
کرمعلی اسدزاده، همسر زهرا یکهزارع در اینباره به همشهری میگوید: «روزی که این اتفاق افتاد روز تولد پسر کوچکم بود. قرار بود همه خانواده شاد و کنار یکدیگر باشیم اما این اتفاق افتاد و زندگیمان سیاه شد. نمیدانید آن روز بچههایم چه حال و روزی داشتند. خودم هم حالم بهتر از آنها نبود. بچههایم برای مادرشان بیقراری میکردند و کاری از دستم برنمیآمد و هیچچیز سختتر از این نیست.»
وی ادامه میدهد: «در همان حال و روز بودیم که یک پزشک ادعا کرد 40میلیون دستمزد میگیرد و کاری میکند که همسرم به زندگی برگردد. من حاضر بودم همه زندگیام را بدهم تا همسرم به زندگی برگردد اما در ادامه فهمیدیم که حرفهای آن پزشک واقعیت ندارد و دیگر از دست هیچکس کاری ساخته نیست. درنهایت با رضایت فرزندانم و خواهران و برادران همسرم، پیکر او به بیمارستان سینای تهران منتقل و در آنجا اعضای بدنش به بیماران نیازمند اهدا شد. ما این کار را از صمیم قلب انجام دادیم و خوشحالیم که با اعضای اهدایی همسرم، چند بیمار نیازمند زندگی دوبارهای پیدا کردند.»
دکتر ساناز دهقانی، رئیس واحد فراهمآوری اعضای پیوندی بیمارستان سینا در اینباره به همشهری میگوید: «این خانواده با این تصمیم درس بزرگی به جامعه دادند. اعضای بدن زن جوان شامل کبد و کلیهها پس از جداسازی به بیمارانی که مدتها دچار درد و رنج بودند پیوند زنده شد و به آنها امید تازهای برای زندگی داد.»