کوچه بنبست سینما
ساخت فیلم سیاسی از منظر خسرو دهقان، منتقد
زهرا رستگار مقدم_روزنامه نگار
سیاست همواره در سینمای ایران حضوری جدی داشته است، اما سینمای سیاسی هیچگاه نتوانسته در قالب درام به جریان مهمی در سینمای ایران بدل شود. حضور سیاست در سینما همیشه در حد نشانهها، تأویلهای فرامتنی و دیالوگهایی چندپهلو باقی مانده است. در اینباره با خسرو دهقان، منتقد سینما گفتوگو کردهایم.
آیا میتوان سینمای سیاسی را مثل ژانر ملودرام یا وسترن گونهای از سینما به شمار آورد؟
ژانربندی در سینمای ایران معنای درستی به ذهن متبادر نمیکند و بهطور کلی تعاریفی درباره ژانر وجود دارد که در سینمای ایران قابل اجرا نیست. تنها ژانری که در سینمای ایران معنا دارد، ژانر یا سینمای جنگ است.
نسبت دادن ژانر به سینمای سیاسی اشتباه است؟
نه اشتباه نیست، این یک دیدگاه است و نمیتوان حکم کلی صادر کرد. آییننامهای در اینباره وجود ندارد. بیشتر موضوع سیاسی است، نه ژانر. آثار کوستاگاوراس، الیور استون، کن لوچ، ایزنشتاین و... در این دسته قرار میگیرند. اما وقتی به تعداد فیلمهای سیاسی سینمای ایران نگاه میکنیم، نوعی بیتوجهی به ساخت اینگونه فیلمها وجود دارد.
چه عواملی باعث ساخت فیلم سیاسی میشود؟
از نوعی سلیقه و طرز فکر نشأت میگیرد.
قبول دارید که این فیلمها معمولا شعارزدهاند؟
طبیعی است. فیلمهای سیاسی به نوعی بیانیه و عکسالعمل نسبت به رویدادها هستند.
ما معمولا چه نوع فیلمهایی را سیاسی میدانیم؟
خیلی بستگی به این دارد که فیلم در چه دورهای ساخته و نمایش داده شود. به «گوزنها»، فیلم سیاسی میگویند، درحالیکه این فیلم، سیاسی نیست. شاید این حساسیت در دورهای خاص است که فیلم را چنین جلوه میدهد. البته بسیار به تهیهکننده و سرمایهگذار فیلم بستگی دارد که با چه هدفی بخواهد به جامعه خوراک برساند. در فیلمهای سیاسی معمولا قصد بر این است که حرفی را پیش ببرند و نقطه تفکری را شفاف کنند.
آیا فیلمهای پروپاگاندا در این دسته قرار میگیرند؟
بله. در این فیلمها لازم است با تبلیغات پیش بروید و از حزبی دفاع کنید یا از کاندیدا و جریانی حمایت کنید؛ سودایی در سر دارید که از این مسیر آن را به هدف میرسانید.
تمایل کارگردانان به ساخت چنین فیلمهایی چگونه است و چرا ما فیلمهای سیاسی اندکی داریم؟
در این سالها به استثنای محمدحسین مهدویان کمتر فیلم سیاسی ساخته شده است. البته نرفتن به سمت ساخت فیلمهای سیاسی در سینمای ایران، دلایل گوناگونی دارد؛ ممیزی فیلم، گیشه بیرونق و توقیفهای بلندمدت و نمایشداده نشدن. در این سالها میتوان به تعداد معدود فیلمهایی چون «آشغالهای دوستداشتنی» و «ماجرای نیمروز» اشاره کرد. شاید ساخت چنین فیلمهایی راهرفتن روی لبه تیغ یا بندبازیکردن باشد. او در قلمرویی حرکت میکند که چندان شناختهشده نیست.
آثار حاتمیکیا را در این جرگه قرار نمیدهید؟
حاتمیکیا به زعم من فیلمسازی سیاسی نیست. مخاطب ایرانی هنوز تصویر روشن و دقیقی درباره سیاست در سینما یا فیلم سیاسی ندارد. سینمای او جنگی یا اجتماعی است.
صحبت آخر...
بهطور کلی صحبت درباره این سینما هم راحت نیست. شما در گفتوگو، موضوعی را انتخاب کردهاید که نمیتوان در آن آزادانه صحبت کرد. هر صحبتی در اینباره انگهای مثبت و منفی بهدنبال خواهد داشت. ما در این گفتوگو در کوچه بنبستی قرار داریم که نمیتوان از آن عبور کرد.
حاتمیکیا فیلمساز سیاسی نیست
حاتمیکیا به زعم من فیلمسازی سیاسی نیست. مخاطب ایرانی هنوز تصویر روشن و دقیقی درباره سیاست در سینما یا فیلم سیاسی ندارد. سینمای او جنگی یا اجتماعی است