جان آگاه
محمود برآبادی ـ نویسنده داستانهای کودک
دکتر علی رؤوف کاتب، نویسنده، آموزگار و پژوهشگر، از انسانهای ارزشمند جامعه ما بود که بهتازگی بدرود حیات گفت.
آقای رؤوف را چند بار در انجمن نویسندگان کودک و نوجوان دیده بودم. با این حال امکان همصحبتی و گپ و گفت از نزدیک با او فراهم نشده بود. تا اینکه در آخرین مراسم سالگرد تاسیس انجمن بهدلیل هممسیری و سکونت در یک محله، همراه شدیم.
میگفت رانندگی خودرو را در تهران دوست ندارد و اینکه شلوغی، ازدحام و آلودگی هوا اذیتش میکند. در طول راه همچنین از کارهایی که در دست نگارش و ترجمه داشت گفت. با اینکه دورادور او و آثارش را میشناختم، پیش از این همراهی و همصحبتی گمان نمیکردم تا این حد پرکار باشد.
دکترای مدیریت آموزشی داشت و با این حال در عرصههای فرهنگی و علمی دیگر هم فعالیت زیادی کرده بود؛ نوشتن داستان برای نوجوانان، تالیف کتابهای علمی و آموزشی، پژوهش در زمینه تکنولوژی آموزشی، پیگیری مباحث نظری در نقد کتاب کودک، تحقیق در روشهای آموزشی در مدرسه و کلاس درس، ترجمه آثار و مقالات فراوان که ارائه فهرستی از آنها از حوصله این یادداشت بیرون است.
او که مدارج آموزشی را از پایینترین رده تا سطوح بالا تجربه کرده بود بهمعنای واقعی کلمه آموزگار بود.
عشق به آموختن بخشی از وجودش بود. جستوجوگر و همواره در پی دانستن بود. درواقع هم میآموخت و هم میآموزاند. چهرهاش مهربان و همواره لبخند بر لبش بود از اینرو میشود گفت اسم بامسمایی داشت. آن روز سفر کوتاه ما پس از مراسم سالگرد تاسیس انجمن به پایان رسید. هنگامی که خداحافظی کردیم و او پیاده شد، افسوس خوردم چرا نتوانستهام بیشتر شنونده حرفهایش باشم. تصمیم گرفتم بیشتر ببینمش، تصمیمی که عملی نشد و مدتی بعد او رخت از جهان بربست.
حال که او درمیان ما نیست به این فکر میکنم که ما همیشه فرصتها را به آینده موکول میکنیم؛ آیندهای که از آن بیخبریم.