گزارش همشهری از واکنشها به پوشش قتل همسر نجفی در صدا و سیما و رسانهها
هیجانزدگی رسانهای
فهیمه طباطبایی/خبرنگار
خبرنگار رو به دوربین سخن میگوید و پشت سرش اتاقی است که در آن مذاکره آرام رئیس پلیس آگاهی تهران و یک متهم به قتل جریان دارد. مردی که سرشناسترین متهم به قتل سالهای اخیر کشور است، چای مینوشد، دهان خود را پاک میکند و لابلای اعترافات خود، نگاهی هم به دوربین میاندازد؛ این یکی از عجیبترین تصویرهای خبری ایران پس از انقلاب است که بیشتر به یک سکانس سینمایی میماند. سکانسی که انگار همه اجزایش با وسواس خاصی کنار هم چیده شدهاند تا زنجیره بهت و حیرت ناشی از تراژدی قتل «میترا استاد» را تکمیل کنند. جریان خبری مهمترین رویداد دو روز پیش کشور، شبیه یک رودخانه مواج بود؛ موج اول را شهردار اسبق تهران با شلیک به قلب همسر دومش ساخت و موج آخر را صداوسیما و برخی از رسانهها، با عجیبترین نحوه پوشش یک قتل.
پوشش خبری حداکثری از لحظه وقوع
حضور خبرنگار صداوسیما در اتاق رئیس پلیس آگاهی و انتشار تصاویر لحظات اعتراف نجفی به قتل همسر دومش، البته نقطه آغاز پوشش خبری خارج از عرف حادثه دیروز نبود و این روند از همان ساعات اولیه رویداد شروع شده بود. انتشار سریع خبر اولِ «قتل همسر دوم شهردار اسبق تهران» توسط مقامات قضایی، حاکی از ارادهای برای رسانهای شدن این قتل و جزئیاتش بود. ماجرای نجفی و میترا، نخستین ماجرای جنایی در خانوادههای سیاسی در کشور نبود اما در هیچ کدام از موارد پیشین، به این شکل تلاش نشده بود، روایت رویداد، از همان ابتدای حادثه مدیریت شود؛ انتشار قطره چکانی جزئیات رویداد، اعلام و تکذیب متواری شدن شهردار اسبق تهران، انتشار تصویر نجفی در آسانسور ساختمان محل قتل، اعلام اینکه او مظنون اصلی قتل است و نهایتا انتشار خبر مراجعه نامبرده به پلیس آگاهی و آن تصاویر عجیب دوربین صداوسیما، همه اجزای همین روند بود.
حضور خبرنگار صداوسیما در جلسه اعتراف نجفی و انتشار لحظهای تصاویر مربوط به آن در شبکههای اجتماعی، به قدری بدیع و غیرمنتظره بود که برای دقایقی، مردم را حتی بیش از اصل رویداد در بهت و حیرت فرو برد. از همین رو شاید اصلیترین محور واکنشهای ابتدایی به اقدام صداوسیما، «تعجب» بود. بهعنوان مثال، خسرو نقیبی، روزنامهنگار و منتقد سینما در واکنش به این اتفاق، در توییتر نوشت: « این یکی از عجیبترین و غیرعادیترین تصاویر خبری زندگیمه. کی مجوز حضور خبرنگار رو داخل اتاق داده؟ با میزانسن چیدهشده و آرامش یک عکس یادگاری و...؛ دقیقن چه خبره؟»
از این گذشته براساس قانون، تحقیقات مقدماتی در رسیدگی به جرایم و پروندههای قضایی محرمانه است و هیچ رسانهای حق انتشار جزئیات این روند را ندارد. طبعا ضابطین ومسئولان قضایی هم نباید اجازه انتشار چنین جزئیاتی را به رسانهها بدهند. علاوه بر این براساس ماده ۹۶ قانون آیین دادرسی کیفری، انتشار تصویر و سایر مشخصات مربوط به هویت متهم در کلیه مراحل تحقیقات مقدماتی توسط رسانهها و مراجع انتظامی و قضایی ممنوع است، قانونی که آشکارا توسط صداوسیما (و البته پلیس آگاهی) نقض و سبب واکنشهای گسترده سیاسیون و کاربران رسانههای اجتماعی شد. بهعنوان مثال، محمد منصوری بروجنی، فارغالتحصیل دکتری حقوق، در اینباره در توییتر نوشت: «بعد از انتشار اخبار مربوط به جریان تحقیقات، انتشار تصویر متهم حین تحقیقات مقدماتی، دومین خطای پلیس در پرونده بود. حقوق متهمان سرشناس اینطور پایمال میشود وای به حال متهمان بیکسوکار.» بسیاری از کاربران با یادآوری مواد قانونی مرتبط با محرمانه بودن تحقیقات مقدماتی، به اقدام غیرقانونی خبرنگار صداوسیما اعتراض کردند.عده دیگری هم بازی خبرنگار صداوسیما با آلت قتاله و اسلحه را به باد انتقاد گرفتند و گفتند چطور پلیس اجازه داده، فرد غیرمرتبط، بدون دستکش به وسیله ارتکاب جرم دست بزند و حتی فشنگهای آن را در مقابل دوربین خالی کند.
انگیزه شخصی خبرنگار، حلقه مفقوده سناریو
بهروز شجاعی، از خبرنگاران نزدیک به نجفی، روایت دیگری از ماجرا بهدست داد و بهطور غیرمستقیم نحوه پوشش حضور نجفی در پلیس آگاهی و آرامش و رغبت گزارشگر صداوسیما را به انگیزههای شخصی گزارشگر و سابقه تقابل نجفی با او مرتبط کرد. همچنین عملکرد تبعیضآمیز صداوسیما موضوع اعتراض برخی سیاسیون هم بود. علیرضا معزی دبیر شورای اطلاعرسانی دولت، اقدام صداوسیما را هیجانزدگی توصیف کرد و نوشت: «این شور و هیجانزدگی #صداوسیما که از قاب تلویزیون بیرون زده و این میزانسنها که برای نخستین بار میبینیم هرگز با سابقه و سنت رسانهای #تلویزیون و شبکه خبر قابل توجیه نیست مگر اینکه پای انگیزهها و دلایل فرامتنی در میان باشد.»
مهدی تندگویان، چهره اصلاحطلب و عضو سابق شورای شهر تهران و معاون فعلی وزیر ورزش هم دیگر چهرهای بود که به این موضوع واکنش نشان داد. او با مقایسه 3حادثه قتل مهم در روز سهشنبه، پوشش حداکثری قتل میترا استاد را ناشی از انگیزههای سیاسی صداوسیما دانست: «همسر دوم #نجفی_شهردارتهران به قتل رسید. امام جمعه کازرون حجتالاسلام #خرسند به قتل رسید. ستواندوم مرزبان #آخوندزاده در درگیری به شهادت رسید. همه اینها در یک روز بود ولی برای #رسانه_میلی نه دین مهم بود نه دفاع از خاک و میهن فقط جریان قتل همسردوم را به تصویر کشید...»
خبری با 4/5میلیون بازدید
در پروسه اطلاعرسانی قتل برج آرمیتای سعادتآباد، با نقشآفرینی انواع و اقسام رسانهها، موضوع به خبر اول کشور تبدیل شد. برخلاف پروندههای مشابه در خانوادههای سیاسی، این بار یکی از مسئولان قضایی، خیلی سریع، خبر قتل میترا استاد را رسانهای کرد. خبر اولیه جزئیات قابل اعتنایی داشت و صرفا بهعنوان یک قتل در منطقهای از تهران منتشر نشده بود بلکه در متن خبر از مقتول بهعنوان همسر دوم شهردار اسبق یاد شده بود. در فضای تلگرام هم خبر قتل میترا استاد برای نخستین بار در کانال خبرگزاری فارس منتشر شد و در پایان روز، با بیش از 4.5میلیون بازدید، پربینندهترین خبر هفتم خرداد شد.
جریان اطلاعرسانی درباره قتل همسر دوم شهردار اسبق تهران و دسترسیهای بیسابقه رسانهها، فراز و فرود زیادی داشت و با حضور رسانههای غیررسمی و شبهرسانهها سبب سردرگمی مردم شد. بهطوری که از همان ابتدای حادثه و انتشار خبر اولیه، اخبار غیرموثق و شایعات متعدد و متناقضی منتشر و تکذیب شد. مرجع بعضی از این اخبار کانالهای تلگرامی و برخی دیگر رسانههای رسمی بودند. در ابتدا اعلام شد نجفی پس از قتل از ویلای دختر خود متواری شده، اما این خبر خیلی زود توسط پلیس تکذیب شد. کمی بعدتر اعلام شد نجفی مظنون اصلی قتل همسرش است اما باز یکی از خبرگزاریهای اصلی کشور، در گفتوگو با یک منبع آگاه آن را تکذیب کرد. در ساعات غروب، خبر رسمی اعتراف نجفی منتشر شد اما روند انتشار اخبار غیرموثق متوقف نشد. بهعنوان مثال شامگاه هفتم خرداد، یک کانال تلگرامی پربیننده مدعی شد نجفی بهدلیل سکته قلبی از بازداشتگاه پلیس آگاهی به بیمارستان منتقل شده است. این خبر هم از سوی پلیس تکذیب شد. جزئیات حادثه و انگیزههای متهم هم از خبرسازیها و انتشار مطالب مبهم مصون نبود؛ بهعنوان مثال عدهای مدعی شدند شهردار اسبق تهران 2 تیر شلیک کرده اما عده دیگری از شلیک 5 تیر سخن به میان آوردند. اکانت توییتر یکی از روزنامهها مدعی شد یکی از تیرها کمانه کرده و به خود محمدعلی نجفی اصابت کرده است اما مسئله تکذیب شد. درباره انگیزههای قتل هم، انبوهی از مطالب غیرمستند - از خیانت و مهدورالدم بودن مقتول گرفته تا ارتباط او با مراجع امنیتی - منتشر و تکذیب شد.
تأیید و تکذیبهای مکرر و سردرگمی افکار عمومی، تنها نقطه تاریک فضای رسانهای کشور در حادثه هفتم خرداد نبود. انتشار جزئیات تحقیقات مقدماتی و انتشار تصاویر متهم در طول انجام این تحقیقات، نقض آشکار قانون آیین دادرسی کیفری بود که رسانهها - فارغ از اینکه چهکسی به آنها این اجازه را داده - آن را مرتکب شدند. برخی رسانهها علاوه بر این، با مصاحبه با فرزند 13ساله مقتول و انتشار تصویر او، حقوق کودک و اصول اخلاق حرفهای رسانه را هم نقض کردند. چیزی که سبب اعتراض برخی فعالان حقوق کودکان در رسانههای اجتماعی شد.