چهرههای خبرساز آغاز سال: احسان علیخانی
سرگرمیمحوری با کمی دغدغه اضافه
درباره برنامه عصر جدید که خبرساز شده است
عیسی محمدی
روزگاری برخی از دوستانی که در صداوسیما کار میکرده و میکنند، تعریف میکردند که بعضی از تهیهکنندگان یا حتی مدیران حال و گذشته، و بیشتر گذشته، کلیپ و نسخه ضبطشدهای از یک برنامه شیک و مجلسی خارجی را میآوردند و به کارگردان و نویسنده و... میگفتند که ما چنین چیزی میخواهیم. پس بیجهت نیست که یکدفعه، برنامهای مثل عصر جدید هم پیدا بشود که ایده و اجرایش، تقلیدی باشد از برنامههای موفقتر خارجی و غالبا غربی. ازایندست برنامههای استعدادیابی تا دلتان بخواهد پیش از این و بیش از این، وجود داشته و حالا هم وجود دارد. حتی دونالد ترامپ نیز که حالا او را در کسوت ریاستجمهوری ینگهدنیا میشناسیم، روزهایی که فعال اقتصادی بود و کتابهای موفقیتی مینوشت و چه و چه، برنامهای تحت عنوان «کارآموز» از شبکه انبیسی پخش میکرد؛ برنامهای که در آن کارآموزانی شرکت میکردند تا در موقعیتهای دشوار اقتصادی و کسبوکار، بهترین تصمیمها را بگیرند. خود ترامپ نیز از مجریان و داوران این برنامه بود. جایزه هفتگی این برنامه هم 250هزار دلار بود؛ به اضافه یک امکان عالی برای مصاحبه شغلی در رتبههای بالا، آنهم با حضور بازرگانان و کارآفرینان درجه یک که بخشی دیگر از داوران برنامه بودند.
عبور از موج اول حملهها
عصر جدید در همان روزهای اول که پا گرفت، غالب رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی مجازی شروع کردند به بیآبرو کردن آن؛ چراکه ایده اصلی برنامه از نمونه برنامههای «گات تلند» که در همه جای دنیا و خاصه آمریکا مرسوم است و در حال اجرا، گرفته شده بود. برنامه، نام احسان علیخانی را هم بهعنوان تهیهکننده و البته مجری، بر تارک خود داشت. علیخانی بهنظر میرسد که در سالهای اخیر، تلاش زیادی دارد تا از قالب کلیشهای شدهماه عسل خارج شده و دیگر توانمندیهای خودش را خاصه در حوزه تهیهکنندگی، به رخ بکشد. بعد از آغاز این برنامه در اواخر بهمنماه سال گذشته، علیخانی از موج اول انتقادهای فراگیر به سلامت گذر کرد و برنامه ثبات اولیهاش را یافت. از سوی دیگر، حضور چهرههایی چون امین حیایی، رؤیا نونهالی، آریا عظیمینژاد و البته چهره نسبتا گمنامی برای عموم مردم (و نسبتا آشنا برای فعالان حوزه فرهنگی و رسانهای) به نام دکتر سیدبشیر حسینی، باعث جلب توجه بیشتر مخاطبان عام به آن شد.
کدام مهارتها؟
خاصیت این برنامه هم حضور استعدادهای برتر برای شرکت مقابل دوربینها و چشم مردم و درصورت صلاحدید داوران، صعود به فینال برنامهها بود. به این منظور سایتی طراحی شده بود تا ویدئوهای اولیه از هنرنمایی علاقهمندان، در آن بارگذاری شود و درصورت تشخیص داوران اولیه، ارسالکنندگان به برنامه اصلی دعوت شوند. حوزههای درنظر گرفتهشده نیز عبارت بودند از: مهارت و بازی ذهنی، مهارتهای جسمی، خوانندگی، آکروبات، نمایش با لوازم ورزشی، شعبدهبازی و تردستی، پارکور، استعداد ویژه در نقاشی، نوازندگی با سازهای ابداعی، روبیک، بازیگری، دابسمش، مجریگری، تقلیدصدا، نمایش تیراندازی، سایهبازی، استندآپ کمدی، بیتباکس، پانتومیم، عروسکگردانی، دوبله، حرکات نمایشی رزمی، حرکات نمایشی با توپ و البته دیگر مهارتهای ورزشی، هنری و سرگرمی دیگر. و سرانجام عصر جدید مزد باحوصلهبودن و تابآوری در برابر انتقادها و البته اجرای خوبش را هم گرفت و به یکی از پدیدههای نوروز 98 و فروردینماه سال جدید تبدیل شد. هر کجا برای بازدید میرفتید، میدیدید که یا در حال تماشای این برنامهاند. در کل نیز قرار بود که 60نفر به فینال این برنامه صعود کنند.
چرا دیده شد؟
اما چه عواملی باعث شد تا برنامهای مسابقهای مانند عصر جدید به این شدت دیده شود؛ آن هم در حضور برنامههایی چون برندهباش و خندوانه و مرحوم مغفور نود و سریالهای ریز و درشت دیگر؟ نکته اول، حضور احسان علیخانی در این برنامه بود؛ هم در کسوت اجرا و هم در کسوت تهیهکنندگی. باید بپذیریم که علیخانی حالا دیگر یکی از برندهای ثبتشده تلویزیون و البته شبکه3 است؛ اگر که شبکه نخواهد او را هم مانند عادل فردوسیپور قربانی رویههای مدیریتی و لجاجتهای خودش کند. از سوی دیگر، حضور چهرههای مطرحی چون حیایی و عظیمینژاد و نونهالی در این برنامه، باعث شد تا وزن شهرتمدارانه آن بهشدت بالا برود. حضور هر کدام از این چهرهها در یک برنامه مستقل، خودش بهتنهایی باعث جذب گروه بزرگی از مخاطبان میشود؛ چه برسد به حضور همگی آنها در این برنامه. دلیل بعدی را باید در اجرای درستوحسابی یک ایده، ولو اینکه تقلیدی باشد، دانست. امروزه بیشتر از ایده، اجرای آن ایده اهمیت یافته است و عصر جدیدیها در این زمینه، سنگ تمام گذاشتند.
استعدادیابی در سرزمین استعدادکشیها
دلیل مهمتر بعدی را باید باز شدن کانالی دانست برای معرفی استعدادهای جدید. از ایندست کانالها در کشور ما چندان وجود ندارد و عصر جدید حق دارد که خودش را در سایت این برنامه، نخستین برنامه استعدادیابی ایرانی معرفی کند. در کشوری که هنوز رویههای رشد عمودی در آن تعریف شده و کامل و بدون ایراد نیست، وجود چنین فرایندی از یک شبکه تلویزیون رسمی و ملی، طبیعی است که موج زیادی به راه بیندازد.
بشیر حسینی چالشبرانگیز!
اما دلیل بعدی موجساز شدن این برنامه را باید حواشی مرتبط با آن دانست. نخستین چهره پرحاشیه این برنامه هم بشیر حسینی بود. دوباره همان بحث اصولگرا و اصلاحطلب راه افتاد؛ طبق یک خطکشی عجیب، رسانههایی از اصولگرایان علت موفقیت این برنامه را حضور چهرهای متفکر چون بشیر حسینی میدانستند که توانست جهت آن را عوض کند. از سوی دیگر، مخالفان معتقد بودند که بشیر حسینی که فارغالتحصیل دانشگاه امام صادق(ع) بوده، با نگاه مثبت فروغی -رئیس شبکه- وارد این برنامه شده است. جدا از اینکه کدامیک درست یا غلط میگویند، وجود همین شائبه باعث مطرحترشدن این برنامه و شخص حسینی در فضای مجازی شد. دلیل بعدی پدیدهشدن این برنامه را باید در جابهجایی برخی از خطقرمزها دانست؛ چیزی که نشان میداد این خطوط درنظر گرفتهشده هم قطعی نبوده و «میلی» هستند؛ همان لقبی که بخشی از منتقدان به صداوسیما میدهند. در تحلیل محتوای صورتگرفته پیامهای کاربران تلگرامی خبرگزاری ایرنا درباره این برنامه، باز هم به نکتههای جالب دیگری میرسیم؛ اینکه 60درصد کاربران از آن راضی بودهاند و اشاره به محتوای عصر جدید، اشاره به انجام خواستگاری در برنامه، اشاره به صحبتهای بشیر حسینی درباره رابطه لذت جنسی و فوتبال درگذشته، حمایت از بشیر حسینی، انتقاد از برنامه، تمسخر بشیر حسینی و... بیشترین محتوای پیامهای کاربران تلگرامی را تشکیل میداده.
از دیگر وجوه خبرسازشدن عصر جدید را میتوان اجراهای جدید و بهاصطلاح خطقرمزی در آن دانست. اجرای رقصهای محلی و اجرای همراه با ساز و دهل و... از آن جمله بوده. همچنین به رسمیت شناختهشدن رشتههایی چون پارکور و حتی خوانندگی و موسیقی و... را هم باید به این سیاهه افزود؛ آنهم در صداوسیمایی که هنوز از پخش ادوات موسیقی خودداری میکند. همچنین اجراهایی چون ایفای نقش یک معلول که مشکل گفتاری هم داشت و... باعث واکنشهایی به این برنامه شد. اما جدای از همه این مباحث، بدون شک برنامهای مسابقهمحور و استعدادیاب به نام عصر جدید دیده شد؛ به خوبی هم دیده شد. البته اشکالاتی هم داشت؛ خاصه در نوع داوریها و نوع استعدادهایی که مطرح شدند و... . اما نخستین اصل در یک کار رسانهای، اصل دیده شدن است؛ باقی موارد بعد از این دیده شدن اتفاق میافتد، وگرنه همهچیز، انگار که در خلأ و تاریکی خواهد بود. برنامهای چون عصر جدید در یکی از 2شبکه قابل دفاع ایران، یعنی شبکه 3 (و البته شبکه بعدی را باید نسیم بدانیم)، در خیل دیگر برنامههای پربیننده آن به خوبی درخشید و ثابت کرد که بازگشت به ایده اولویت اول سرگرمیمحوربودن برای یک برنامه، چقدر میتواند یک رسانه را زنده کند.