سکانسهای ماندگار
شعری که دلخواه من است
مرد آرام جانفورد 1951
سعید مروتی |روزنامهنگار:
«مرد آرام» متفاوتترین فیلم جان فورد است. فورد بهترین فیلمهایش را در 2 ژانر وسترن و درام اجتماعی کارگردانی کرد. وسترنهایی چون «دلیجان» (1939)، «کلمانتین عزیز من» (1946)، «دختری با روبان زرد» (1949)، «جویندگان»(1956) و «مردی که لیبرتی والانس را کشت»(1962) و درامهای اجتماعی مانند «خبرچین» (1935)، «خوشههای خشم» (1940) و «چقدر دره من سرسبز بود» (1941). فیلم مرد آرام اما نه وسترن است و نه درام اجتماعی؛ مردم آرام یک کمدی عاشقانه است که فورد آن را در سرزمین مادریاش ایرلند کارگردانی کرد؛ فیلمی که به لحاظ لحن و حال و هوا تفاوتهای محسوسی با دیگر ساختههای سازندهاش دارد. ماجرای شان تورنتون(جانوین) مشتزن آمریکایی ایرلندیتباری که به دهکده زادگاهش در ایرلند بازمیگردد تا گذشتهاش را فراموش کند. تورنتون در یک مسابقه بوکس باعث مرگ رقیبش شده و حالا برای گریز از این خاطره تلخ به زادگاهش آمده است. دوربین جانفورد در مرد آرام، ایرلند را با طبیعت زیبا و بکرش در قاب میگیرد و حس طنزی که در تمام فیلمهایش حضور دارد، این بار چشمگیرتر از همیشه است. تورنتون در همان ابتدای ورود به دهکده، عاشق مریکیت (مورین اوهارا) میشود. در حالی که مضمون عشق در آثار فورد معمولا در پسزمینه قرار دارد، در مرد آرام عاشقانههای تورنتون و مریکیت موتور محرکه فیلم است. تجلی این نگاه عاشقانه را میشود در ترکیببندی صحنهها و میزانسنهای فورد نیز ملاحظه کرد که پیداست در ایرلند، بهشت گمشدهاش را میجوید. جانوین در یکی از بهترین و متفاوتترین بازیهای کارنامهاش، بهخوبی تجسمبخش مردی است که میکوشد آرامش خود را حفظ کند و از خشونت فاصله بگیرد؛ خشونتی که در نهایت نمیشود به کل از آن فاصله گرفت و مشتزن سابق در نهایت مجبور میشود برادرزنش را که مانع رسمیت یافتن ازدواجش شده به نحوی ادب کند. سبک کارگردانی فورد در این کمدی عاشقانه مثل بقیه آثارش ساده اما استادانه است. دوربین همیشه در بهترین نقطه ممکن قرار گرفته و هرگز حضورش به رخ کشیده نمیشود. مرد آرام شعر عاشقانه فورد در ستایش سرزمین مادریاش است.
سکانس برگزیده: پرده آخر مردآرام شامل درگیری و مشتزنی تورنتون و برادرزنش، هم مهیج و پرحادثه است و هم لحن کمدی دارد. حضور مردم دهکده کنار تورنتون و رقیبش که مسیری طولانی را به دعوا و مشت زنی با یکدیگر میگذرانند، مفرحترین و بهیادماندنیترین فصل مرد آرام را رقمزده است. دعوایی که از دل طبیعت سرسبز و مزارع آغاز و تا داخل کافه ادامه مییابد، مفهوم مردانگی را هم در قاموس جانفورد معنا میکند. نبردی برای اعاده حیثیت که پیداست برندهاش تورنتون قهرمان سابق مشتزنی است. حس طنز فوقالعاده فورد و نگاه شاعرانهاش به چشماندازها، طعمی متفاوت به مردآرام و این فصل طولانی و پرجزئیاتش بخشیده است. انتهای رقابت هم به آغاز رفاقت مردانه منجر میشود و آرامش هم به دهکده اینسفری بازمیگردد.