• سه شنبه 11 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 21 شوال 1445
  • 2024 Apr 30
سه شنبه 27 فروردین 1398
کد مطلب : 52545
+
-

روان انسان چه تأثیری بر گذشت زمان دارد؟

امروز را خالی از آینده کنیم

محمدعابدی، روانشناس: مردم ما تعریف آرامش را با آسایش اشتباه گرفته و اسیر زودگذر ‌بودن زمان شده‌اند

خدیجه نوروزی

چرا اینقدر زمان زود می‌گذرد؟ کی گذشت که من چیزی از زندگی احساس نکردم؟ حتما بارها و بارها از اینکه زمان غافلگیرتان کرده متعجب  و آزرده‌خاطر شده‌اید. با کلی آه و افسوس آرزو می‌کردید که کاش کمی کندتر می‌گذشت تا آن را خوب نفس بکشید و غرق در شادی‌هایش شوید. حالا این سؤال مطرح می‌شود چنین افکاری درباره زودگذر بودن زمان از کدام قسمت ذهن ما نشأت می‌گیرد و آیا راهکاری برای کند‌کردن آن وجود دارد؟

افزایش سن 

یکی از مسائلی که زمان را از نظرها زود می‌گذراند افزایش سن افراد است. محمد عابدی، روانشناس در گفت‌وگو با درنگ می‌گوید: «با افزایش سن مسئولیت‌های ما بیشتر می‌شود؛ یعنی علاوه بر فرزند بودن در جایگاه‌هایی مانند پدر، مادر، همکار، مدیر، کارمند، زیردست، همسر، داماد یا عروس، پدر زن، مادر زن، مادرشوهر یا پدرشوهر و... قرار می‌گیریم و مسئولیت‌های چندگانه پیدا می‌کنیم. در کودکی غالبا یک مسئولیت را داشتیم و فقط فرزند بودیم و حواسمان فقط به همان بود. اما درگیر شدن با هریک از این جایگاه‌ها بیشتر اوقات حواسمان را از بودن در لحظه پرت می‌کند».

امان از ذهن آینده‌نگر

حواسمان اغلب اوقات کجاست؟ ذهن بسیاری از ما بیشتر در آینده سیر و سیاحت می‌کند؟ حال را فراموش کرده‌ایم و رویاپردازان خوبی شده‌ایم. برای آینده‌ای که نمی‌دانیم اصلا سهمی در آن داریم یا نه، سرسختانه و شبانه‌روزی تلاش می‌کنیم و همین است که گذر زمان را حس نمی‌کنیم. عابدی درباره این موضوع می‌گوید: «فرهنگ جامعه ما طوری شده که افراد همه‌‌چیز خود را به آینده موکول کرده‌اند و مدام دغدغه این را دارند که سال بعدشان چه می‌شود. تورم چقدر افزایش می‌یابد؟ شغلشان چه می‌شود؟ درآمدشان چه تغییری می‌کند؟ این تفکرات آنها را اسیر چالش‌های فراوانی می‌کند و می‌خواهند تا دیر نشده اقدامی کنند. در واقع تمام ذهن و کارکرد بیرونی فرد درگیر آینده‌ای است که نمی‌داند حتی وجود دارد یا نه!».

جامعه هم مقصر است

چرا ما اصلا متوجه نشدیم سال97 چگونه گذشت؟ دکتر روانشناس علت را تمرکز تمام قد ما به آینده می‌داند. اگر انسان یک تاریخ مشخص در آینده خود داشته باشد متوجه گذر زمان نمی‌شود. در کشورهای پیشرفته که امید به زندگی بالاست زمان کند می‌گذرد؛ چرا که جامعه برای افراد برنامه‌ریزی  و مدام آرامش را به آنها تزریق می‌کند. آنها به فردای خود فکر نمی‌کنند و برنامه‌های خود را روزانه می‌چینند. به‌عنوان مثال در ایتالیا قیمت خانه بعد از 15سال تغییر نمی‌کند اما بحران‌های موجود در کشور ما موجب شده تا توجه به آینده بیش از پیش پررنگ شود. تمام برنامه‌ریزی‌های ما ایرانی‌ها در آینده است. به همین‌خاطر است که حال اکنون را از دست می‌دهیم و وقتی برای پرداختن به حال اکنونمان نداریم؛ ورزش، تغذیه خوب، استراحت و تمام چیزهایی که حالمان را خوب می‌کند به فرصت دیگری موکول می‌کنیم؛ چرا که اول می‌خواهیم زمان اکنون را به اقداماتی که در ذهن برای آینده برنامه‌ریزی کرده‌ایم اختصاص دهیم؛ مثلا شاید این جملات را بارها از زبان خود یا دیگران شنیده‌اید که می‌گویند بگذار فلان مشکلم حل شود ورزش را شروع خواهم کرد یا بگذار وام‌ام تمام شود تغذیه‌ام را بهتر خواهم کرد. چنین تأخیرهایی موجب می‌شود تا متوجه گذر زمان نباشیم و لحظه‌ها به سرعت برق و باد بگذرند و بگوییم «چقدر زمان به سرعت می‌گذرد و من هنوز هیچ کاری انجام نداده‌ام». 80درصد زودگذر بودن زمان به سبک زندگی افراد و نوع نگاهی که به آن دارند، مربوط است.

شغل‌ها نیز در زودگذر بودن زمان مؤثرند و غالبا افرادی که امنیت شغلی ندارند  یا کارشان فصلی است دچار چنین احساسی هستند. کسی که شاغل است زمان برایش زودتر می‌گذرد تا یک فرد خانه‌دار.

به فکر آسایش هستیم نه آرامش

تاکنون با خود فکر کرده‌اید که اصلا برای چه زندگی می‌کنیم؟ برای چه سرکار می‌رویم؟ جواب ما برای تمام این سؤال‌ها تنها یک کلمه است «آرامش». اما متأسفانه مردم ما تعریف درست آرامش را نمی‌دانند. آنها آرامش را با آسایش اشتباه گرفته‌اند. دکتر روانشناس می‌گوید: «آسایش به معنی افزایش داشته‌هاست. اگر من ماشینم را عوض کنم یا خانه‌ای بخرم به‌دنبال تأمین آسایشم رفته‌ام. به همین‌خاطر است که هر وسیله‌ای را که می‌خریم بعد از مدتی کوتاه دیگر جذابیت اولیه را برایمان ندارد. بنابراین خانه، ماشین، لباس و... آسایش است. مردم ما کلمه‌ای به نام آرامش را فراموش کرده‌اند و همین، زمان را برایشان زودگذر کرده. آرامش لذت بردن از داشته‌هاست نه افزایش آن. فرد مدام با خود درگیر است که اگر توان مالی خود را بالا ببرد احساس رضایت بیشتری خواهد داشت اما آرامش می‌گوید فعلا از همین داشته‌هایی که داری لذت ببر و زمانی که توانمندی‌ات برای خرید وسیله بهتر فراهم شد باز هم از وجود آن داشته نهایت لذت را ببر». 

در فرهنگ غلط جامعه ایرانی، بیشتر مردم در حال افزایش آسایش خود هستند. لذا حال خوبی ندارند و گذر زمان برایشان مخرب شده. درصورتی که اگر فرزندشان دچار بیماری شود حاضرند هزار واحد آسایش را فدای یک لحظه آرامش کنند.

سؤال‌های بی‌مورد را رها کنید

در روز چقدر از خود سؤال می‌پرسیم؟ حقوقم را چه زمان دریافت می‌کنم؟ یا کی فرزندم دیپلم می‌گیرد؟ کی دانشگاه می‌رود؟ کی اقساط وام‌ام تمام می‌شود؟ کی نوبت وام من می‌شود؟ و هزاران سؤال از این دست؛ سؤالاتی که ما را در زمان سردرگم می‌کنند موجب می‌شوند از اکنون تا مثلا 2ماه بعد که نوبت وام‌مان خواهد شد را متوجه نشویم و اسیر سرعت گذرزمان شویم. باید با خود فکر کنیم که چیزهای بر زندگی اکنون  ما تاثیر دارند. تا حواسمان را به آن معطوف کنیم. سؤالات بی‌مورد را رها کنیم و با خود بپرسیم بهترین کاری که در شرایط موجود می‌توانم انجام دهم چیست؟

زمان اینگونه کند می‌شود

آیا راهی وجود دارد که از سرعت زمان بکاهیم؟ عابدی معتقد است که می‌شود و در مورد چگونگی‌اش اظهار می‌کند: «اگر یاد بگیریم که در زمان حال زندگی کنیم و دغدغه 6‌ ماه بعد و یک سال آینده را نداشته باشیم در سنین بالا هم که باشیم زمان برایمان طول می‌کشد. اگر می‌خواهیم زمان برایمان نگذرد باید زندگی خود را خالی از آینده کنیم و از فکر اینکه آینده چه می‌شود بیرون بیاییم. کسی که پس‌انداز دارد منتظر این نیست که حقوقش را چه زمان واریز می‌کنند. پس چون در انتظار نیست آن‌ماه برایش طول می‌کشد. کسی که وام ندارد زمان برایش کند می‌گذرد. ما روانشناسان یک اصطلاح عامیانه‌ داریم که می‌گوییم وام عمر آدم را کوتاه می‌کند (باخنده). علت هم این است که زمانی که شما وام می‌گیرید تاریخی به‌عنوان آخرین قسط در ذهن شما نقش می‌بندد و کاری می‌کند که شما از الان تا آن تاریخ پایان را متوجه نشوید. پس باید تصور کنیم که آینده‌ای وجود ندارد. این پیام را مدام به ذهن بفرستیم که«من درگیر آینده نیستم. حواسم به اطرافیانم از جمله خانواده‌ام هست» و از اکنون لذت ببرید. در واقع ما هم باید بیاموزیم که برای کنترل زمان روزانه زندگی کنیم و به لذت‌های خود توجه داشته باشیم. 

این خبر را به اشتراک بگذارید