
همشهری در گفتوگو با کارشناسان دلایل بازگشت دوباره مجرمان به ندامتگاهها را بررسی میکند
دور باطل زندان

محمد صادق خسروی علیا ـ خبرنگار
آمارها و ارقام نشان میدهد که درصد باورنکردنی از زندانیان آزادشده دوباره به زندان بازمیگردند. طبق آماری که پیشتر یکی از اعضای کمیسیون اجتماعی مجلس ارائه داد 46 تا 50درصد زندانیان بازگشت مجدد به زندان دارند. شکور پورحسین ضمن ارائه این آمار به خانه ملت گفت: «متأسفانه در کشور هیچ برنامهای برای زندانیان پس از خروج از زندان وجود ندارد و همین امر سبب شده با بازگشت مجدد نیمی از زندانیان به زندان مواجه باشیم.» پیش از این محمدباقر الفت، معاون اجتماعی و پیشگیری قوه قضایی نیز اعلام کرده بود: «40 تا 46درصد از زندانیان پس از آزادی دوباره به زندان بازمیگردند.» حساسیتها در این رابطه بیشتر متوجه مجرمان خرد و افرادی که برای نخستینبار مرتکب جرم میشوند است. کارشناسان در گفتوگو با همشهری موانع این آسیب اجتماعی را بررسی میکنند؛ به زعم آنان نه زندانها شرایط بازپروری و بازتوانی زندانیان را فراهم کردهاند و نه در جامعه پناهگاه و مأوایی برای پذیرش آنان وجود دارد. راهکارهایی که صاحبنظران این حوزه ارائه میدهند بیشتر به تقویت مهارتآموزیها در زندان و همچنین عواملی که جامعه را برای پذیرش این افراد آماده میسازد متمرکز است.
مجرمان از جامعه سبقت گرفتهاند
جعفر بای، آسیبشناس اجتماعی
الان زندان به اتاق فکر مجرمان تبدیل شده و از اینرو فردی که به زندان میرود، خواهناخواه ویروس جرم به او تزریق میشود. زندان محلی است برای آموزشهای فوقالعاده تخصصی و پیچیده جرم که آخرین و جدیدترین تجربیات مجرمانه را انتقال میدهد؛ به طوری که منشأ شکلگیری شبکههای مافیایی زیرزمینی و تمام جرمهای سازمانیافته اگر عمیقا ریشهیابی شود سر از زندان درمیآورد. زندان متأسفانه فاقد آموزشهای مثبت و به اندازه کافی است. افراد بهدلیل جرمهای خرد سر از زندان درمیآورند و در آن اتاق فکر مجرمانه آموزشهای نوین بزهکاری را کسب میکنند. زندانی پس از رهایی اینبار با هدف انجام رفتارهای فوقتخصصی مجرمانه با میزان تخریب بالا وارد اجتماع میشود. مثلا اگر یک زندانی برای بار اول به علت کلاهبرداری 10 تا 20میلیونی به زندان رفته باشد پس از آزادی نهتنها ندامت و پشیمانی در او دیده نمیشود که حتی اینبار تحت لوای آموزشی که کسب کرده برای انجام کلاهبرداریهای میلیاردی دستبهکار میشود. از این منظر زندانهاعملکرد برعکس دارند، وقتی زندانی آموزشهای مثبت و در جهت اجتماعی شدن را در زمان حبس کسب نکرده و بهجای آن آموزش منفی دریافت کرده، در این شرایط اگر او را آزاد کنیم ناخواسته به بدنه جرم خدمت کردهایم. البته جمعیت زندانیان هماکنون چندبرابر ظرفیت است و این شرایط کنترل و آموزش زندانی را دشوارتر میکند. جمعیت زیاد زندانیان خود مزید بر علت است. دستگاه قضایی در این شرایط سیاستهای حبسزدایی را در پیش گرفته اما تا زمانی که مجرم آموزش لازم تربیتی در جهت اجتماعی شدن را حین مجازات نبیند و تغییر رفتار در او دیده نشود، چرخه زندان و ارتکاب جرم ادامهدار خواهد بود. برای جلوگیری از ارتکاب جرم مجدد، یکی از راهکارها، آموزش مأموران پلیس است. زندانی آزادشده با توجه به آموزشهایی که در زندان کسب کرده تبدیل به یک مجرم بالقوه، پیچیده و حرفهای میشود. جرمی که بهخاطر آن به زندان افتاده به مثابه یک نرمافزار قدیمی و منسوج است که در زندان بهروزرسانی میشود و ارتقا مییابد. در این شرایط آموزش پلیس بهطوری که مأموران را یکقدم از مجرم پیشتر قرار دهد بسیار ضروری و حیاتی است. باید پلیس پیچیدهتری تربیت کنیم تا بتواند حریف یک مجرم پیچیده شود. اکنون درجه پیچیدگی جرایم روزبهروز افزایش مییابد و متأسفانه درجه پیچیدگی مجرمان از پلیس بیشتر است. بزرگترین نقصی که در اینباره وجود دارد ایمنسازی و مصونیتبخشی برای آحاد جامعه نسبت به جرم و مجرم است. مصونیتبخشی و ایمنسازی تنها از طریق پیشگیری صورت میگیرد اما متأسفانه در زمینه پیشگیری نیز بسیار ناکارآمد و ضعیف عمل کردهایم. نه افراد عادی و نه خردهمجرمان در جامعه ما هیچکدام در مقابل جرم واکسینه نشدهاند. این در حالی است که نسخه شفابخش تنها پیشگیری است. در کشور ما 28نهاد وظیفه پیشگیری دارند اما متأسفانه بهدلیل افتراق اندیشه و نظرات و بهخاطر تقابل با یکدیگر فقط بودجه به هدر میدهند. متأسفانه هیچگونه برنامه اثربخش، مفید و کارسازی در این زمینه انجام نمیشود. لذا مجرم در بخش پیشگیری نیز چندقدم جلوتر از جامعه ما حرکت میکند و بهراحتی قربانیان خود را به دام میاندازد. همچنین اطلاعرسانی و آگاهیبخشی در جامعه ما نسبت به جرم بسیار ضعیف است. رسانه ملی سهم و نقش مهمی در این خصوص دارد و میتواند اقدامات پرفایدهای در راستای کاهش جرم و جلوگیری از چرخه به زندان رفتن مجرمان انجام دهد. اما متأسفانه هیچگونه برنامه و سیاست ثمربخشی در این حوزه هم مشاهده نمیشود و غالبا گاهی به هنگام ضرورت بهصورت مقطعی و کوتاهمدت کارهایی صورت میگیرد که خروجی مناسبی ندارد.
جامعه ما به زندانیان فرصت مجدد نمیدهد
سیدحسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور
بازتوانی مجرمان بعد از زندان یکی از مباحث مهم در مجازات به معنای عام است. در این بخش چند مؤلفه تأثیرگذار است تا مداخلاتی که در این حوزه انجام میشود اثربخشی لازم را ایجاد کند. ابتدا برنامههای داخل زندان باید ارزیابی شود. فرقی نمیکند که مجرم چه نوع جرمی را مرتکب شده باشد. باید این برنامه در جهت تربیت و آموزش زندانی باشد. متأسفانه واضح و مبرهن است که زندانهای ما با توجه به جمعیت رو به انفجار و ظرفیت و توانمندی اندکشان، چنین قابلیتی ندارند. نکته دوم بسترسازی برای مراقبتهای پس از خروج از زندان است. معمولا این اقدام از زمان پذیرش افراد در زندان باید آغاز شود. لذا اگر ما از داخل زندان برای هنگام خروج زندانیان برنامهریزی کنیم میتوانیم بسترهایی را برای جلوگیری از آسیبهای پس از خروج مهیا کنیم. بخشی از این بسترسازی به پذیرش اجتماعی (در خانواده، محیط اجتماعی و حتی برای فرد زندانی) بازمیگردد. گاهی حتی برای خود زندانی نیز پذیرش این موضوع دشوار است که بتواند از چرخه جرم و برچسبزنیها رهایی یابد. همچنین حمایتهای روانی و اجتماعی در خانواده بسیار تأثیرگذار است همچنین از همه مهمتر بستر پذیرش مجرمان در جامعه نیز باید مهیا شود تا مسیر زندانیان به سوی زندگی سالم فراهم شود. نکته سوم مربوط به بازنگری در قوانین و ضوابط است. سیاستگذاریهای دستگاهها در این عرصه باید به سمتی باشد که کمک کند به بازتوانی و دسترسی به برخی از تسهیلاتی که میتواند در توانمندی زندانیان مؤثر باشد. نکته چهارم موضوع مسئولیت اجتماعی است؛ مسئولیت اجتماعی که بنگاهها و شرکتهای خصوصی و ظرفیتهای مختلف مشابه در کشور دارند. مؤسسات و شرکتهایی در کشور وجود دارند که شرط ورود و استخدام کارکنان خود را دارا بودن حداقل یک سابقه کیفری اعلام کردهاند! این شرکتها بسیار انگشتشمارند. اما این اقدامات بسیار کارساز بوده و به اجتماعی شدن مجرمان بسیار کمک میکند. تحقیقات نشان داده که اینگونه اقدامات برای رهایی از برچسبزنی نیز مؤثر هستند. در این رابطه مورد دیگری که در جامعه بهشدت به آن نیاز داریم و نباید نسبت به آن غفلت کنیم، سهم مردم، سازمانهای غیردولتی و اصناف است. این گروهها میتوانند برای بازگشت زندانیان به زندگی سالم معجزه کنند. معمولا مقاومتهایی برای پذیرش سابقهدارها و دادن فرصت مجدد به آنها زیاد است. اعتماد مردم نسبت به این افراد اندک است و ناخودآگاه جامعه نیز دیوارهای بلندی مقابل آنها قرار میدهد. در این شرایط اگر مجرمان هم بخواهند به زندگی سالم بازگردند این موانع آنها را به انزجار و خستگی وامیدارد تا دوباره به سمت جرم گرایش پیدا کنند. نکته پنجم به نوع مجازاتها در جامعه ما برمیگردد. آیا افرادی که در جامعه مرتکب جرم میشوند الزاما مجازات آنها زندان باید باشد؟ استفاده از مجازاتهای جایگزین حبس و تقویب رویکرد عدالت ترمیمی میتواند به اثربخشی بیشتر مجازاتها کمک کند. در عین حال این اثربخشی میتواند به خانواده و جامعه نیز منتقل شود. معمولا اینطور نیست که زندان همیشه اثربخشی لازم را برای جلوگیری از وقوع جرم داشته باشد. تجربه نشان داده که اینگونه رویکردها اثربخشی لازم را ندارد. اگر از ابتدا در هنگام صدور حکم برای مجرمان، مشاوران و مددکاران اجتماعی در کنار قضات باشند مطمئنا مسیر زندان برای اغلب مجرمان انتخاب نخواهد شد.
دلایل ارتکاب به جرم برطرف نمیشود
محمد محمودی، عضو کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها
در جامعه ما دلایل و اهرمهای فشاری که افراد را به ارتکاب جرم سوق میدهد بهدرستی ریشهیابی و برطرف نمیشود. فردی که مرتکب جرم میشود و به زندان میرود، انگیزه و دلایلی برای ارتکاب به جرم دارد. اغلب دلایل ارتکاب به جرم، ریشه در مؤلفههای اقتصادی و اجتماعی دارند. متأسفانه در نظام تنبیهی و مجازات ما انگیزهها و علل اصلی ارتکاب به جرم بررسی نمیشود. فرض کنید فردی در اجتماع بهعلت فشارهای اقتصادی برای نخستینبار دست به سرقت میزند. فشار اقتصادی و فقر دلیل اصلی برای ارتکاب به این جرم است. بدیهی است وقتی این عوامل جاذبه و توجیهی جرم از میان برداشته شود، مجرم دوباره به دنیای بزهکاری و تبهکاری بازنمیگردد. از اینرو آنچه اهمیت اساسی دارد خشکاندن ریشههای عواملی است که مجرمان را بعد از رهایی از زندان در تگناها قرار میدهد. مجرمان خرد بعد از رهایی از زندان مدت کوتاهی -2یا3ماهه، بهعلت فشارهای روحی و روانی که حبس درپی دارد- دست به ارتکاب جرم نمیزنند. اما از آنجا که یکی از ویژگیهای هر انسان، نسیان و فراموشی است بعد از مدتی اثرات بازدارنده حبس به فراموشی سپرده میشود و دوباره مشکلات و مسائل حلنشده -همان انگیزهها برای توجیه جرم- مطرح میشود. همزمان با کمرنگ شدن اثرات تنبیهی و بازدارنده زندان و قوت گرفتن عوامل توجیه جرم، در جامعه نیز هیچگونه بستری برای پذیرش زندانی و مجرم سابقهدار مهیا نیست؛ اگر افراد عادی برای رفع نیازهای مالی بهسختی میتوانند شغلی بیابند و کسب درآمد کنند، در صورت دارا بودن سوءپیشینه گاهی اصلا نمیتوانند جایی مشغول بهکار شوند، چراکه دیدگاه جامعه نسبت به افراد سابقهدار کاملا منفی است. نتیجه این عدمپذیرشها، طردشدنها و انزواهای مخرب اجتماعی، سرخوردگی، انزجار، ناامیدی و در پایان بازگشت فرد سابقهدار به دنیای مجرمانه است. از سویی دیگر در زندان هم ما برای تربیت زندانیان با مشکلات زیادی مواجه هستیم. زندان برای مجرمان آیینه عبرت نیست و در آن آموزشها و مهارتهای زندگی حلقه مفقوده است. اگر در زندان به مجرمان آموزشهای شغلی و حرفهای و همچنین مهارتهای زندگی ارائه شود زندانی پس از رهایی حتی با وجود همه مشکلات موجود مانند عدمپذیرش اجتماع، برچسبزنی و... تا حدودی میتواند انگیزه خود را تقویت کند و برای ساختن یک زندگی سالم گام بردارد. متأسفانه در زندان چنین شرایطی برای زندانیان مهیا نیست و آموزش و انتقال جرم از یک زندانی به زندانی دیگر در زندانهای ما بسیار بیشتر و اثربخشتر از آموزش مثبت در جهت مهارت زندگی و دوری از دنیای مجرمانه است.