
آیا شهرداریها به دستاوردهایی که میخواستند رسیدند
شهرها در مرز بلوغ و بلاتکلیفی
پس از گذشت 4دهه از انقلاب اسلامی، شهرداریها در چه نقطههای قرار دارند

معصومه مهدیانی-محمد سرابی/ خبرنگار
در اسفندماه 1357هنگامی که محمد توسلی بهعنوان نخستین شهردار تهران پس از انقلاب از دولت موقت حکم گرفت، وظایف شهرداریها به گستردگی امروز نبود. برای نزدیک به 2 دهه شهردار بهعنوان بخشی از دولت و به انتخاب نماینده آن در هر استان فعالیت میکرد و عملکرد آن بیشتر در بخش خدمات شهری خلاصه میشد. با پایان یافتن جنگ و در میانه سالهای 70شمسی شهرداریها به سمت توسعه اقدامات خود رفتند و حوزه کاری را تا جایی گسترش دادند که شامل همه امور مرتبط با زندگی شهروندان شود، اما آیا این هدف محقق شده است؟ آیا شهرداریها 20 سال بعد از تشکیل شوراهای شهر نهادی مستقل برای اداره امور شهری هستند؟
سید مرتضی سقاییاننژاد؛ شهردار قم
بعد از انقلاب، انجمنهای شهر منحل شدند و استانداران، قائممقام انجمنهای شهر شدند و این شرایط تا سال 1378که شوراها در شهرها پا به عرصه فعالیت گذاشتند، ادامه داشت. وقتی استانداران، خود شهردار را انتخاب میکردند، در اقدامات شهری بیشتر به اهداف دولتها توجه داشتند اما پس از تشکیل شوراها و در20 سال اخیر بیشتر نیازمندیهای مردم مورد توجه قرار گرفت.
شهرداریها به سمت کارهای فرهنگی و هنری رفتند و موضوع اقتصاد شهری نیز بهوجود آمد. امروزه میشود ادعا کرد که فعالیت شهرها اگر از ارگانهایی مانند وزارت ارشاد و وزارت ورزش و جوانان بیشتر نباشد از آن کمتر نیست. امروز شهرداری یک ارگان خدماتی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کارآمد است و شهروندان هم میدانند که اگر یک روز حمل زباله یا هدایت ترافیک دچار مشکل شود مردم آن را لمس میکنند.
اما اگر این مباحث بخواهد با جدیت جلو برود نمیتوان این ارگان را با قوانین قدیمی اداره کرد. موضوعهای مدیریت یکپارچه شهری، منابع درآمدی پایدار و افزایش اختیارات به همین دلیل مطرح شده است.
در 40سالگی انقلاب، شهرداریها به بلوغ رسیدهاند و مشکلات برای آنها مشخص شده است، اما باید آنها را حل کنیم. شهرداران باید آنقدر با تجربه باشند که از یک طرف با شورای شهر و از طرف دیگر با دولت تعامل داشته باشند. شهرداریها نیاز به یک عقل منفصل دارند اما اتحادیه شهرداریها تشکیل نمیشود، درحالیکه جزو برنامه پنجم بود. اینکه شهرداریها ارگانهای قدرتمندی شدهاند، یک بحث است و اینکه چهکسی شهرداری را اداره میکند یک بحث دیگر. قبل از انقلاب 40درصد مردم شهرنشین بودند و اکنون بیش از 70درصد، ساکن شهرها و کلانشهرها هستند. امروز شهرداریها خاکریزهای امنیتی کشور هستند که باید وزن و شأن خودشان را داشته باشند. کوششی است که شهرداریها را دولتی کنند، درحالیکه بنا به قانون، شهرداریها ارگانی عمومی مستقل و غیردولتی هستند.
محمد حقانی؛ سرپرست شهرداری تهران در سال 78
از سال 68 بودجه شهرداری عددی معادل 5میلیارد و 500میلیون تومان بود که اصلا اهمیتی ندارد این مبلغ کم بوده یا نه بلکه مهم این است که بیش از این مبلغ یعنی حدود 6میلیارد و 800میلیون تومان صرف هزینههای جاری اداره شهر میشد. اواخر سال 68 با تجدید مدیریت شهری بودجه افزایش پیدا کرده و در سالهای اخیر به مبلغ 18هزار میلیارد رسیده که این تنها ظاهر قضیه است. در باطن بودجه شهرداری با احتساب بودجه شرکتها و سازمانهای مرتبط دو، سه برابر شده و به مبلغ 26-25هزار میلیارد میرسید. از کل این مبلغ 13-12 میلیارد تومان در تبصرهها دیده میشد که متأسفانه یا خوشبختانه با محقق شدن تبصرهها تمامی این مبلغ در امور اجرایی هزینه میشد.
متأسفانه در تمام این سالها هیچ سازوکاری نتوانسته بین هزینههای شهرداری و درآمدهای پایدار مدیریت شهری تناسبی ایجاد کند. همین موضوع یکی از مشکلات مدیریت شهری در این سالها بوده است. برخلاف تمام نهادهای دیگر که بودجهای از دولت دریافت میکنند تا آن بودجه را صرف وظایف و مسئولیتهایشان کنند، شهرداری وظیفه داشته تا خودش درآمدزایی کند و از درآمد حاصله برای اجرای طرحها و برنامههایش استفاده کند.
در این سالها 70تا 80درصد درآمدهای شهرداری متصل به عنصر زمین بوده است؛ یعنی شهرداری درآمدهایش را از طریق فروش زمین، تغییر کاربری، فروش تراکم و یا درآمدهای قانونی ناشی از صدور پروانه کسب کرده است.
از ابتدای انقلاب بنا شد تا شهرداریها خودشان درآمدزایی کرده و هزینه فعالیتهایشان را فراهم کنند که معتقدم این تصمیم کار بسیار درستی بوده است. اما نکته مهم در نحوه استفاده از این درآمدهاست. اینکه چگونه این درآمدها را هزینه کنیم تا استانداردهای شهری به هم نریزد، بسیار اهمیت دارد. اینکه با افزایش ساختوسازها و ساخت معابر متعدد استانداردهای شهری را برهم نزنیم، موضوعی است که در 10سال گذشته کمتر به آن توجه شده است. متأسفانه در طول این 10سال شهر تهران بهصورت افسارگسیخته و غیرمتعارف توسعه پیدا کرده است. آن هم بدون اینکه بدانیم در این توسعه بیرویه استانداردهای لازم رعایت شده است یا نه؟
اگر استانداردهای شهری در توسعه شهر تهران مورد توجه قرار میگرفت امروزه دچار بیماری مزمنی به نام ترافیک و آلودگی هوا نبودیم؛ بیماریای که عبور کردن و یا سامان دادن به آن کار بسیار سخت و مشکلی است.
متأسفانه در دهه 80و اوایل دهه 90اکثر زمینهای شهری را فروختهایم و درآمدش را صرف هزینه شهر کردهایم که این امر کار بسیار غلط و اشتباهی بوده است. اکنون در شرایطی قرار داریم که هیچ ذخیرهای در شهر نداریم و از حریم امنی بهعنوان پوسته شهر محروم شدهایم. برای ایجاد توازن بین درآمدها و هزینهها راهکاری جز ایجاد درآمدهای پایدار نداریم. این امر در مدت زمان یک یا 2 سال محقق نمیشود و چندین سال زمان میخواهد. همین که هر سال 10درصد از درآمدها را تبدیل به درآمد پایدار کنیم، موفق بودهایم.
محمدحسن ملکمدنی؛ شهردار سابق تهران و اصفهان
شهرداریها قبلا تشکلی داشتند که در آن شهردار را آموزش میدادند و تربیت میکردند. این اشخاص زمانی که مسئولیت را بهعهده میگرفتند از جزئیات کار اطلاع داشتند. بعد از تشکیل شوراهای شهر و با وضعیتی که پیش آمده است و با وجود اینکه مزیتهایی دارد، باعث شده سلیقههای مختلف بر شهرهای مختلف حاکم شود. الان حدود 700شهرداری با روشهای مختلف کار میکنند؛ یکی درخت نخل مصنوعی از چین وارد میکند، یکی آویزهای نورانی روی درختها نصب میکند که خاموش و روشن میشود و یکی دیگر به جای تفکیک زباله، جدولها را رنگ میکند.
از طرف دیگر شهرها به لحاظ درآمد، پایدار نیستند و با کمال تأسف با فروش شهر اداره میشوند و به همین دلیل به مشکلات آنها اضافه میشود.
شورای شهر مزیتهایی دارد اما افرادی با سلیقههای متفاوت وارد آن شدهاند و الان تشکل یکپارچهای در کشور وجود نداردکه بایدها و نبایدهای کلی را به شهرداریها نشان بدهد. شهرها باید در این مدت پیشرفت میکردند، اما شلوغتر شدند و بیرویه توسعه پیدا کردند. الان در الهیه، دروس و فرمانیه که محل باغهای بزرگ بودند برجهایی ساخته شده که جلوی وزش باد و تابش نور خورشید را گرفته است؛ گویی در کارگاه ساختمانی زندگی میکنیم. وقتی آقای حناچی، معاون شهرسازی وزیر راه بود، در یک مصاحبه اعلام کرد که در تهران چند صد برج برخلاف مقررات و قانون در حال ساخت است. درحالیکه شهر باید با راهحل علمی براساس مقررات شهرسازی اداره شود تا کسی نتواند به تنهایی درباره آن تصمیم بگیرد. اکنون نیز میتوان با وجود شوراهای شهر امور را به مسیر درستی هدایت کرد، اما باید انگیزهای ورای شهرداری و شورای شهر و به کمک دانشگاهیها و متخصصان به فکر معضلات شهرها باشد.
مهدی چمران؛ رئیس شورای شهر تهران در دورههای دوم، سوم و چهارم
آنچه را که در قانون اساسی کشور در رابطه با شوراها و به تبع آن در ارتباط با شهرداری پیشبینی شده، متأسفانه اتفاق نیفتاده است. شهرداریها بعد از اینکه طبق قانون، مستقل و خودکفا شدند، حرکت رو به جلویی را به سرعت طی کردند. بعد از آن شوراها در سال 78بهوجود آمدند و شهرداریها با شوراها هماهنگ شدند. تقریبا میتوان گفت از آن پس در همه شهرها کشور بهویژه کلانشهرها حرکتشان خوب و چشمگیر بوده و بهواقع مدیریت شهری در وضعیت کنونی قابل قیاس با 40سال قبل نیست. البته که نباید قابل قیاس هم باشد و چنین وضعیتی انتظار حداقلی است. با وجود این، جای کار بسیاری وجود دارد. اما اینکه چرا هنوز به سرمنزل مقصود نرسیدهایم، به عدمشکلگیری مدیریت یکپارچه شهری برمیگردد. مسئله ریشهای باید از مدیریت یکپارچه شهری حل شود تا ما جهش دیگری را در شهرداریها و شهرها شاهد باشیم. در این میان بحث بلوغی که در رابطه با مدیریت شهری مطرح میشود بهنظر بنده، شاید یکبحث انحرافی و دور از واقعیت باشد. برای روشنتر شدن قضیه میتوان جنگ تحمیلی را مثال زد؛ آن زمان باید 15سال میجنگیدیم تا به بلوغ برسیم و مثلا توانایی نابودی دشمن را بهدست آوریم؛ درحالیکه با گذشت چندماه و به یک سال نرسیده، توانستیم اقدامات عمدهای را رقم بزنیم. فرماندهان و لشکرهای جدید به نیروی دفاعی اضافه شدند. پس این همه زمان برای به بلوغ رسیدن نیاز نیست. بهعبارتی با گذشت 19سال از عمر شوراها و در دوره پنجم شوراها، مدیریت شهرها توان لازم را برای ایجاد تغییرات بهدست آوردهاند اما این در گرو تأمین سازوکارهای لازم است. از سوی دیگر باید به مسئله صرفهجویی، ارزان اداره شدن و اقتصادی جلو بردن اداره شهرها توجه شود. البته هر شهر با شهر دیگر تفاوتهایی دارد. بهطور نمونه اصفهان در دوره گذشته با روشهای بسیار خوبی ارزان اداره شد ولی نمیتوان گفت که شهرهای بزرگ دیگر چنین امکانی داشتند.