گُل بر سر شما!
هیوا یوسفی
دبیر ورزش
از مهدی طارمی کینه به دل داریم به دلایلی که هیچ وقت کسی پیدا نشده منصفانه بررسیاش کند تا مشخص شود در ماجرای محرومیت پرسپولیس، سهم او چقدر بود و سهم دیگران، از مدیران باشگاه تا مسئولان فدراسیون فوتبال، چقدر. هیچ وقت مشخص نشد چرا از بازیکن انتظار داریم قوانین نقل و انتقالات را بداند و اشتباه نکند اما یقه مدیران باشگاه و فدراسیون را نمیگیریم که قرار است کارشان بررسی همین قوانین و مقررات باشد. تبر را روی دوش او گذاشتیم و بعد شروع کردیم به انتقام گرفتن. اسم برایش انتخاب کردیم: آقای خیریت! اشاره به کلمهای که بعد از محرومیت پرسپولیس از نقل و انتقالات از دهانش بیرون کشیدند. چه کسی؟ یکی از کارمندان باشگاه پرسپولیس که دست بر قضا همین حالا هم که بیشتر اعضای تیم مدیریتی باشگاه کنار رفتهاند، او سر و مر گنده سر جایش ایستاده. لابد کسی هم یادش نمانده که او بود گفت:« اتفاقیه که افتاده، شاید یه حکمتی داشته، درسته مهدی؟!» و طارمی هم در جوابش از کلمه خیریت استفاده کرد.
البته که مهدی طارمی هم اشتباه داشت. اشتباهاتش کم هم نبود. بار اول که آمد برنامه 90 تازه بازیاش گل کرده بود. قول داد هیچ وقت عوض نشود. گفت حتی مدل موهایش هم همانطور ساده خواهد ماند. سر قولش نماند. کلی تغییر کرد؛ از رفتار و کردارش تا مدل مو و لباس پوشیدنش.
از فوتبال ایران رفت با این وجود هر وقت پیراهن ملی را پوشید، مثل یک سرباز در خدمت تیم بود. گیرم که اتوریته کارلوس کیروش اجازه نمیداد که جز این باشد، هر چه بود خوب بازی میکرد. سخت میجنگید، گل میساخت و گل میزد. 8 گل در دو مرحله انتخابی. با تک گلهای 3 امتیازی او به جام جهانی رفتیم اما با اولین فرصتی که در بازی با پرتغال از دست داد، دنیا را سرش خراب کردیم.
داستان سردار آزمون هم شباهتهایی با داستان طارمی دارد. او هم به اندازه مهدی در موفقیتهای چند سال اخیر تیم ملی ایران نقش داشته. برای تیم کارلوس کیروش بیش از هر بازیکن دیگری گل زده. با وجود سن و سال کمش، حالا یکی از بهترین مهاجمان تاریخ فوتبال ایران است. او هم اشتباه کرد. یک اشتباه در بازی با مراکش و یک اشتباه بزرگتر پس از پایان جام؛ خداحافظی احساسی به دلایلی که هیچگاه توضیح روشنی دربارهاش نداد.
سردار به خاطر آن اشتباه میتوانست از طرفداران تیم ملی دلجویی کند. دلجویی نکرد اما از وقتی به تیم ملی برگشته، آرامتر شده. کمتر در اینستاگرام میچرخد و سرش به کار خودش گرم است. در جام ملتها هم که یک سر و گردن از همه مهاجمان آسیایی بالاتر است. با جنگندگی کمنظیری از مدافعان حریف توپ میگیرد، پاس گل میدهد و گل میزند. 4 گل در 5 بازی.
هماهنگی زوج طارمی- سردار شاید بزرگترین نقطه قوت تیم کارلوس کیروش است. چشم بسته همدیگر را پیدا میکنند. مثل گرگ گرسنه به مدافعان حریف یورش میبرند. توپ میدزدند، دریبل میزنند، لازم باشد تا دم دروازه خودی عقب میآیند و دفاع میکنند، با هر حرکتی در آسمان و زمین ترس به جان حریف میاندازند.
البته که در بعضی بازیها مثل بازی با عمان ممکن است فرصتهایی را از دست بدهند که ما فکر میکنیم هر مهاجم دیگری جای آنها بود، از دست نمیداد. و درست همینجاست که بیتوجه به همه آن فداکارییهایی که داشتهاند، بیتوجه به گلهایی که زدهاند و پاس گلهایی که دادهاند، شمشیر را از غلاف بیرون میآوریم و به روش خودمان مجازاتشان میکنیم.
افسوس که روش ما گاهی دور از انصاف است، دور از جوانمردی. روش ما همان جملاتی است که بعد از بازی با چین، در گلوی طارمی بغض شده بود. همان فحشها و نفرینهای وسط بازی، «خاک بر سرت» گفتنها وقتی آنها بیش از هر زمان دیگری سزاوار تحسین هستند.