داستانک
آخر دنیا
اتومبیل روباز از بالای صخرهها تا اعماق دره کانیون به پرواز درآمد و عاقبت در آن پایین با صدایی رعدآسا به زمین اصابت کرد. دو سرنشین از میان قطعات درهمشکسته آن بیرون خزیدند.«لعنتی! باید بهخاطر آن کمربندهای ایمنی خدا را شکر کنیم!»
«و آن کیسههای هوای دوبرابر بزرگتر از معمول! خدایا، چه افتضاحی!»
«باورم نمیشود موفق شده باشیم! این یک میانبر واقعی بود!»
«تلما، فکر میکنی از دست آنها دررفته باشیم؟»
آپتن او.گود
SEQUEL TIME
The convertible flew over the cliff’s edge the deep desert canyon, finally hitting far below with a thunderous crash.
Two occupants crawled the wreckage.
“Damn! Thank God for seatbelts!”
“And dual air bags! Jeez, what a mess!”
“I can’t believe we made it! That was sure some shortcut!”
“Think we Lost’em, Thelma?”
UPTON O . GOOD
داستانهای 55کلمهای، استیو ماس، ترجمه: گیتا گرکانی
در همینه زمینه :