من اشتباه نمیکنم!
مجید جلالی در نگاه اول، مربی کاملا آرامی بهنظر میرسد؛ یک مرد کمحرف و متفکر. اما هنوز فراموش نکردهایم که چند سال قبل برای اعتراض به قضاوت علیرضا فغانی، چطور بر سر این داور فریاد میکشید و با لگد به در رختکن ورزشگاه میکوبید. پس این آرامش فقط تا جایی وجود دارد که اوضاع به ضرر مجیدخان و تیمش نباشد. پس از مسابقه با پرسپولیس نیز، جلالی دوباره از آرامش فاصله گرفته بود. او مسابقه را در مقابل تیمی واگذار کرد که پس از حضور در فینال لیگ قهرمانان، تنها یک جلسه تمرینی کامل انجام داده بود. تیمی که 5بازیکن در اردوهای تیم ملی بزرگسالان و امید داشت. جلالی در پایان بازی، از رویکرد رسانهها در مورد پرسپولیس بهشدت انتقاد کرد و آنها در مظان اتهام بزرگنمایی مشکلات این باشگاه قرار داد. او در حالی به ایدهآل بودن ترکیب تیم رقیب اشاره کرد که آدام همتی از همان ابتدا در ترکیب به میدان رفته بود و میانگین سنی مهرههای نیمکتنشین این تیم حتی به 18سال نیز نمیرسید. مرد اول نیمکت پیکان تأکید داشت که با وجود ارسال 4بازیکن به تیم امید زلاتکو کرانچار، بدون شکایت کردن به مصاف پرسپولیس رفته اما به این موضوع اشاره نکرد که این 4مهره رویهم تنها 130دقیقه برای تیم بازی کردهاند. مجید جلالی مثل همیشه پس از یک شکست، سرگرم سرزنش همه عوامل بیرونی شد و درحالیکه گزارشگر تلویزیون با تملقی حیرتانگیز فوتبال تیم او را مورد ستایش قرار میداد و این مربی را «اسطوره تواضع» معرفی میکرد، به سادگی نخستین شرط متواضعبودن را نادیده گرفت؛ پذیرفتن اشتباهها و ایرادهای خودش برای اصلاح و عبور از آنها.
چرا پیکان در مقابل ترکیب نصفه و نیمه پرسپولیس شکست خورد؟ شاید چون رسانهها در روزهای گذشته به ستایش از شجاعت قرمزها برای حاضر شدن در چنین مسابقهای پرداخته بودند. شاید چون برانکو دست به مظلومنمایی زده بود. شاید چون داور، در صحنه خطا روی عالیشاه برای ضربه ایستگاهی منجر به گل کمال کامیابینیا به سود حریف سوت زده بود، شاید چون قرمزها خوششانسی آوردند و شوت علی علیپور به کمک بخت و اقبال وارد دروازه وحید شیخویسی شد، شاید هم به این خاطر که به گفته خود آقای مربی «خدا پرسپولیس را بیشتر دوست داشت». حقیقت آن است که تکتک این جوابها، بیش از حد سادهانگارانه و باورناپذیر بهنظر میرسند. پیکان در مقابل پرسپولیس شکست خورد چون فوتبال بهتری ارائه نکرد. چون در نیمه اول که تیم میزبان به لحاظ بدنی کم آورده بود، نتوانست فشاری به این تیم وارد کند و تنها روی اشتباه خط دفاعی حریف به گل رسید. پیکان نتیجه را به پرسپولیس واگذار کرد چون مهرههای این تیم به جز روی زمین افتادن پس از هر برخورد، نقشه دیگری برای کشتن ریتم بازی نداشتند و نخستین تعویض برانکو به تنهایی از همه تعویضهای جلالی بهتر و مؤثرتر بود. سرمربی پیکان باید نقشههای خودش و عملکرد بازیکنانش را مورد سرزنش قرار دهد. چرا که هیچکس به جز خود پیکانیها، مقصر مواجه شدن با این شکست تلخ نبودند.
مجید جلالی علاقه زیادی دارد تا همیشه خودش را در جایگاه «قربانی» قرار بدهد و در ژست مظلومیت فرو برود. او چندین سال قبل ادعا میکرد که اگر یک تیم را برای مدتی طولانی در اختیار داشته باشد، با آن تیم نتایج خارقالعادهای خواهد گرفت. فولاد برای مدت زیادی به این مربی سپرده شد و نتیجه این اتفاق، چیزی به جز شکست و ناکامی با یک نسل بااستعداد از باشگاه نبود. حالا در پیکان نشانهای از تحول با حضور جلالی دیده نمیشود و این تیم همچنان یک تیم کاملا «متوسط» و حتی زیر متوسط است که نه در لیگ برتر و نه در جام حذفی، جاهطلبی ویژهای ندارد. «کامپیوتر» فوتبال ایران بعد از شکست خوردن از پرسپولیس، علاقهاش برای هر هفته بازی کردن در ورزشگاه آزادی را آشکار کرد اما تیم او در این فصل دو بار در آزادی روبهروی استقلال و پرسپولیس قرار گرفته و فرصت دیده شدن را بهدست آورده و هر دو بار کاملا ناامیدکننده بوده است. اگر هر مسابقه پیکان در همین مقیاس وسیع دیده شود، شاید دیگر در فصل آینده هیچ پیشنهادی برای مجید جلالی وجود نداشته باشد.