ایوب ربیعی/روزنامهنگار
پایان سست یک مجموعه تلویزیونی پرطرفدار، یک باخت برای صنعت سرگرمیسازی فارسی است. وقتی مخاطبان مطلع میشوند، ریشه نچسبی این پایان ماجراهای حقوقی است، بدون شک از این وضعیت دچار دلزدگی عمیقی میشوند. پایان بد یک داستان خوب، برای بد بودن همه داستان کافی است.
امتناع پانتهآ بهرام از حضور در جلسه فیلمبرداری بهخاطر پرداخت نشدن قسط دستمزدش از سوی تهیهکننده و تغییر بخش پایانی داستان مجموعه تلویزیونی دلدادگان، بهانه مناسبی برای بیان نیاز بازنگری در متن قراردادهای خرید خدمات هنری است.
آنچه تاکنون بهعنوان متن قرارداد برای انواع فعالیت فرهنگی در دفاتر نشر و تهیهکنندگی مورد استفاده قرارمیگیرد، پاسخگوی شرایط متغیر و نیازهای تازه نیست. این متون به غیراز ناکارآمدی برای دوطرف قرارداد، بهدلیل نداشتن پشتوانه قضایی برای ارائه به محاکم قضایی کارایی ندارد و دوطرف را در اوج درخواستهای حرفهای راهی شوراهای داوری صنفی میکند، درحالیکه آرای شورای داوری صنفی برای موضوعاتی خارج از موارد حقوقی و بیشتر خاص و حرفهای باید مورد استناد قرار بگیرد.
اینکه بازیگری به هر دلیلی تنها راه استیفای حقوق خود را حاضرنشدن در جلسه فیلمبرداری بداند و تهیهکننده نیز چارهای جز تغییر دادن داستان مجموعه نداشته باشد، نشان میدهد که هردو طرف این دعوا روابط حرفهای خود را براساس متن کارگشایی مکتوب نکردهاند. اگر متن مناسبی با پشتوانه قضایی موجود بود، نه بازیگر نیازی داشت برای بهدستآوردن معمولیترین حقوق شغلی خود دست به انتحار حرفهای بزند و مخاطبان را با هزاران سؤال و شایعه رها کند، نه تهیهکننده مجبور بود که طراحی فکرشده پایان داستان را مخدوش کند.
این نخستینبار نیست که ناکارآمدی متون قراردادهای فرهنگی باعث چالشهای حرفهای میشود. همهساله شورای داوری اصناف فرهنگی شاهد مراجعه بیشمار نویسندگان، هنرمندان و تهیهکنندگان است که قرارداد بهدست قصد دارند با حرف بزرگان صنف، به حقوق خود برسند. رویکرد کدخدامنشی و ریشسفیدی متأسفانه هنوز آخرین و تنها راهحل مناقشات حقوقی فرهنگی است.
پرهیز از علنی کردن ارقامی که بین هنرمندان رد و بلد میشود و شرایط مالیاتی متفاوتی که فعالیتهای هنری دارند، باعث شده که مسائل حقوقی هنری فقط هنگامی افشا شود که کارد به استخوان یکی رسیده باشد. در چنین شرایطی بیرون ریختن عواطف، اظهارنظرهای بدون پشتوانه و بازار داغ شایعات بهسرعت، دو طرف ماجرا را به دادگاه بیدر و پیکر افکار عمومی میبرد و در نهایت هر دو بازنده میشوند. بعید نیست که طرف محق از سوی ناآگاهان دچار اتهاماتی شود وآسیبهای جبرانناپذیری به حیثیت هنری و فرهنگی طرفین دعوا وارد شود. بهتازگی یارگیری در فضای شبکههای اجتماعی این داستان پر پیچ وخم را پیچیدهتر هم کرده است.
بیاهمیتی قرارهای هنرمندانه در سایه بیتوجهی حقوقی به قراردادها، بیشترین ضربه را به آثار هنری میزند. مصرفکنندگان محصولات هنری از همهجا بیخبر به تماشای این آثار مینشینند و پس از روبهروشدن با آثار ناقص و پایانهای بدون دلیل، از کل محصولات فرهنگی داخلی دلزده میشوند. برای جامعه فرهنگی ایران که قصد دارد با تولید انواع محصولات و اشکال متنوع در بازارهای داخلی و بینالمللی حضور داشته باشد، شکل فعلی قراردادها، پاسخگوی نیازهای تازه نیست.
صنوف بهعنوان حامیان اصلی حقوق اعضا باید بیشتر در این زمینه از خود تحرک نشان دهند. کمکاری اعضای صنوف که همیشه بهدنبال حل موردی مسائل با حضور نمایندگان هستند، همچنان زمینه را برای بروز اتفاقات تازه فراهم میکند. وقتی صنف در اوج درگیریهای حقوقی وارد ماجرا میشود و با صدور حکم مسائل حقوقی اعضا را حل کند، پایان مناسبی برای این داستان نیست.
تا زمان اجرای قانون جامع حقوق مولفین و مصنفین، تنظیم قراردادهای تیپ هرساله متناسب با شرایط جدید توسط صنوف و پیدا کردن راهی عملی برای تضمین قضایی قراردادهای حقوقی میتواند پیشنهادهایی برای جلوگیری از تکرار داستانهای مشابه باشد.
قراردادهای بیقراری
پایان سریال دلدادگان بدون پانتهآ بهرام نیاز به بازنگری در قراردادهای هنری را دوباره گوشزد کرد
در همینه زمینه :