• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
چهار شنبه 25 مهر 1397
کد مطلب : 34481
+
-

مسئله سوم؛ پیامدهای بحران آب

ایران در رتبه نخست فرونشست زمین در جهان

فرونشست 54سانتی‌متری دشت فسا و جهرم چیزی معادل 140برابر حد بحران است

محمد درویش| عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع



فرونشست زمین یکی از خطرناک‌ترین پدیده‌ها در تخریب محیط‌زیست است که هیچ راه علاجی برای آن وجود ندارد.اگر در منطقه‌ای پدیده فرونشست زمین اتفاق بیفتد آن منطقه برای همیشه از بین می‌رود؛ چرا که لایه‌های زمین در هم فرو رفته و امکان ذخیره آب در زمین وجود نخواهد داشت. در این زمان است که کوچک‌ترین بارندگی در هیبت سیلاب‌های ویرانگر در سطح زمین جاری می‌شود و منابع راهبردی آب شیرین از دست می‌رود. هم‌اکنون ایران رکورددار فرونشست زمین در جهان است. تا پیش از سال 2010 شهر مکزیکوسیتی رکورددار فرونشست زمین در دنیا بود اما طبق آمار در سال 2010 در دشت شهریار تهران حدود 36سانتی‌متر فرونشست زمین داشتیم و در سال 2015 در فاصله بین دشت فسا و جهرم در استان فارس این رقم به 54سانتی‌متر رسید و این در حالی است که حداکثر تحمل نشست یک سرزمین 4میلی‌متر در سال است و عبور از این رقم بحران به‌حساب می‌آید. 

فرونشست 54سانتی‌متری دشت فسا و جهرم چیزی معادل 140برابر حد بحران است. هم‌اکنون فرونشست در کشور ما فقط در تهران، فارس و استان‌های مرکزی رخ نمی‌دهد بلکه در منطقه آبی بیگلو در دامنه سهند و سبلان در استان اردبیل، خان‌میرزا در استان چهارمحال و بختیاری و در دشت بروجن هم با پدیده فرونشست زمین مواجهیم. متأسفانه در کف بستر دریاچه پریشان هم شاهد فرونشست و خودسوزی زمین هستیم. در فاصله دشت میبد اردکان، در سواحل خلیج‌فارس در میناب و... هم پدیده فرونشست زمین گزارش شده و هم‌اکنون ذخایر آب شیرین ما به‌شدت در حال کاهش است و کمتر جایی در کشور وجود دارد که با این پدیده مخرب محیط‌زیستی ناآشنا باشد. علاوه بر این فرونشست‌ها در دشت فامنین و کبودرآهنگ استان همدان هم به‌دلیل بهره‌برداری بیش از حد از سفره‌های زیرزمینی و استقرار غلط نیروگاه حرارتی شهیدمفتح شاهد 15 فرونشست هستیم. 

همچنین در بخش‌های مختلف استان اصفهان حتی در بین آثار تاریخی آن هم شاهد پدیده فرونشست زمین هستیم و این در حالی است که تمهیداتی در این زمینه اندیشیده نمی‌شود. عمده‌ترین عوامل فرونشست زمین میزان تغذیه و برداشت از آب‌های زیرزمینی است؛ در واقع وابستگی معیشتی به منابع آب موجب می‌شود که برداشت‌ها از سفره‌های زیرزمینی بیشتر شود و هر چقدر این برداشت‌ها بیشتر باشد فرونشست زمین هم بیشتر می‌شود. فرونشست زمین ما را با این واقعیت مواجه می‌کند که سیاست‌های محیط‌زیستی‌ای که در کشور اعمال می‌شود به‌شدت کمرنگ و بی‌اثر است و نتوانسته تاب آوری سرزمین را حفظ کند و هر روز شرایط را برای ویرانی بیشتر آماده می‌کند. فرونشست‌های عمیق و متعدد در یک سرزمین رابطه مستقیم با میزان اعتنای مسئولان آن سرزمین به محیط‌زیست دارد. در ایران به جای اینکه سیاست‌ها براساس واقعیت‌های اقلیمی توسعه و چیدمان‌ها طراحی و اجرا شود براساس نیازهای کوتاه‌مدت معیشتی طراحی می‌شود و همین امر موجب نابودی محیط‌زیست شده است. هم‌اکنون تنها راهکار متوقف کردن سیر صعودی فرونشست زمین در کشور معرفی روش‌هایی برای تولید پول پایدار است. اگر راه‌های تولید پول پایدار طراحی و اجرا شود میزان وابستگی به آب کمتر شده و از بحران فرونشست زمین جلوگیری می‌شود. باید تلاش کنیم که با تولید محصولات ثانویه، خام‌فروشی، استفاده از انرژی‌های نو، تقویت زیرساخت‌های اکوتوریسم و... به‌عنوان کسب و کارهای سبز، آب را در سفره‌های زیرزمینی ذخیره کرده و از تشدید روند فرونشست زمین جلوگیری کنیم.

مسئله چهارم؛ بحران ناکارآمدی عملکردها

ناکارآمدی‌ها پشت نقاب

چرا بخش‌های انتصابی، خود را ملزم به پاسخگویی نمی‌دانند؟

صادق زیباکلام| استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران



یکی از معضلات کشور در بسیاری از عرصه‌های مملکت‌داری ناکارآمدی است. باید با قطعیت گفت که پاسخگویی در نظام ما وجود ندارد یا بسیار محدود است. تنها بخشی از نظام خود را ملزم به پاسخگویی می‌داند و بخش‌های دیگر اصلا مشمول پاسخگویی نیستند، بر همین اساس خیلی از مشکلات و ناکارآمدی‌ها پنهان می‌ماند و هیچ راه چاره‌ای برایشان یافت نمی‌شود.

اگر به‌طور کلی نظام را به 2بخش انتصابی و انتخابی تقسیم کنیم، بخش هایی از قدرت، ‌اختیارات و ‌امکانات بیشتری نسبت به بخش دیگر دارد و در عین حال بخشی به هیچ‌وجه پاسخگو نیست. وقتی مشکلی در کشور بروز کند همه انگشت اتهام را به سوی بخش پاسخگو نشانه می‌روند؛ به‌عنوان مثال هم‌اکنون کشور دچار بحران در مورد قیمت ارز شده است و ‌همه فقط دولت را بازخواست می‌کنند؛ ‌صدا و سیما، تریبون‌های نمازجمعه، نمایندگان اصولگرا، ‌رسانه‌های وابسته به اصولگرایان و...همه فریاد می‌زنند که چرا دولت کاری نمی‌کند؟ اما کسی این سؤال را مطرح نمی‌کند که آیا هیچ‌یک از نهادهای دیگری در برابر مشکلاتی که به‌وجود آمده، مسئولیت نداشتند؟  آیا سیاست‌های آنها نقشی در ایجاد مشکلات نداشته است؟

در واقع ملزم نبودن به پاسخگویی زمینه بروز ناکارایی را مهیا کرده است. اگر بخشی یک مقدار ناکارآمد باشد، ‌وقتی در معرض پاسخگویی قرار بگیرد، مجبور به اصلاح است اما نهاد‌های دیگر در معرض پاسخگویی قرار ندارند و در نتیجه هیچ وقت برای رفع ضعف‌ها و مشکلاتشان تلاش نمی‌کنند. باید تلاش کرد که با تن دادن بخش انتصابی به پاسخگویی، این روند اصلاح شود؛ چه آنکه نمی‌شود یک بخشی از حاکمیت تا این حد اختیار داشته باشد اما برای پاسخگویی احساس نیاز نکند.

ناگفته نماند که این روند می‌تواند در آینده مشکلاتی را برای نظام ایجاد کند، هر چند در زمان حال هم علائم این بیماری را مشاهده می‌کنیم.

بحران بی‌اعتمادی و ناامیدی به‌خصوص در نسل‌های جوان ریشه دوانده است؛ به‌عنوان مثال بنده نقش زیادی در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری داشتم اما این روزها با موج گسترده‌ای از انتقاد مواجه می‌شوم که چرا افراد را برای رأی دادن قانع کردم.  آن افرادی که با تشویق من در انتخابات شرکت کردند، ‌الان ناامید هستند. این سلب اعتماد عمومی از انتخابات و نظام، بزرگ‌ترین آفتی است که می‌تواند نظام را مورد تهدید قرار‌دهد.

آمار غم‌انگیزی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های برتر کشور وجود دارد که خواهان مهاجرت از کشور هستند. از طرف دیگر بسیاری از مردم به‌دلیل بی‌اعتمادی نسبت به بهبود وضع اقتصادی کشور، اموالشان را فروخته و مهاجرت کرده‌اند تا از طریق خرید مسکن و ملک، ویزای دائم کشورهای دیگر را دریافت کنند، درحالی‌که این سرمایه‌ها باید وارد حوزه تولید می‌شد. باید گفت که بی‌اعتمادی و ناامیدی مشکلاتی است که به‌دلیل ناکارآمدی عملکردها، آینده نظام را با اما و اگر همراه خواهد کرد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید