بعد از اتفاقات سپیدرود، دعوا بین خداداد عزیزی و حسین کعبی به اوج رسیده است. خداداد عذر کعبی را خواست، اما کنارهگیری خود او باعث شد این بازیکن به رشت برگردد. حالا طرفین در رسانهها بهجان هم افتادهاند و چیزهایی میگویند که حتی خواندنش هم چندشآور است. شاید یکی از معدود حرفهای قابل چاپ این دو نفر ادعای کعبی در مورد گل تاریخی خداداد عزیزی به استرالیا باشد. او گفته: «آن تکبهتک را یک بچه هفتساله هم گل میکرد.» بهطور کلی خداداد روی آن گل خیلی حساس است؛ طوری که یکبار هم در جدل مشابه با مرحوم رنجبر، خطاب به مدیر پیشین تیمملی گفته بود: « اگر من نان گلم به استرالیا را میخورم، شما چلوکبابش را خوردی.» حالا طبیعی است که او به حسین کعبی هزاربار تندتر حمله کند. فارغ از اینکه در این مجادله عجیب حق با کدامیک از طرفین است، بهنظر میرسد جمله کعبی در مورد خداداد بیش از حد غیرمنصفانه است. اگر گل کردن تکبهتک در فوتبال اینقدر راحت بود، شاید الان تیمملی ما افتخارات بهمراتب بیشتری داشت؛ چه اینکه حافظه این فوتبال پر است از فرصتهای شبیه موقعیت خداداد عزیزی که گل نشدند و میلیونها نفر را حسرت بهدل گذاشتند.
هتتریک تلخ دوبلین
در مسابقه رفت پلیآف صعود به جامجهانی 2002 تیمملی ایران دو بر صفر مغلوب ایرلندجنوبی شد و با وجود برتری یک بر صفر در دیدار برگشت نتوانست به مرحله نهایی صعود کند. در بازی اول که در دوبلین برگزار میشد، ملیپوشان ما سه موقعیت تکبهتک را از دست دادند که به ثمر نشستن هر کدام از آنها میتوانست تاریخ فوتبال ایران را عوض کند. یک موقعیت را علی کریمی روی پاس علی دایی بهدست آورد و از کف داد، فرصت بعدی را هم شی گیون، گلر ایرلند از کریمی گرفت و البته یک فرصت عالی را نیز کریم باقری هدر داد. فکرش را کنید آن تیم رویایی اگر به جامجهانی میرسید، چه اتفاقاتی ممکن بود رخ دهد.
آمریکا چطور «له» نشد؟
برد ایران برابر آمریکا در جامجهانی 98 فرانسه که از آن بهعنوان «پیروزی قرن» یاد میشود، آنقدر حلاوت داشت که هنوز هم کام مردم از یادآوریاش شیرین میشود. ما در آن بازی دو گل زدیم و دو گل دیگر هم میتوانستیم بزنیم، اما علی دایی و خداداد عزیزی دو موقعیت تکبهتک کامل را از دست دادند. دایی نتوانست ضربه آخر را بهخوبی بزند و خداداد هم با خطای آشکار کیسی کلر، گلر آمریکا متوقف شد؛ هرچند داور اعتقادی به خطای پنالتی نداشت.
میتوانستیم صعود کنیم
چهل سال از اولین حضور ایران در جامجهانی میگذرد و در تمام طول این مدت فوتبال کشورمان حسرت صعود از مرحله گروهی این رقابتها را روی دل کشیده؛ اما این حسرت میتوانست توسط تیم شایسته 98 رفع شود، اگر مهرداد میناوند قدر موقعیت استثناییاش را برابر یوگسلاوی میدانست. ایران در بازی اول آن جام نمایشی فوقالعاده برابر یوگسلاوی داشت و واقعا ناعادلانه باخت. بهترین موقعیت ما در آن بازی که یک فرصت تقریبا تکبهتک بود نصیب میناوند شد، اما ضربه این بازیکن به تور کنار دروازه برخورد کرد. ما در آن صحنه میتوانستیم گل اول بازی را بزنیم و در صورت پیروزی بر یوگسلاوی و حتی کسب تساوی، شانس بسیار بالایی برای صعود از مرحله گروهی پیدا میکردیم.
سردار هم «هفت ساله» نبود؟
اگر از قصههای دور و دراز بگذریم، در همین جامجهانی اخیر سردار آزمون یک موقعیت تکبهتک کامل را برابر مراکش از دست داد تا لابد معلوم شود او تواناییهای یک بچه هفت ساله را هم ندارد! آزمون در آن صحنه ضربه ناشیانهای به توپ زد، هرچند در نهایت مدافع تیمملی مراکش دروازه خودی را باز کرد و جور سردار را کشید.
بچه 7 ساله نیازمندیم
در همینه زمینه :