به قیمت یک طالبی!
حمیدرضا زاهدی/ مترجم و نویسنده
سرمایهداری یک خصلت دارد که جالب است؛ در بازار اگر رقابت داشته باشد، قیمتها را تا سطح پایینتر از قیمت تمامشده پایین میآورد تا مشتری را مجبور کند کالای تولید کارخانه او را بخرد.
اینجا در کشور ما اما نوع رقابت فرق میکند. تا تقی به توقی میخورد، فروشنده با پیشبینی تحولات بازار قیمت را بالا میبرد. انگارنهانگار که زمانی آدام اسمیتی بوده است که فرمول روابط بازار را اعم از رابطه عرضه و تقاضا تعیین میکرده!
حالا در این مملکت، لبنیات را هم که میخواهی بخری، قیمت امروز آن با دیروزش فرق میکند و لابد تابعی از دلار است که وقتی دلار بالا میرود ناخودآگاه کالا هم گران میشود.
یک کالا در سرازیری انصاف فروشنده و تولیدکننده روزبهروز قیمت میخورد و فروشنده بیآنکه ریالی ضرر کرده باشد، فقط ناله میکند و بعد میشنوی که در ازمیر و آنتالیا حضرات هزار واحد خانه خریدهاند به قیمت هر باب دویست هزار دلار و مدام هم مدعیاند که کمرمان در این بازار شکست و چهل درصد کارگران خود را اخراج میکنند برای تعادل مخارج و درآمد و...
این وسط تنها طبقه متوسط هی سر میخورد رو به پایین که آقا حقوقمان که ثابت بود و اگر تا دیروز در بالای خط فقر زندگی میکردیم حالا دو لایه هم لیز خوردهایم پایین تر. مالیاتمان را هم که از پیش برمیدارند و حتی مانند صنعتگران محترم نمیتوانیم تخفیف بگیریم!
باور بفرمایید هرکسی هم از هر گوشهای که سرک میکشد، به راحتی میفرماید که سخنگوی ما قشر پنج زاری بگیر است که اگر تا دیروز میشد با حقوق ثابتمان یک خربزه خرید امروز یک طالبی هم با آن حقوق نصیبمان نمیشود!