شاگردان قدیمی و قدیمیتر
میلاد هر چه توانسته پای دستگاه تراش و حکاکی مهارت به خرج داده و طرحها و عبارتهایی را که خانم مهندس طراحی کرده، به زیبایی روی پلاکهای طلا حک کرده است. اگر طرحهای خانم مهندس هم پیش روی میلاد نباشد، از پس کارش برمیآید و تاریخ و تصاویری که روی حلقه نامزدی ظریف و نونوار خودش حک کرده خلاقیت و کاربلدیاش را نشان میدهد. چرخ نورد را هم در اتاق تراشکاری قرار دادهاند و عباس مشغول پاک کردن برادهها و گرد و خاک از سطح شمشهای طلایی است که باید با نورد کاری به مفتولهای باریک و هماندازه تبدیل شوند. او هر روز پیش از آمدن مجید و حسن ملات اولیه کار را برایشان حاضر میکند. عباس و میلاد 6سال پیش شاگرد اوستاعلی زرگر شدهاند، اما از کاربلد شدن مجید و حسن یکی، دو سال بیشتر نمیگذرد. شاگردان قدیمی اوستا علی بیمه دارند و به اندازهای که وزارت کار تعیین کرده ماهانه از اوستا حقوق میگیرند، ولی مجید و حسن هنوز روزمزد هستند؛ البته هر سال عید نوروز اوستا بدون آنکه به گران و ارزان بودن طلا فکر کند، به همه شاگردانش یک پلاک 2گرمی 18عیار هدیه میدهد که روی آن حک شده است: «نوروز مبارک...»